آتش در گلستان!

این روزها «آتش‌نشان» کلیدواژه بسیاری از نوشته‌ها و مقالات و حرف‌های مردم است که با اندوه و رنج و یادآوری فداکاری و تلاش جان‌نثارانه برای حفاظت از جان و مال مردم تکرار می‌شود.
کد خبر: ۹۹۳۴۱۶
آتش در گلستان!

این موج اجتماعی در تابستان امسال نیز پس از آن‌که سه «محیط‌بان» در کمتر از دو روز به شهادت رسیدند، در ابعادی متفاوت شکل گرفت؛ محیط‌بانانی که در غیاب هیچ چشم ناظری جز پروردگار، وظیفه حراست از طبیعت زخمی ایران عزیز را بر دوش دارند و نظیر همکاران آتش‌نشان خود، فداکار، کم‌توقع و البته کم امکانات هستند.

هنوز بررسی‌های لازم صورت نگرفته، اما به احتمال زیاد فاجعه ساختمان پلاسکو در نتیجه یک بی‌احتیاطی به وجود آمده است. از همان دست بی‌احتیاطی‌هایی که جدی نمی‌گیریم و البته ریشه در بی‌مبالاتی‌های بزرگ دارند.

میان مسئولان شهری و مالکان و کسبه در مورد تعداد اخطارها و جدیت آنها اختلاف نظر وجود دارد، اما درخصوص عدم رعایت قوانین و مقررات و بی‌توجهی به اصول اولیه ایمنی یک ساختمان معمولی، همه اتفاق نظر دارند. تاسفبارتر این‌که همه تکرار می‌کنند وضعیت صدها و بلکه هزاران سازه دیگر در کشور تا این اندازه ناامن و شاید به‌مراتب خطرناک‌تر است.

یکی از حوادثی که به‌وفور در کشور ما اتفاق می‌افتد، پدیده آتش‌سوزی جنگل‌هاست. طبق گزارش‌های منتشر شده از سوی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) هرساله حدود 6 درصد از جنگل‌های ایران بر اثر آتش‌سوزی از بین می‌رود.

این درحالی است که کمتر از 10درصد از سطح کشور را جنگل پوشانده است. آتش‌سوزی در یک محیط طبیعی به دلیل تاثیر انکارناپذیر، دامنه‌دار و مخربی که روی محیط‌های بلافصل و بوی‍ژه روابط اجتماعی و اقتصادی انسان‌ها دارد، تهدید جدی برای جوامع بومی و محلی محسوب می‌شود.

در آتش‌سوزی جنگل‌ها، علاوه بر جان انسان‌ها که به خطر می‌افتد، برآورد سایر خسارت‌های وارده، بی‌نهایت دشوار و شاید غیرممکن است.

تخریب بسترهای تامین‌کننده آب و خاک و هوا، حفظ حیات گیاهی و جانوری و انسانی در مقابل سیل و توفان، پشتیبانی امنیت غذایی و ده‌ها خدمت زیست بومی یک عرصه جنگلی با هیچ کمک بلاعوض، وام و اعتباری قابل جبران نیست.

آنچه در نتیجه آتش‌سوزی در طبیعت به‌جا می‌ماند به معنی واقعی زمین سوخته و یک سامانه به‌هم‌ریخته و غیرقابل ترمیم است.

پارک ملی گلستان، این میراث کم‌نظیر بشری و بی‌نظیر ملی بارها به واسطه سهل‌انگاری‌های کوچک دچار حریق‌هایی شده که زخم آن پس از سال‌ها هنوز بر دل طبیعت و طبیعت‌دوستان مانده است.

متاسفانه صدای فریاد استمدادطلبانه کمبود امکانات محیط‌بانان، آتش‌نشان‌ها، اورژانس‌ها و امدادگران به گوش‌هایی که باید بشنوند، نمی‌رسد یا می‌رسد و اعتنا نمی‌شود یا اگر شنیده شود، تکذیب و انکار می‌شود.

فراموش نکنیم که 80 میلیون نفر ساکنان طبیعت ایران، همانند 800 کاسب ساختمان پلاسکو در معرض بی‌احتیاطی‌ها و آتش و دود و سیل و توفان هستند که قبل از آمدنشان هیچ خبر و نامه و پیامکی ارسال نمی‌کنند، ولی با کمبود امکانات لازم در زمان و مکان مناسب می‌توانند خسارت‌ های عظیم و غیرقابل جبرانی به سرمایه‌های مادی و معنوی کشور وارد کنند. آیا کسی این صدا را می‌شنود؟

دکتر اصغر محمدی‌فاضل - کارشناس محیط‌زیست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها