خروسخوان صبح از خانه بیرون میزنند و شامگاهان به کاشانه برمیگردند. آنها تاریکی را به تاریکی پیوند میزنند. حالا مشقتهای مسیر بماند... خوشا به سعادت آنها که با سرویس ویژه رفت و آمد میکنند و همکاران را مرتب میبینند. گپ و گفت خودمانی سفر کوتاه آنها را کوتاهتر میکند. ولی نپرس از احوال کسی که مجبور است از یک سر شهر به سر دیگر آن برود، ماشین هم ندارد که اگر هم داشته باشد ترافیک اجازه نمیدهد. خانه به کوچه، خیابان به ایستگاه، تاکسی به اتوبوس، مترو به تاکسی و تاکسی به تاکسی... کار هر روز آنهاست. برف و باران ندارد آنها میروند مسیری را که سالها رفتهاند همچون پیشینیان، بازنشستگان و با کمال تاسف درگذشتگان. به این امید که لقمه نانی به کف آرند و با عیال خود روزگار بگذرانند. باری به هر جهت، اگر فرصتی فراهم شد و پس انداز کافی بود یواشکی مسافرت هم میروند در غیر این صورت خانه نشینی و تماشای جعبه جادویی انتخاب اول و آخر است.
در آن سوی واقعه کسانی هستند که کار ایجاد میکنند؛ کارفرمایان محترم، یقه سفیدها. اهل حساب و کتاب شدند تا غائله را نبازند و سرمایه آنها در اندک زمان چند برابر شود. خیلی از آنها حاضرند برای منافع بیشتر، قانون را دور بزنند حتی به قیمت اجحاف حقوق زیر دستان. البته آنها هم دلایل خاص خود را دارند و مراقب هستند کلاه سرشان نرود، طفلکیها.
همه خوب هستند در ظاهر. دستکم این گونه فکر میکنند و توجیه آنها همرنگ بودن با جامعه و فعالیت به اقتضای محیط است. همه هدف دارند ولی اکثراً فردی است تا جمعی. به راستی چرا آن قدر که کار میکنیم، احساس آرامش نمیکنیم؟ متوسط کار روزانه 8 ساعت ولی بازخورد مطلوب 2 ساعت! بیبرنامگی که باشد همین میشود. البته اگر بگوییم بیانگیزگی بیشتر خوشحال میشوید. گاهی اوقات پای طمع هم به میان میآید و حساب و کتابهای بیمورد. غافل از اینکه خوشبختی جادهای است دوطرفه.
زندگی را سخت گرفتیم، نگویید بر ما سخت گرفتند! آن قدر مجهول ساختیم که از معلومات غافل ماندیم. در علم ریاضیات برای حل یک مجهول تا آنجا که ممکن است مسئله را ساده میکنند تا سریعتر به هدف برسند. ما تا چه اندازه مسائل زندگی را ساده کردیم؟!
رضا گلین شریف دینی- خبرنگار جام جم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد