«من یک جنوبی ام در جنوب استان کرمان زندگی می کنم در دشت هایی که خشکسالی های اخیر آنها را داغتر از همیشه کرده است، جویبار همیشه جاری کنار نخلستانمان سالهاست دیگر آن شور همیشگی را ندارد.
خانه ام نه از مصالح روز دنیا ساخته شده و نه سیستم گرمایشی آنچنانی دارد اینجا برق مطلوب هم نداریم، نوسان برق آنقدر زیاد است که وسایلمان را نمی توانیم روشن کنیم. خانه ام از برگ درختان خرما ساخته شده ما در اصطلاح محلی به آن ها کپر می گوییم.
بهترین وسیله خنک کننده ما کپرنشینان در واقع همین کپر ها هستند، روی دیوارهایشان آب می ریزنیم و با وزش بادهای محلی کمی هوای داخل کپر خنک می شود.
دمای هوا در روستای محل زندگی ما در ابتدای صبح حداقل ۴۲ درجه است و در اوج گرمای ظهر به ۵۸ و گاه به ۶۰ درجه هم می رسد.
با وجود همه نداشته هایمان وقتی درد دل می کنیم که با افت شدید فشار آب در روستاهایی که لوله کشی آب دارند مواجه هستیم و یا تانکرهای آبی که برایمان آب می آورند احتیاجمان را رفع نمی کند، برخی می گویند کپر نشینی جزیی از فرهنگمان است و به سادگی از کنار همه این نداشته ها می گذرند.
نوسان شدید برق اگر کابلش به کپرهای ما برسد آنچنان زیاد است که در این گرمای ۶۰ درجه ای کولرهای آبی جوابگو نیست.
این روزگار ما در نیمه های ماه رمضان است. ما اینجا روزه می گیریم، دامداری می کنیم و کشت و زرع می کنیم این نحوه زندگی اجداد ما بوده است و ادامه اش می دهیم تا روستاهایمان آباد بماند.
این گوشه ای از درد دل هزاران نفر مردم محروم روستاهای جنوب استان کرمان است که اگر خوش شانس باشند در خانه هایی زندگی می کنند که آب و برق دارند اما در میانشان هنوز بسیاری هستند که هنوز هم کپر نشین هستند و حتی یک روز را زیر سقف محکم زندگی نکرده اند.
آتش گرفتن بزرگترین نخلستان دیمی جنوب شرق کشور
روز گذشته از شدت گرمای جنوب کرمان بزرگترین نخلستان دیمی جنوب شرق کشور در بخش جازموریان روستای چاهبید در آتش سوخت، گرما آنقدر زیاد است که با وزش بادهای داغ جنوب کرمان و سایش شاخ و برگ درختان به سادگی آتش سوزی می شود.
گستره محرومیت این مردم که این روزها روال زندگی شان مانند آب و برق سینوسی شده است محدود به جازموریان نیست بلکه رودبار جنوب، قلعه گنج، عنبرآباد و منوجان نیز روستاهای متعددی دارند که ساکنانشان از ابتدایی ترین داشته های زندگی امروزی هم فرسنگها فاصله دارد.
اما فریاد مردم جنوب کرمان از این نداشته هایشان نیست بلکه همین روند عادی زندگی که به آن عادت کرده اند نیز به دلیل نوسان های برق و آب مختل شده است.
با گرم شدن هوا میزان استفاده از برق و آب هم افزایش یافته است و ترانس های برق روستاها در این گرما یا قطع می شود و یا آتش می گیرد«.
محمد میگوید: اهل روستای «چکل موسی سردی » هستم، این روستا در سال ۷۸برق کشی شده است و یک ترانس نصب شده است و حال که دو دهه است که از آن روز که روستای ما برق دار شده است می گذرد و تعداد خانوارها و تعداد خانه ها افزایش پیدا کرده، هنوز همان یک ترانس را داریم، برق روستای ما آنقدر ضعیف است که در این موقع سال اکثرا برق قطع است در هفته پیش یخچال و کولر همسایمان سوخت.
لامپ های ۱۰۰ واتی هم روشن نمی شوند
محمد در حالیکه خواستار رفع مشکلاتش بود ادامه میدهد: برق تابستان در محل ما آن چنان ضعیف است که لامپ ١۰۰واتی روشنایی درستی ندارد هر سال شاهد سوختن کولر و یخچال ها هستیم و بعضیا هم که طاقت سوز تابستان را ندارند به شهر مهاجرت می کنند تا هوا خنک شود حالا که کم کم داریم به تابستان نزدیک می شیم و هوا هم تقریبا گرم شده است از مسولین تقاضا داریم که مشکل برق روستای ما را حل کنند و با وعده تابستان ما را به سر نرسانند که دیگر طاقت سوز گرما را نداریم.
این تنها مشکل محمد نیست چشمان بسیاری از مردم آفتاب سوخته در انتظار رفع محرومیتها است و دستان پینه بسته شان در زیر آفتاب شلاق گونه کویر سایبان صورتهایی شده که نماد محرومیت شده است.
میل فرهاد (نمداد) از توابع بخش جاز موریان یکی دیگر از این روستاهای کپری است این بخش از کشور بیشتر به پوستری می ماند که نمایی سرسبز و زیبا را نشان میدهد اما نمداد تنها یک معنی میدهد و آن فقر است.
مردم این مناطق از گذشته دور یکی از محروم ترین اقشار جامعه بودهاند و همچنان فقیر ماندهاند، مردمانش شغلشان دامداری و کشاورزی است اما امکانات موجود در این منطقه در حد صفر است.
توجیه دردآور برخی از مسئولان/ مردم: فقرنشینی فرهنگ ما نیست
کوههای سر به فلک کشیده نمداد را محاصره کرده کوههایی که کسی نمی تواند به دلیل شرایط خاص و صعب العبور بودنشان از آنها بالا برود حالا همین کوه ها برای مردم نماد مشکلاتی شده اند که حل نشده اند.
زهرا زنی روستایی از اهالی همین روستا است که می گوید این فقر و محرومیت جزیی از فرهنگ ما نیست شما مگر کپرهای مدرن نمی سازید اگر تصور می کنید این کپرها نماد زندگی ما هستند کپر های مدرن را برای ما هم بسازید.
وی می گوید: این آب و برق نماد زندگی ما نیست اینها محدودیتهای ماست ما نمیتوانیم در این دمای بالای ۵۵ درجه در این وضعیت زندگی کنیم.
کودکان ما باید در زمستان سرد و تابستان خشک و گرمای طاقت فرسا در کپری با چوب و برگ درخت خرما که نه توان کنترل گرما و نه مقابله باسرما را دارد و در کمترین یا بهتراست بگویم بدترین شرایط موجود زندگی کنند. اینها حرفهای این زن روستایی است و تنها انتظارش امکانات اولیه برای زندگی است.
چند صد کیلومتر آن سوتر در منطقه گلشهر در شهرستان رودبار جنوب هم همین داستان وجود دارد، اینجا محرومیت کم رنگ تر است و مردمانش حداقل سقفی بالای سرشان دارند و خانه ها درختی نیست.
گلشهری ها هم که با قطعی و نوسان آب مواجه هستند با حضور در دفتر امام جمعه خواستار پیگیری وی برای حل مشکلشان در ماه رمضان هستند.
با شروع فصل گرما و آغاز ماه مبارک رمضان، واقعیت کمبود آب بیشتر خود را نشان داده است. این را می شود از قطعی چند ماهه آب در شهرک گلشهر رودبار و همچنین در دیگر روستاهای رودبار متوجه شد.
با ادامه قطعی آب در شهرک گلشهر رودبار زندگی عادی مردم مختل شده است.
گلشهر یکی از نمونه های روستاها و مراکز جمعیتی است که با این وضعیت رو بروست و هنوز مشخص نیست این مشکلات ناشی از افزایش مصرف آب است و یا خرابی سیستم انتقال اما هر چه که باشد روزه داری را در این گرما مشکل تر کرده است.
قبضهای نجومی برق باری سنگین روی دوش مردم
مردم جنوب کرمان در گرمای شدید و بی سابقه این روزها که با بادهای گرم و سوزان این فصل هم مواجه شده اند خواستار همکاری وزرات نیرو برای کاهش تعرفه های سنگین برق نیز هستند و قبض های نجومی بر مشکلاتشان افزوده است.
مردم قبض های خود را با استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان مقایسه می کنند و در این گرمای طاقت فرسا مجبور می شوند بخش عمده ای از درامد محدودشان را برای پرداخت قبض ها اختصاص دهند.
احمد یکی از شهروندان جنوبی است که می گوید: یکسان سازی تعرفه برق جنوب کرمان با استان های مجاور یک درخواست جدی است که متاسفانه در پیچ و خم وعده ها مسکوت مانده است و از مسئولان می خواهیم برای رفع این مشکل چاره اندیشی کنند.
وی پیشنهاد میکند: بهترین راه حضور میدانی در روستاها و مناطق دور افتاده و حتی شهرهای جنوب کرمان است و بررسی کنند چگونه می توان بدون وسایل سرمایی زندگی کرد.
مردم محروم منطقه خواستار همراهی و همدردی مسئولان برای رفع مشکلاتشان هستند و پنهان کردن محرومیتشان زیر سایه شعارهای تکراری برای آنها قابل قبول نیست.
حدود ۱۲ سال قبل مسئولان وقت با پی بردن به محرومیت جنوب کرمان سعی در محرومیت زدایی در این منطقه داشتند اما پس از گذشت سالها و رفع بخشی از محرومیتها حالا برخی از مسئولان که از تجربه کافی برخوردار نیستند صورت مساله را با عنوان اینکه کپر نشینی جزیی از فرهنگ بومی منطقه است پاک و خیال خود را راحت کرده اند.