به گزارش جام جم آنلاین ، دعواهای کارلوس کیروش با منتقدانش از جایی پررنگتر و شدیدتر شد که عدهای واژههایی توهینآمیز و نژادپرستانه را وارد این اختلاف کردند.
مصاحبه چند روز پیش کیروش ادامهای بود بر لجبازیها و دعواهای بی پایان او با مخالفانش و به خصوص شخص برانکو. اما اینبار دایره مخاطبان او وسعتی به اندازه ایران پیدا کرد. دلیلش هم نوع ترجمه شدن حرف های کیروش است!
***
«مترجم» در ورزش ایران گاهی اوقات تبدیل به یک معضل شده است. مترجمی که حرفهای سرمربی تیم ملی یک کشور را وارونه ترجمه کرد و یا همان مترجمی که حرف برانکو درباره محمد علوی بازیکن وقت تیم ملی فوتبال را به گونهای دیگر مطرح کرد و کلمه «دهاتی» را درباره این بازیکن به کار برد.
حالا با یک مصاحبه جدید روبرو هستیم. پس از انتشار این مصاحبه ، منتقدان کیروش که از به کار بردن کلمات نژادپرستانه و توهینآمیز هیچ ابایی ندارند کار خود را شروع کردند. صد البته کیروش مقصراصلی است، او که با 66 سال سن و کوهی از تجارب هنوز نمیداند که در حساسترین برهه برای تیم ملی نباید با این و آن مدام درگیر شود.
در حالی که فشار شدید انتقادات بر روی کیروش ادامه دارد و از سویی نوع ترجمه حرفهای او نیز مورد بررسی قرار گرفته است باید نکاتی را هم بررسی کرد.
***
«آقای کیروش چه وقت مصاحبه کردن بود؟ اصلا به غذا خوردن یا نخوردن مردم چه کار داری؟»... نه، مشکل الان پاسخ دادن به این سوالات نیست. فعلا قصد بررسی مصاحبه کیروش و توهینهای مطرح شده در این مصاحبه را نداریم. باید کمی به گذشته برگردیم. کیروش از چه زمانی اینقدر جسارت پیدا کرد که مدام علیه این و آن مصاحبه کند و حرفهای توهین آمیز بزند؟از چه زمانی به خودش اجازه داد تا در شرایطی که تیم ملی فوتبال ایران دیدارهای حساس را پیش روی خود میبیند شمشیر را از رو ببندد و علیه دیگران مصاحبه کند؟ این را باید در افرادی جستجو کرد که نخستین بار محل تولد او را مسخره کردند، صفتهای ناپسند به او نسبت دادند و حتی اجدادش را نیز جلوی چشمش آوردند. به این عبارات نگاه کنید: «دلال موزامبیکی» و «دزد دریایی». این صفات بسیار زشت و ناپسند که چیزی جز حقارت و نژادپرستی در آن نیست نخستین بار از دهان منتقدان کیروش خارج شد و شگفت آنکه برخی از این افراد مربیان شناخته شده ایرانی هستند. وقتی محل تولد یک فرد به سخره گرفته میشود و کیروش خیلی راحت از سوی افراد مختلف دزد دریایی یا دلال موزامبیکی خوانده میشود چطور میتوان انتظار داشت او ساکت بنشیند و چیزی نگوید؟
صفت ناپسند دزد دریایی را نخستین بار اسدی دبیرکل وقت فدراسیون فوتبال به کیروش نسبت داد.
اسدی در مصاحبهای گفته بود: «کیروش در جلسهای به ما توهین کرد و من به خاطر منافع و احترام خودمان جوابش را دادم. کیروش تا جایی پیش رفت که حتی گفت شما معنای برنامهریزی را هم نمیدانید و اصلا متوجه این مسائل نمیشوید. من هم گفتم سابقه و تمدن همه مشخص است آن موقع که ما امپراطور دنیا بودیم اجداد شما در دریاها دزدی میکردند و کشتیها را غارت میکردند. او حق ندارد به ملت ایران توهین کند. من دوست ندارم کسی ما را تحقیر کند!»
مسلما کیروش از حجم بیاحترامیهایی که به خودش میشود اطلاع کامل دارد و مصاحبههای هر چند وقت او نیز قطعا در راستای پاسخگویی به این بیاحترامیهاست. اما چنین رویهای قطعا او را مبرا نمیکند. او نه به عنوان سرمربی تیم ملی ایران که به عنوان یک فرد 66 ساله میتوانست صبورتر از اینها باشد.
***
او 66 سال دارد و نمیداند چه زمانی حرف زند و چه زمانی حرف نزند. وقتی هم شروع به صحبت کردن میکند نمیداند برخی از چیزها خط قرمز هستند و نباید آنها را مطرح کند. وقتی هم آنها را مطرح میکند اطرافیانش شروع به توجیه میکنند و خود را وسط میاندازند. وقتی هم که خود را وسط میاندازند کیروش کوچکترین تلاشی برای اینکه خودش حرف بزند، انجام نمیدهد.
رفتارهای کنونی کیروش را باید در مواقع متعددی بررسی کرد. او را بسیاری سرمربی تیم ملی فوتبال کلمبیا میدانند. رسانههای یکی پس از دیگری کیروش را سرمربی این تیم آمریکای جنوبی میدانند اما خبرهای جدیدی در راه است. گفته میشود ممکن است که سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران در نهایت با مسئولان فدراسیون کلمبیا بنا به دلایل مالی به توافق نرسد. با توجه به درآمدی که در تیم ملی فوتبال ایران دارد چه جایی بهتر از ایران؟ واقعیت این است که کیروش دلخور است. اصلا هم به این کاری ندارد که آیا با تیم ملی فوتبال ایران قهرمان آسیا میشود یا خیر. چیزی که میخواهد این است که اگر کلمبیا نشد در همین ایران بماند و یک تمدید قرارداد چرب و نرم انجام بدهد. اما پس از هشت سال فعالیت در ایران نه تنها نشانههای تمدید خود را نمیبیند که هنوز هم با هجمه گستردهای از انتقادات علیه خودش روبرو است. طبیعی است که در این شرایط و با فشاری که وجود دارد نسنجیده مصاحبه کند و چیزی را به زبان بیاورد که بعدا خودش هم بابت گفتن آن پشیمان شود. اوضاع برای کیروش بدتر شده است. به نظر میرسد او دیگر قطعا به آخر خط رسیده است. فرض کنید تیم ملی فوتبال ایران قهرمان آسیا نشده است. حالا کیروش با توجه به مصاحبهای هم که در خلال جام ملتها به زبان آورد چطور میخواهد در تیم ملی بماند و همان درخواستهای قبلی را داشته باشد و همان صحبتهای قبلی را به زبان بیاورد. او خودش هم بخواهد مسئولان فوتبال و وزارت ورزش چه میگویند؟
***
کیروش آخر خط است. لحظه وداع با این مرد پرتغالی نزدیک است. او میرود. مهم نیست سرمربی تیم ملی کلمبیا میشود یا هر کشور دیگری که ادعا میشد در این سالهای اخیر مشتری او بودند. مهم این است که کارزار جام ملتها را با قهرمانی به پایان ببرد در غیراینصورت با تلخترین خاطره ممکن پس از هشت سال مجبور به ترک تیم ملی فوتبال ایران میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد