مثلا در کشورهای توسعه یافته اغلب مردم در هر شرایطی به قوانین رانندگی احترام میگذارند و قانونشکنی نمیکنند، اما در کشور ما بسیاری از رانندگان در صورت نبود اهرمهای قانونی، براحتی تخلف میکنند. مثلا بارها دیده شده که برخی رانندگان در خلوت شب براحتی از چراغ قرمز عبور میکنند.
چند روز قبل هم که شاهد بودیم مسافران نوروزی در تخلفی عجیب، بخشی از مسیر آزادراه قزوین ـ رشت را برعکس رانندگی کردند! تخلف به این معنی است که هنوز قوانین راهنمایی و رانندگی در افراد درونی نشده و فقط بهزور مجریان قانون، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند و به محض اینکه حس میکنند فرآیند اجرای قانون ضعیف شده یا قبح شکستن مقررات برای آنها ریخته میشود، براحتی از قوانین تخطی میکنند.
بسیاری از این رانندگان متخلف، هرگز در شرایط معمولی از این نوع تخلفات انجام نمیدهند، اما چون فرهنگ احترام به قوانین به طور کامل در آنها درونی نشده است، با دیدن تخلف دیگران، جسارت به خرج میدهند و مرزهای قانونی را درهم میشکنند. این مثال نشان میدهد که اجبار، برای اجرای قانون به تنهایی کافی نیست، بلکه باید برای اجرای همیشگی قوانین راهنمایی و رانندگی فرهنگسازی مستمر انجام شود.
اعتقاد کامل نداشتن به قوانین موجب میشود که برخی رانندگان از تخلفات دیگران تقلید کنند و با خودخواهی، نفع خود را به نفع جمعی ترجیح دهند. این رانندگان احساس میکنند تخلف آنها در انبوه تخلفات دیگران، گم میشود و همین احساس، آنها را نسبت به ارتکاب تخلفات، جسورتر میکند. بنابراین آموزش و فرهنگسازی همراه با اجرای کامل قانون، فرآیندی است که باید همزمان با همدیگر انجام شود تا شاهد کاهش تخلفات رانندگی باشیم.
دکتر مازیار طلایی - جامعه شناس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد