من همه این موفقیتها را در درجه اول مدیون لطف خداوند و بعد مدیون کار و تلاش خودم و البته همراهی خانوادهام هستم. اگر جز این بود، زلیخا عادلی هیچوقت نمیتوانست موفق شود.
زلیخا عادلی کارش را از کجا شروع کرد؟
از یک مغازه خیلی کوچک. فکر میکنم اواخر سال 82 بود که با کمک خانوادهام یک فروشگاه راه انداختم تا جایی برای عرضه مستقیم محصولات تولیدیام داشته باشم.
قدم اول برای بافتن فرش را کجا برداشتید و بین این همه هنر چطور سراغ فرش بافی رفتید؟
این راه پیش پای من بود، من جایی به دنیا آمدم که در آن هنر فرش بافی نسل به نسل از مادر به دختر منتقل میشود، بیشتر زنان ترکمن از دوران کودکیشان پای دار قالی مینشینند و فرش بافتن را یاد میگیرند. من هم همین طور این هنر را یاد گرفتم. دیده بودم که مادرم در خانه فرش میبافد، پس این هنر چیزی جدا از من نبود، اما برای اولین بار در خانه مادربزرگم و از خالهام فرش بافتن را یاد گرفتم. آن موقع تعطیلات تابستان بود و من تازه میخواستم بروم کلاس پنجم.
فکر میکردید یک روز این هنر، شغل شما شود؟
اصلا هیچ ذهنیتی نداشتم که یک روز بافندگی کسب و کار من شود. اما به دلیل علاقه شخصی، در دورهای که رشته فرشبافی در مقطع متوسطه کار و دانش به بچهها آموخته میشد، به خاطر این که دورههای تخصصی این هنر را گذرانده بودم، به عنوان مربی مشغول به کار شدم و قدم به قدم این مسیر را جلو آمدم تا امروز که عامل توسعه خوشههای فرش دستباف در استان گلستان هستم.
عامل توسعه دقیقا چکار میکند؟
عامل توسعه در هر کسب و کاری که شما فکر کنید، میتواند بعد از امکان سنجی، راههای رشد و توسعه را پیدا کند و در یک پروسه زمانی سه تا پنج ساله، در سطح استان، برنامههایی برای پیشرفت صنعتی که نیازسنجیاش صورت گرفته، انجام بدهد.
در این مسیر از شما حمایت هم شد؟
خوشبختانه رشته فرش رشتهای است که در آن، خود دولت و سیاستگذاران صنعت و معدن و تجارت، حمایتها و برنامههای ویژهای دارند و به همین دلیل به افرادی که هم در این عرصه وارد میشوند کمک میشود، اما نکته اینجاست که هر کسی میخواهد در کسب و کار خودش موفق شود، باید با نهادهای پشتیبان ارتباط برقرار کند. وقتی این روابط شکل میگیرد و حفظ میشود، هم از حمایت آنها برخوردار میشوند و هم درنهایت باعث توسعه بیشتر آن شغل میشود.
حتما در این مسیر سختیهایی هم وجود داشته؟
بله وجود داشته. همیشه وقتی این سوال از من پرسیده میشود من یک آه بلند میکشم. چون بالا آمدن در این صنعت و حرفه اصلا کار راحتی نبود، اما فکر میکنم آنچه من را با تمام سختیها به اینجا رساند، همان صبح بیدار شدنهای من، بسمالله گفتنها و حرکت من بوده است. محال است من از کار کردن خسته شوم. به خودم قول دادهام تا روزی که توان حرکت دارم و میتوانم روی پاهای خودم بایستم، تلاش کنم و با توکل به خدا به کارم ادامه بدهم. واقعیت هم این است که من سخت ترین روزها را برای رسیدن به اینجا پشت سر گذاشتم. الان ماه رمضان است و من ماههای رمضانی را به یاد دارم که حتی برای افطار هم به خانه نمیرسیدم آنقدر که کار زیاد بود. الان که فکر میکنم میبینم اگر همراهی خانوادهام نبود شاید این مسیر خیلی خیلی سختتر طی میشد یا نیمه کاره میماند.
این همراهی به چه صورتی بود؟
در هر چیزی که فکرش را بکنید، مثلا همسرم همیشه از همان ابتدا در کنارم بود. حالا هم میتوانم به جرات بگویم یکی از دلایلی که من پیشرفت کردم همراهی همسرم بود و من صمیمانه از او تشکر میکنم. کار و پیشه همسرم چیز دیگری بود، اما وقتی دید من کسب و کار سختی را شروع کردهام و برای سر و سامان دادن به کارهای تولید، فروش، تاسیس شرکت تعاونی و تدریس و... به کمک نیاز دارم، خودش را وقف این کار کرد. حتی رشته تحصیلیاش را هم عوض کرد و الان فارغالتحصیل رشته فرش دستباف است. بجز همسرم، من در این سالها همکاران خوبی هم داشتم. خواهرم و خانوادهام همیشه کمک حالم بودند.
فرزند هم دارید؟
بله. دخترم کلاس نهم است و پسرم کلاس دوم.
به عنوان یک مادر که بیرون هم شاغل بودید و به خاطر کارآفرین بودنتان قطعا ساعات زیادی را از فضای خانه دور بودید چطور برنامهریزی میکردید که نبودتان برای بچهها مشکلساز نباشد؟
در این زمینه که همیشه همان همراهی خانوادهام کمکم کرده و با این حال همیشه سعی کردهام از وقتهای خودم بزنم و برای خانواده کم نگذارم. مثلا با این که علاقه زیادی به ادامه تحصیل داشتم، اما تا وقتی بچهها کوچک بودند، آن را کنار گذاشتم و الان که بزرگتر شدهاند، دوباره شروع کردم و دانشجوی دوره ارشد هستم. فکر میکنم با برنامهریزی میتوان همه مسئولیتها را بخوبی انجام داد. من همیشه آشپزی، خانهداری و همه چیزهایی را که مربوط به یک زن است، به بهترین نحو انجام میدهم. مهماندار خیلی خوبی هم هستم و تا جایی که یادم میآید همیشه مهمان داشتم.
برای چند نفر کارآفرینی کردهاید؟
در این دو سال که از نظر اقتصادی بحرانیترین دوران فرش بوده، حدود 300نفر در زیرمجموعه کارگاههای تولیدیای که راه انداختهام مشغولند و فرش میبافند.
شاید خیلیها همزمان با شما به صنعت فرش برای کارآفرینی روی آورده باشند، فکر میکنید چه عاملی باعث شده از بین همه آنها شما به عنوان کارآفرین نمونه انتخاب شوید؟
به نظرم تنها چیزی که باعث شد من به این جایگاه برسم، دید تخصصی من به رشته فرش بود. من همیشه در دورههای مختلف آموزشی شرکت میکنم و سعی میکنم اطلاعاتم به روز باشد. اگر روزمه کاری ام را نگاه کنید، میبینید اگر دوره کارآفرینی را در سال 84 گذراندهام، هر سال آن را تجدید کردهام. در مساله بازاریابی و فروش دهها بار در دورههای متعدد شرکت کردهام.
قبول دارید که شما با کارآفرینی در حوزه فرش دستباف، درجهت توسعه اقتصاد مقاومتی قدم برداشتهاید؟
قطعا همین طور بوده است. اقتصاد مقاومتی یعنی ما به جایی وابسته نباشیم، خودمان تولیدکننده باشیم، صفر تا صد یک قضیه را خودمان انجام بدهیم. حالا هر کسی در هر رشتهای در این راستا قدم بردارد به توسعه اقتصاد مقاومتی کمک کرده و محصول تولیدیاش عین اقتصاد مقاومتی است که هم نیاز داخلی را رفع میکند و هم میتواند در خارج از کشور مشتری داشته باشد.
به کسی که این مصاحبه را میخواند و به کارآفرینی در حوزه فرش علاقهمند شده چه توصیهای میکنید؟
مزیت و فایده بزرگ این رشته این است که حیطه کاری گستردهای دارد و بازار کار خوبی برایش وجود دارد. همین طور احتیاجی به ابزارآلات و وسایل پیشرفته ندارد. تهیه مواد اولیهاش هم سخت نیست. الان دیگر همه این مواد اولیه در کشور خودمان با بهترین کیفیت تولید میشوند و در نتیجه تامین این مواد راحت است. نکته مهم بعدی این است که سرمایه زیادی نمیخواهد. در نهایت هم پشتکار داشته باشند و تاجایی که میتوانند از طرحها و نقشههای جدید و متنوع استفاده کنند، کار تکراری انجام ندهند چون مشتری خوبی ندارد. به این نکته هم دقت کنند که اگر از ابتدا کسب و کارشان را به شکل خانوادگی دنبال کنند، یعنی یک تعاونی یا بنگاه خانوادگی راه بیندازند، قطعا موفقیت بیشتری خواهند داشت.
یعنی برای کارآفرین شدن احتیاج به پول و سرمایه زیادی نیست؟
نه واقعا نیاز نیست. شاید خیلیها فکر کنند اگر یک نفر میخواهد کارآفرین باشد باید تحت حمایتهای مالی زیادی قراربگیرد، پول زیادی داشته باشد و سرمایه کلانی فراهم کند، اما تجربه به من ثابت کرده که اگر علاقه و پشتکار وجود داشته باشد و در کنار این دو، آموزشهای تخصصی، میتوان در هر رشتهای به موفقیت رسید. همان طور که من این کار را از صفر شروع کردم.
هنوز هم خودتان فرش میبافید؟
دیگر فرصت نمیکنم. عامل توسعه خوشههای فرش بودن، مسئولیت بسیار وقتگیری است، اما فرشهایی را که قبلا بافتهام دارم و از نگاه کردن به آنها لذت میبرم.
از بین دستبافتههای خودتان کدام یکی بیشتر یادتان مانده و برایتان ارزشمند است؟
اولین فرشی که بافتم هنوز در خاطرم مانده؛ در همان تابستانی که خانه مادربزرگم و از خالهام فرش بافتن را یاد گرفتم. وقتی اصول اولیه را یاد گرفتم فرش خیلی کوچکی بافتم کوچک تر از یک مترمربع. من همه کارهای این فرش را خودم انجام دادم. مثلا چلهکشی کردم. نقشاش هم نقش ماری گل بود که یکی از نقوش اصیل ترکمنی است. بعد از این، یکی از فرشهایی که بافتم پشتی بسیار زیبایی است که بازهم نقش ماری گل دارد، اما با تارو پود بسیار ظریفی بافته شد و آن را هم بینهایت دوست دارم.
مینا مولایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد