بدون تردید، میل و رغبتی نسبت به روزه گرفتن در وجود یکایک ملت ما (فارغ از جایگاه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) نهفته شده و همانند یک بند تسبیح در به هم پیوند دادن مردم در ایام رمضان ایفای نقش میکند. تا جایی که رمضان به فرهنگ رمضان در جامعه تبدیل و حتی بسیاری، آن را به هویت اسلام گره میزنند، اما در مقابل، اگر مسائل تربیتی مختص به فرهنگ رمضان نادیده گرفته شود، بیتردید اینگونه کنشها باعث رواج تجملگرایی و ظاهرپرستی خواهد شد. برای واکاوی ابعاد مختلف این مسأله به سراغ حجتالاسلام میرمجید سعیدی، مشاور روانشناختی سازمان تبلیغات اسلامی، عضو دفتر مطالعات اسلامی در بهداشت روان و مشاور مذهبی انستیتو روانپزشکی تهران رفتیم.
مهمترین دلیل این که ماه مبارک رمضان میان مردم جایگاه ویژه و خاصی دارد، چیست؟
یک دلیلش میتواند عادت و از طریق یادگیری باشد. الگوهای دینی ما، شعائر، مراسم و مناسک جزو عناوین تعلیم و تربیت ما هستند. برای این که مردم بتوانند از آموزههای دین اسلام استفاده کنند، فلسفه و هستیشناسی آن بر مبنای علمی صحیح بنا شده است. از طرفی، یکی از مبانی تعلیم و تربیت، الگو سازی است. اغلب ما از سنین کودکی در مراسم مذهبی شرکت کرده و این روند نسل به نسل ادامه داشته تا به نحوی تبدیل به عادت شده است. مسأله دیگر، مطالبی است که از طریق قرآن و معارف دینی اسلام بیان شده است. یعنی، عادت براساس الگوگیری و یادگیری شکل گرفته است.
روزه بیشتر مبتنی بر تبعیت است یا اطاعت؟
برای کشف این موضوع ابتدا باید فرق مهم میان تبعیت و اطاعت را بدانیم. تبعیت فقط وجه شرعی دارد و واجب است. چون واجب است انجام میدهیم، اما اطاعت همان طور که در معنایش آمده، شوق، رغبت و علاقهمندی است؛ مثلا در روزه گرفتن، مبطلات روزه 9 چیز است که مربوط به حوزه تبعیت است، اما مواردی دیگر هم وجود دارد مانند دروغ نگفتن، غیبت نکردن و مانند آن که بیشتر جنبه اخلاقی دارند و در حوزه اطاعت و در حکم اسرار روزهاند.
فلسفه وجودی و هدف از روزهداری و روزه گرفتن چیست؟
نخست این که، روزه یک سنت الهی است و طبق قرآن و سنت، مختص به اسلام نیست. دوم، بحث سلامت است. سوم این که خداوند همه نیازهای انسان را میشناسد و کسانی که روزه میگیرند و به دنبال آن نخوردن و نیاشامیدن را تجربه میکنند و به نیازها و تقاضاهای بدنی شان عمل نمیکنند در واقع به یک نوع صلابت، زلال بودن، تسلیم و عشق میرسند. گویی انسان گاهی به توقف نیاز دارد تا به این واسطه فرصتی به دست آورد تا از درون مسائل و مشکلات مخلتف زندگی جهان جدید، پنجرهای رو به معنویت بگشاید. نظیر آنچه در ماه رجب در مراسم اعتکاف به وجود میآید؛ توقفی برای پرواز.
آنچه امروزه در ارتباط با وجوه مختلف ماه مبارک رمضان و روزه گرفتن در جامعه اتفاق میافتد را تا چه اندازه (با توجه به سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع)) به اهداف اصلی این ماه نزدیک میبینید؟ منظورم این است که به نظرتان ما همچنان به تربیت درباره رمضان نیاز داریم یا آنچه باید را، آموختهایم؟
ما همچنان به تربیت نیاز داریم. مردم ما همگی ظاهر روزهداری را انجام میدهند، اما باطن روزه مسأله دیگری است. در ایام ماه مبارک رمضان مساجد پر میشود و شاهد حضور خیل روزهداران هستیم، ولی بسیاری از جنبههای دیگر ماه مبارک رمضان و احکام رعایت نمیشود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم با جامعهای که براساس تعالیم پیامبر(ص) و ائمه(ع) است، باید بگوییم ما ابتدای راه هستیم. نمیتوانیم به آنچه انجام میدهیم اکتفا کنیم، اگرچه تمام مردم روزهدار باشند. وقتی روزه میتواند در زندگی ما تاثیر داشته باشد که همراه با ذکر قلبی باشد.
ریشه مشکل کجاست؟
تعلیم و تربیت. امام خمینی(ره) فرمودند: «در کشور ما انقلاب شد، اما مردم ما هنوز تربیت اسلامی نشدهاند.» متاسفانه ما تعلیم دیدهایم، اما هنوز تربیت نشدهایم.
از ویژگیهای بارز فعالیتهای مذهبی در جامعه ما این است که در مدت خاصی، اقشار مختلف جامعه را به هم پیوند میزنند. بهتر است این گونه بگوییم که رمضان در جامعه ما به فرهنگ رمضان تبدیل شده است. اگر این فرهنگ از مسیر و ریل خود خارج شود، چه خطراتی برای مردم و جامعه به بار خواهد آورد؟
تربیت ابعاد گوناگونی دارد که همه آنها باید اجرا شوند. تربیت به معنای اداره و هدایت جریان ارتقایی و رشد بشر به منظور جهتدهی به سوی کمال بینهایت است. تربیت، اهداف گوناگونی نیز دارد؛ اهداف اجتماعی، شخصی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی. ما جنبههای اجتماعی را انجام میدهیم، اما جنبههای فردی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی را رها کرده و معطل گذاشتهایم. مباحث تربیتی ما کلا شامل 9 بحث است. دیدگاهها و پیشفرضها، اهداف و مقاصد تربیت، محتوا، مراحل، روشها، معلم و مربی، امتحان و سنجش، مدیریت و اجرا و هدفهای تربیتی، بحث من این است که ما در کلاس رمضان باید تربیت بشویم.
بگذارید مصداقی به قضیه بپردازیم. حتما شنیده یا دیدهاید برخی از سفرههای افطاری که در ماه مبارک برپا میشود، نشانی از رواج تجملگرایی و شاید فخرفروشی و چشم و همچشمی است. یعنی، حرکت از جامعه ارزشی به جامعه سوداگر. آنچه ذکر شد را غفلت از چه چیزهایی میدانید؟
یکی از اهداف تربیت همان طور که گفته شد، اهداف اقتصادی است. ما اقتصاد غیرمجاز داریم که یک وجهش اسراف است. اسراف یعنی زیادهروی. وجه دیگر آن تبذیر است. یعنی ریخت و پاش کردن. ما در ماه مبارک رمضان براساس نظام تربیتی اسلام دستور داریم روزه بگیریم، ولی نباید اهداف اقتصادی آن را فراموش کنیم که یکی از جنبههای آن توجه به مسائل مالی در این زمینه است و بسیار به زندگی ما ربط دارد. این که اسلام به ما میگوید بخشی از روز را نخور و نیاشام، هدف دارد. یکی از اهدافش آن است که ما حال و روز فقرا را درک کنیم. در ماه مبارک بزم نداریم، بلکه هدف داریم و باید به دنبال اهداف برویم.
نقش مردم و نهادهای سیاستگذار را در این خصوص چگونه ارزیابی میکنید؟
اول از همه نقش نهادهای حکومتی و نهادهای سیاستگذار، برجسته است. حکومت باید از طریق رسانهها سطح تربیتی مردم را بالا ببرد. متاسفانه آموزش رمضان براساس فلسفه علمی، نقش و جایگاهی در رسانههای ما ندارد و متولیان در این زمینه ضعیف عمل میکنند. علاوه بر رسانهها حکومت میتواند از طریق آموزش و پرورش، مساجد، از طریق مبلغان و مانند اینها آگاهی مردم را تقویت کند. بنابراین به عقیده من، برنامهریزی گستردهای باید انجام بشود. از طرف دیگر، مردم و حکومت حقوق و تکالیفی نسبت به هم دارند.
همان طور که امام علی(ع) در زمان خلافت به مردم گفتند شما چهار طلب از من دارید و من هم چهار طلب از شما دارم. طلبهایی که شما از من دارید اول این که، من در دوران حکومتم خیرخواه شما باشم. دوم، با فراوانی و ارزانی زندگی شما را تامین کنم. سوم، سطح فرهنگی شما را بالا ببرم و چهارم، آداب دین اسلام را به شما آموزش بدهم. ولی طلبهای من بر شما این است که اولا، در بیعتتان وفادار باشید. ثانیا، برای زمامدار خیراندیش باشید. ثالثا، هر جا شما را فراخواندم لبیک بگویید. رابعا، مدنظر قرار دادن من از نهی. بعلاوه، پس از نقش حکومت میتوان به سراغ نهاد خانواده آمد. یعنی باید در خانوادهها هم جایی برای تربیت و آموزش وجود داشته باشد.
آیا برپایی سفرههای ساده را میتوان گامی موثر در جهت کاهش ظاهرپرستی و تجملگرایی دانست؟
قطعا. ما بسیار درباره حضرت علی(ع) صحبت کرده و شعار میدهیم و بسیار از نام حضرت امیر(ع) در زندگی استفاده میکنیم، اما آیا سفرههای افطارمان همانند سفره علی(ع) است؟ زهد علی کجاست؟ آیا علاقه ما فقط به نام علی است؟ به زندگی علی نیست؟ به عبادت علی نیست؟ بنابراین، با سبک زندگی اسلامی و سفرههای ساده میتوانیم شروع کنیم.
چه هزینههایی را باید در این راه بدهیم؟
عرض کردم عمده مشکل ما مسائل تربیتی است. سیاستگذاران کلان ما باید جامعه را به سمت تربیت اسلامی بر مبنای فلسفه علمی هدایت کنند. از برنامههای تلویزیونی گرفته تا فیلمهای سینمایی، تئاتر و... ما تنها نمیخواهیم برنامههای کمدی داشته باشیم. البته که ما هنر را قبول داریم، اما جایگاه تفکر کجاست؟ جایگاه عمل به دستورهای دین کجاست؟ متاسفانه برخی برنامهها مردم را به سوی مصرفگرایی سوق میدهند. ماه مبارک رمضان برای این است که ما به سمت تفکر بیشتر برویم. دعاهای مختلف همگی موید همین معناست.
مبنای تربیتی که فرهنگ رمضان را در جامعه متعالی کند، چیست؟
کلید واژه و زیربنای بحث ما در مورد رفع مشکلات و آسیبهای عبادات و سبک زندگی در بحث اسراف، تبذیر و در تجملگرایی، تربیت است. البته تربیت باید پیشینه و مبنا داشته باشد. مبنای آن همان پیش فرضهایی هستند که ما از اسلام میگیریم. من در سازمان تبلیغات اسلامی هستم. در آنجا فعالیتهای بسیاری انجام میگیرد، اما متاسفانه ما آسیبشناسی از فعالیتهایمان نکردهایم تا آسیبشناسی درستی نداشته باشیم قطعا رشد نخواهیم کرد.
دلیل این که آسیبشناسی نمیشود چیست؟
ممکن است دلایل بسیاری داشته باشد. شاید یکی از آن دلایل، ترس از انتقاد از خود باشد. برای رسیدن به موفقیت باید بتوانیم ترس از نقد شدن را کنار بگذاریم.
محمد شمس
جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد