به گزارش جام جم آنلاین ، دامنه های این تفکر نادرست هنوز در اقصی نقاط ایران ادامه دارد، یعنی وقتی دختران و زنان این مرز و بوم از ورزش کردن به صورت حرفه ای نهی می شوند. البته اختصاص ندادن امکانات لازم به دختران و بانوان علاقه مند به ورزش و عدم توزیع عادلانه امکانات و فرصت های ورزشی بین جنس مونث و مذکر نیز بخش دیگری از جریان های متعصبانه برای جلوگیری از ورزش کردن زنان است. تصویب «قانون ورزش اجباری در مدارس« در ۱۶ شهریور ماه ۱۳۰۶ گام بسیار بزرگی برای ورزش زنان محسوب می شد. در سال های بعد تغییرات قابل توجه در نگرش به نوع ورزش زنان و البته انگیزه ها و استعدادهای خود ورزشکاران زن باعث شد ورزش بانوان حالت جدی تری به خود بگیرد.
ورزش بانوان و در ایران و پرداختن به سابقه آن موضوعی است که نیاز به پژوهش و تفحص کلان داشت. چکیده پژوهش و تفحص در حیطه ورزش بانوان نشان می دهد که می توان تا حدودی با اطمینان از این موضوع که مبدا پیدایش ورزش در میان بانوان ایرانی نامشخص است، صحبت کرد. هر چند در سال 1306 «قانون ورزش اجباری در مدارس » به تصویب رسید تا ورزش وارد یکی از ارگان های دولتی ایران شود، قانونی که دختران دانش آموز را هم شامل می شد.
1296، مبدا احتمالی
در رابطه با مبدا پیدایش ورزش بانوان می توان به سال 1296 برگشت، یعنی وقتی که برخی از دخترانی که اجازه تحصیل در آن دوران را داشتند در مکاتب ورزش می کردند. البته بر اساس تفکر حرفه ای موجود در ورزش نمی توان صرف «ورزش کردن» در مکاتب یک صد سال پیش را که نه امکاناتی داشتند و نه مربی ورزش، مبدا ورزش بانوان در ایران قرار داد. آنچه که اهمیت دارد فارغ از بحث ورزش حرفه ای ،آغاز جدی گرفتن ورزش در میان بانوان است. در سال های بعد ورزش کردن بانوان از مکاتب به برخی از باشگاه های ورزشی رسید. نخستین حضور بین المللی ورزشکاران بانوی ایرانی به دهه بیست می رسد. پس از آن بانوان ورزشکار به تدریج راه مرزهای خارجی و رقابت های برون مرزی را هم پیدا کردند هر چند آمار حضور ورزشکاران بانوی ایرانی بسیار پائین بود. پیش از انقلاب اسلامی، قهرمانی تیم ملی والیبال بانوان ایران در رقابت های آسیایی بزرگ ترین موفقیت بانوان ورزشکار ایرانی در آن سال ها بود. در آن دوران فعالیت های ورزشی بانوان بارها به آن سوی مرزها رسید و موفقیت هایی هر چند کوچک اما مهم رقم خورد. البته در آن دوران باز هم تفکرات موجود در جامعه که بیشتر بر مبنای دیدگاه های تعصبی و سنتی بود در بسیاری از موارد مانع پیشرفت بیشتر ورزش در میان بانوان و دختران می شد. برخی از دیدگاه و تفکرات موجود در جامعه، ورزش کردن برای خانم ها را اتفاقی بد و به دور از شان تلقی می کرد و این قشر لطیف را محدود به محیط منزل می دانست. تفکراتی از این دست به طور واضح موفقیت های متعددی را از ورزش ایران در حوزه بانوان سلب کرد و از طرق مختلف سدی بزرگ برای پیشرفت ورزش بانوان شد. فارغ از این بحث که تفکراتی این چنینی به صورت خرد وکلان همچنان درجامعه وجود دارد باید این را هم در نظر گرفت که با توجه به اوضاع کنونی جامعه ایرانی در آن زمان وجود چنین تفکراتی و اعمال آنها اصلا عجیب نبود. نکته قابل توجه دیگر اینکه موانع متعدد بر سر راه بانوان و دختران جهت انجام فعالیت های ورزشی مانع از رشد جمعیت جمعیت ورزشکاران خانم در ایران شد و متعاقب آن مقایسه کَمّی بانوان و مردان ورزشکار شرایطی به وجود آورد که بر مبنای آن امکانات و تسهیلات ورزشی در ابعاد بسیار وسیع تری به مردان اختصاص می یافت که این خود آغاز تبعیض جنسیتی در ایران بود. با تمام این اوصاف رشد آهسته ورزش بانوان ایران ادامه داشت هر چند این رشد بر طبق متر و معیارهای جهانی سرعت قابل توجهی نداشت.
یک وقفه طولانی
با پیروزی انقلاب اسلامی و بر اساس شرایطی که به وجود آمد ورزش بانوان با وقفه ای طولانی مدت روبرو شد، اتفاقی که با توجه به آن شرایط و البته جنگ تحمیلی برای ورزش مردان نیز مشابه بود.
در این سال ها ورزش بانوان کاملا بی حرکت و راکد بود، دامنه وسیع بی تحرکی نه تنها رقابت های برون مرزی که رقابت های داخلی را نیز در برمی گرفت. در این سال ها نه قهرمانی برای ورزش بانوان وجود داشت و نه توفیقی در رقابت های آسیایی و جهانی و حتی تورنمنت های مختلف رقم خورد. هیچ ستاره ای وجود نداشت و اصلا عبارت «ورزش بانوان» بی معنی به نظر می رسید. سالهای راکد ورزش بانوان دهه شصت بود، دهه ای که به دلیل تقارن با جنگ به طور کلی برای ورزش کشور خالی از موفقیت های چشمگیر بود. در این دهه به دلیل شرایط حاکم و متاثر از جنگ بر جامعه، میل و اشتیاق از سوی بانوان و دختران به سمت ورزش کم بود، در این دوران حضور بانوان در باشگاه های ورزشی به شدت کم رونق بود. مقوله مهمی به نام استعدادیابی وجود نداشت و برگزاری رقابت های کشوری در رشته های مختلف به شدت از سکه افتاده بود. اما این دوران با آغاز دهه هفتاد تمام شد.
***
دهه هفتاد آغازی نه چندان قدرتمند برای شروع دوباره ورزش بانوان به شمار می رود، دهه ای که آغازگر اتفاقاتی است که بعدها به نتایج مثبتی منتج شد. تشکیل تیم های ملی ، آغاز استعدادیابی های مختلف، برگزاری رقابت های مختلف کشوری، استانی ومنطقه ای و اعزام بانوان ورزشکار و تیم های بانوان به رقابت های برون مرزی اتفاقات مهم این دهه در حوزه ورزش بانوان بود.
با تمام این اتفاقات باز هم فعالیت های ورزشی بانوان در دهه هفتاد کمرنگ بود. هر چند رشته های جدیدی در این بازه زمانی برای بانوان راه اندازی شد و امکانات ورزشی بهتری به بانوان اختصاص یافت اما باز هم هر آنچه که اتفاق افتاد کافی نبود. این «کافی» نبودن امکانات و توجهات همچنان سدی بزرگ برای پیشرفت بیشتر ورزش قهرمانی به شمار می رفت.
به هر حال زیر ساخت های ورزشی در این دهه برای حوزه بانوان در نظر گرفته شد و البته فعالیت و تکاپوی ورزش مدارس و دانشگاه ها نیز جان گرفت. رشته هایی همچون شطرنج و تیراندازی در آن سال ها از جایگاه بهتری در میان رشته هایی که برای بانوان اعزام برون مرزی داشتند برخوردار بودند اما گذشت زمان رشته های دیگر همچون تکواندو، فوتسال، فوتبال و ... را وارد کارزار برای بانوان کرد.
در این دهه بانوان ایرانی به رقابت های آسیایی رفتند، پرچمدار المپیک شدند و حضور در رقابت های جهانی را تجربه کردند.
***
دهه هشتاد خود داستان جداگانه ای برای ورزش بانوان دارد هر چند بسیاری از اتفاقات ورزشی این دهه متاثر از جریانات دهه هفتاد بود. اعزام بانوان ورزشکار به رقابت های برون مرزی بیشتر شد. ورزشکاران مطرح بیشتری از جامعه ورزش بانوان به ایران معرفی شدند ضمن آنکه فعالیت های برون مرزی رشته های تیمی نظیر فوتسال، فوتبال و والیبال بیشتر شد.
هر چند در این دهه مثل همیشه کاستی های فراوانی در بُعد سخت افزاری و امکانات دیده شد اما در برخی از موارد اقداماتی خوب و آینده دار صورت گرفت که بعدها به قهرمانی و نتیجه گیری برخی از فدراسیون ها در رقابت های برون مرزی منجر شد.
در دهه هشتاد بیشتر از هر زمان دیگری پای مدرسان و مربیان خارجی به ورزش بانوان ایران باز شد. ورزشکاران رشته های تیمی و انفرادی که پیش از این فقط جهت حضور در رقابت های مختلف به خارج از کشور می رفتند اینبار برای برگزاری اردوها و دیدارهای تدارکاتی و تمرینی و البته دوره های آموزشی راهی آن سوی مرزها و آب ها شدند که این نشان دهند اعتماد بیشتر به ورزش بانوان و بازتر شدن راه بود. با این اوصاف باز هم باید به این اشاره کرد که تبعیض ها بین ورزش بانوان و مردان ادامه داشت. البته در حوزه های داوری و مربی گری در رشته های گوناگون ورزشی برای بانوان نیز اتفاقاتی افتاد و تحولاتی به وقوع پیوست. داوران و مربیان ایرانی با رسیدن به استانداردهای جهانی، مدارک معتبر جهانی و آسیایی اخذ کردند که این روند رو به رشد همچنان ادامه دارد.
در سال های بین 79 تا 90 تمرکز بر روی فقط چند رشته تا حدودی کنار گذاشته و به رشته های دیگر نیز پرداخته شد. حضور در المپیک ، رقابت های جهانی و آسیایی نیز ادامه یافت. در این دهه برای نخستین بار پس از انقلاب ، بانوان ایرانی موفق به کسب مدال طلا در رقابت های آسیایی شدند و بانوان ورزشکار باز هم به المپیک رفتند. تمامی این پیشرفت ها به معنای کنار رفتن موانع و کاستی ها نبود و چه بسا که این موانع بیشتر هم شدند.
***
دهه نود، دهه ای طلایی برای ورزش بانوان است، یعنی زمانی که مدال های جهانی بیشتری به سبد ورزش بانوان ایران اضافه شد و نکته مهم تر از آن حضور چشمگیر بانوان ایرانی در رقابت های المپیک و پارالمپیک بود. در این دهه ورزش بانوان ایران بیشتر از هر زمان دیگری طعم «نخستین» ها را چشید. نخستین سهمیه المپیک ایران در رشته پینگ پنگ ، نخستین بانوی معلول ایرانی که هر دو سهمیه المپیک و پارالمپیک را به دست آورد، نخستین مدال جهانی کاراته، نخستین قهرمانی تیم ملی فوتسال بانوان در آسیا و نخستین مدال در المپیک و چندین مورد قابل توجه دیگر.
راهی که ورزش بانوان در این سال ها رفت ، همچنان ادامه دارد ، راهی که هموارتر و بازتر شده اما کماکان مشکلاتی نظیر تبعیض ها ادامه دارد....
هیلدا حسینی خواه / جام جم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد