با کوله آماده در انتظار اعزام مجدد نشسته است

عاشقان دفاع از حریم ولایت

موضوع دفاع ازجمله اقدامات مهمی است که هر شخص و گروهی در برابر هر نوع تهاجمی از آن استفاده می‌کند. این تهاجم می‌تواند به شخص شما باشد یا به مرزوبوم و نظام و باورهایتان صورت بگیرد. در این میان، افرادی وجود دارند که به فراتر از مسائل شخصی فکر می‌کنند و در برابر هر گونه تهاجم به باورهای دینی و اسلامی تمام‌قد می‌ایستند و جان خود را هم فدا می‌کنند. محسن رفیعی خالدی، یکی از هزاران نفری است که در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران در میدان‌های مختلف جهاد حضور داشته‌اند.
کد خبر: ۱۰۵۷۳۳۸
عاشقان دفاع از حریم ولایت

او با درک این که نیاز است برای دفاع از اسلام در برابر تکفیری‌ها بایستد، به سوریه می‌رود و در این راه مجروح می‌شود. محسن رفیعی 28 سال دارد و اهل خالدآباد کاشان است و در حال حاضر به‌صورت قراردادی در شهرداری کار می‌کند و در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل‌کرده است. او می‌گوید: « از بچگی عاشق دفاع از حریم ولایت بودم. در پایگاه‌های بسیج دبیرستان و دانشگاه عضو فعال بسیج بودم و باافتخار در بسیج فعالیت می‌کردم و برای این موقعیت که بتوانم جانم را برای اسلام و ولایت بدهم لحظه‌شماری می‌کردم». در ادامه با ایشان بیشتر آشنا می‌شویم.

چطور شد تصمیم گرفتید برای حضور در سوریه اعلام آمادگی کنید؟

برای من در وهله اول، موضوع به‌خطر افتادن حریم قبور مطهره بود و دوم به خطر افتادن منطقه، چون آن اتفاق باعث نزدیک شدن عوامل کثیف و مفسد و غارتگر و ظالم غرب و اسرائیل به مرزهای کشورم بود که دیگر واقعا طاقت نداشتم بنشینم و نگاه کنم. در نهایت احساس کردم این موضوع اسلام را به خطر می‌اندازد و برای خودم تکلیف می‌دانستم تا حضور پیدا کنم و به‌اندازه خودم نقشی هرچند کوچک در دفاع از حرمین انجام دهم.

برای اعزام چه چالش‌هایی داشتید؟

ازآنجاکه رفتن به سوریه در این وضعیت شروط خاصی دارد، تقریبا حدود 10 تا 15 جا اسم نوشتم تا بتوانم عازم شوم و به لطف حضرت زینب(س) یک جا من را پذیرفت و دوره‌ آموزش ما که تقریبا 60 روز طول کشید، شروع شد.

واکنش دوستان شما چه بود؟ سعی نکردند نظرتان را عوض کنند؟

با توجه به این که هیچ ‌کس تا روز اعزامم نمی‌دانست قرار است چه‌کاری انجام دهم،‌ این موضوع برایم پیش نیامد ولی بعدازاین که زنگ زدم برای خداحافظی،‌ اطرافیان بجز پدر و مادرم سعی کردند نظرم را عوض کنند که با مدد بی‌بی زینب(س) دلایلم را که می‌شنیدند، شدیدا قانع و از انصراف من به رفتن پشیمان می‌شدند.

بعد از رسیدن به سوریه چه‌کارهایی انجام می‌دادید و روحیه همرزمان چطور بود؟

روحیه‌ بچه‌ها واقعا عالی بود و شب‌ها دعا و راز و نیاز می‌کردیم و روزها هم به فکر کمک به همدیگر بودیم و گاهی هم فوتبال و سرگرمی داشتیم. البته بالباس نظامی و آماده برای اعزام به خط بودیم. واقعا همه چیز عادی بود برای ما و هیچ‌کس به این فکر نمی‌کرد که حتما شهید می‌شود یا دست‌وپایش را از دست می‌دهد ولی با روحیه عالی روزها سپری می‌شد.

چند وقت بعد از مراجعه به سوریه و چگونه مجروح شدید؟ این جراحت به چه شکل و شدتی است؟

تقریبا یک ماه اینجا بودیم و برای انجام عملیات لحظه‌شماری می‌کردیم. یک‌شب خبر دادند فردا ممکن است عملیاتی انجام دهیم. ما در حالت عادی کم می‌خوابیدیم و آن شب به خاطر دارم از همرزمانم هیچ‌کس نخوابید و از بی‌بی زینب طلب شهادت می‌کردند و ذکر و دعا می‌خواندند. صبح قبل از طلوع خورشید،‌ ماشین‌ها آمدند دنبال ما و برای همدیگر سربند بستیم. برای من که متولد دهه 60 هستم و فضای جبهه و جنگ را از نزدیک ندیده‌ام و تنها از تلویزیون شاهدش بودم این صحنه بسیار دلنشین بود و یاد دفاع مقدس افتادم. سوار ماشینها شدیم و رفتیم سمت خان طومان. در خیابان‌های حاشیه آنجا با همان لباس و تجهیزات تیمم کردیم و نماز خواندیم. بعد از نماز یا علی(ع) گفتیم و رفتیم جلوی حجم آتش دشمن. بسیار زیاد بود. صدای رد شدن گلوله‌ها که صدایی مانند زنبور داشتند، فضا را پرکرده بود. قبل از این که من مجروح شوم، دو تا از دوستانم شهید شدند و با حفظ روحیه بیشتر جلو می‌رفتیم. علاوه بر آتش تک‌تیراندازها و سلاح‌های سبک توپ‌های 23 هم مدام در حال شلیک بودند و تکفیری‌ها هم هر کاری می‌کردند تا جلوی پیشروی ما گرفته شود. ما روی تپه‌ای قرار داشتیم که تروریست‌ها آتش سنگینی روی آن می‌ریختند و همین‌جا بود که از ناحیه دست راست بشدت مجروح شدم. به مدد بی‌بی زینب توانستیم کاری انجام دهیم و عملیاتمان موفقیت‌آمیز بود. در اصل عملیات ما ایذایی بود و برای مشغول کردن تکفیری‌ها انجام شد تا شهر نوبل و الزهرا آزاد بشود که خدا را شکر همین گونه شد.

فکر می‌کنید باز هم بروید؟

در رابطه با آمادگی من برای دوباره رفتن باید بگویم، وسایلم بجز مواد غذایی در کوله‌پشتی‌ام آماده است و هر لحظه که حضرت زینب(س) مرا بطلبد، دوباره بادل و جان می‌روم. این موضوع روی برنامه‌های آینده‌ام هم تأثیر گذاشته است و حاضرم در هر جایگاهی که هستم، دوباره به جبهه‌های دفاع از اسلام و ائمه و ارزش‌های اسلامی بروم و جان ناقابلم را فدایشان کنم. چند جا هم برای اعزام شدن مجدد فرم پر کرده‌ام.

به نظر شما نسل جدید چقدر به اهمیت مقابله با تکفیری‌ها در خارج از مرزها آشناست؟

نسل جدید تا قبل از این اتفاقات تهران شناخت کمی داشتند. من رسانه را مقصر می‌دانم که خیلی کم و در حد چند خبر از منطقه در طول روز بسنده می‌کند و پوشش خبری نمی‌دهد به این مسائل ولی در کل جوان‌های باغیرت و خوبی داریم که همیشه آماده‌اند و درصحنه حضور دارند. خون‌های پاک زیادی برای این که ما امروز در آرامش زندگی کنیم، چه در دفاع مقدس و چه در مقابل تکفیری‌ها ریخته شده است.

آیا نیاز است نسل جوان ما برای دفاع تشویق شوند؟

نیاز به تشویق ندارند. لطف بی‌بی زینب(س) و ائمه‌ اطهار به‌اندازه کافی در خون و جان همه‌ ما بچه شیعه‌های مرتضی علی هست که با دیدن یک صحنه از گریه بچه تازه یتیم شده‌ سوری و عراقی و یمنی کنار جنازه‌ پدر و مادر و برادرش خونمان به جوش می‌آید و تا انتقام نگیریم آرام نمی‌نشینیم. به نظرم رسانه‌ها در نمایش واقعی ماهیت این نوع دفاع باید بیشتر کار کنند. به نظرم دستاوردهای ایرانی‌ها و کمکشان در این جبهه‌ها آن‌طور که باید انعکاس داده نمی‌شود. کاش می‌شد، نیروهای بسیج بیش از گذشته خود را به دانش روز برای جنگ نرم آماده و مهیا کنند و از نظر حرفه‌ای و رزمی هم مهارت‌های لازم را همزمان به دست بیاورند تا بتوانند مؤثرتر عمل کنند.

به نظر شما حضور نیروهای اسلام و به‌ویژه ایرانی‌ها چقدر روی مهار شدن تکفیری‌ها تأثیرگذار بود؟

در چهار سال گذشته، آنها تا 30 کیلومتری مرزهای ایران هم آمده بودند و اگر حضور بموقع سپاه نبود، بدون شک سوریه و عراق کاملا سقوط می‌کردند. مقامات این کشورها هم به این موضوع اشاره ‌کرده‌اند و خیلی راحت هرج‌ومرج و کشت و کشتار همیشه در این کشورها ادامه پیدا می‌کرد . این در حالی است که این روزها کمتر جایی را می‌توان یافت که دشمن حضور داشته باشد و این را مدیون اول از همه لطف خدا و دوم لطف ائمه و سوم داشتن رهبری مقتدر و دانا و خون پاک شهدا می‌دانم.

جنگ و تهاجم فیزیکی،‌یکی از روش‌هایی است که دشمن از آن استفاده می‌کند و کاملا قابل‌ تشخیص است، نظر شما در رابطه با جنگ نرم چیست؟

به نظر من جنگ نرم اهمیت بسیار زیادی دارد و این موضوعی است که دشمنان از آن قطعا استفاده می‌کنند و خواهند کرد، چون واقعا خیلی از شرایط نامساعد الان به خاطر نفوذ در بین جوان‌های ما است و دارند روی عقاید و سنت‌های ما کار می‌کنند. حتی خیلی چیزها را که در غرب ممنوع است، در ایران و کشورهای مسلمان رواج می‌دهند تا به ریشه ضربه وارد کنند.

سعید ضروری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها