شکسته شدن قبح طلاق علت افزایش جدایی توافقی/ بسیاری از ازدواج ها مبتنی بر عقل و خرد نیست

محمود سالارکیا حقوقدان و وکیل دادگستری در گفت و گو با جام جم آنلاین با اشاره به اینکه طبق ماده 10 قانون مدنی در هر عقدی طرفین می توانند در هر زمان با توافق یکدیگر آن را باطل کنند گفت:در عقد نکاح نیز این قانون مصداق دارد ولی چون ازدواج از عقودی است که کارکرد اجتماعی دارد و با بنیان و تشکیل یک خانواده در ارتباط است لذا قانونگذار به راحتی با فسق این عقد کنار نمی آید و از اینرو این توافق طلاق را را به داوری می گذاردتا شاید مورد اختلاف حل شود .

وی در بیان علل بوجود آمدن اینگونه طلاق افزود:مشکل اصلی چنین طلاق هایی را باید به قبل از زمان ازدواج مربوط دانست چراکه اصولا چنین ازدواج هایی براساس یکسری خواهش های نفسانی و یا اشتیاق های اولیه بدون تحقیق و بررسی صورت می گیرد . خیلی ازآداب و سننی که در گذشته در زندگی ما رواج داشت نظیر استفاده از نظر وعقاید بزرگان فامیل اکنون دیگر کمرنگ شده است و همین مسئله به دلیل نبود شناخت و آگاهی منجر به شکست در ازدواج می شود.

این حقوقدان یکی از عوامل افزایش طلاق توافقی را از بین رفتن قبح طلاق در میان خانواده ها دانست و گفت:در گذشته طلاق بسیار امری مذموم و ناپسند بود از این رو به دختران خود می گفتند با لباس سفید می روی وبا لباس سفید یعنی با کفن برمی گردی.

وی بر ضرورت وجود آموزش های لازم در این خصوص تاکید کرد و افزود:دختران وپسران ما آموزش های لازم را نمی بینند البته مشاوره های قبل از ازدواج وجود دارد ولی کافی نیست باید اساتید ودانشگاهیان ما برای این معضل راهی بیابند. چراکه جدایی زن وشوهر و نبود پدر ومادر در خانه تبعات بسیار مخربی بر روی فرزندان بوجود می آورد و بالطبع تاثیر آن بر جامعه نیز آشکار خواهد بود.

سالارکیا در پاسخ به این پرسش که آیا دادگاه ها وقضات از طلاق توافقی به دلیل تسهیل در روند دادرسی حمایت می کنند اظهارداشت:مسلما در طلاق غیر توافقی میان زن وشوهر دعوا ومشاجره و بحث وجدل وجود دارد ولی در طلاق توافقی اینگونه نیست . البته این به معنای این نیست که برای قضات طلاق توافقی راحت تر است اما وقتی طرفین خواهان طلاق هستند دیگر چه کاری می توان کرد حتی مشاوره ها هم کارساز نیست . برای جلوگیری از این پدیده باید به آموزش مهارت های زندگی در میان جوانان بپردازیم در حالیکه این اصل را فراموش کرده ایم . در کتابهای درسی مدارس آموزش مهارتهای زندگی باید یکی از دروس باشد. همانطورکه یادگیری مسائل تاریخی و علمی برای دانش آموز اهمیت دارد مهارت های زندگی نیز باید آموزش داده شود.

وی سپس ادامه داد:در مقطع مهدکودک دختران وپسران با هم و در کنار یکدیگر آموزش می بینند و در مدرسه از هم جدا می شوند تا اینکه یکدفعه در دانشگاه کنار هم قرار می گیرند. در این مرحله دختر وپسر از هم هیچ شناختی ندارند وبه همین خاطر از همدیگر بت می سازند در حالیکه هر دوی اینها انسان هستند ولی با اختلاف جنسی خاص خودشان.لذا اگر با این مقوله بدرستی برخورد شود وآموزش های لازم نیز داده شود طبیعی است آنها را در انتخابشان کمک کرده ایم.حال که هم جامعه وهم خانواده در این ازدواج نقشی ندارند فکر می کنید این ازدواج ها چقدر می تواند مبتنی بر عقل وخرد باشد.