به گزارش جام جم آنلاین؛ امام خمینی رحمه الله علیه بهترین ارائه دهنده نظریه سیاسی اسلام و بهترین اجرا کننده و احیاگر سیاست های اسلام از دیدگاه قرآن و سنت نبوی، جایگاه بالایی در جهان معاصر دارد. اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان از شخصیت و نوع عملکرد ایشان در تمامی عرصه ها به خوبی یاد می کنند. عملکرد سیاسی ایشان باعث نجات جوامع اسلامی از سلطه استکبار جهانی، که نتیجه آن دست یافتن به استقلال و آزادی می باشد.امروزه تعامل صحیح با مخالفان به ویژه برای نسل جوان و سیاستمداران اهمیت بسیاری دارد.
تعهد به اخلاق اسلامی:
تواضع: رهبر معظم انقلاب اسلامی(مد ظله العالی) در مورد تواضع منحصر به فرد امام بزرگ رحمه الله علیه می فرمایند:« او برای خودش عنوان و بهره ای قائل نبود. آن دستی که توانسته بود تمام سیاست های دنیارا با قدرت خویش تغییر دهد و جا به جا کند، آن زبان گویایی که کلامش مثل بمب در دنیا منفجر می شد و اثر می گذاشت، آن اراده نیرومندی که کوه های بزرگ در مقابلش کوچک بودند، هر وقت از مردم صحبت می شد، خودش را کوچک تر می انگاشت و در مقابل احساسات و ایمان و شجاعت و عظمت و فداکاری مردم سر تعظیم فرو می آورد و خاضعانه می گفت:« مردم از ما بهترند.» انسان های بزرگ همین گونه اند. آن ها چیزهایی را میبینند که دیگران نمی توانند و یا نمی خواهند رؤیت کنند.
گاهی در مقابل کارهایی که به نظر مردم معمولی می آید، آن روح بزرگ و آن کوه ستبر تکان می خورد و می لرزد. هنگام جنگ، بچه های مدرسه در نماز جمعه تهران قلک های خود را شکسته بودند و پول هایشان را برای جنگ هدیه کرده بودند. فردای آن روز که خدمت امام رحمه الله علیه رسیده بودم، ایشان را در حالی که چشم های خدابینش از اشک پر شده بود، دیدم؛ به من فرمودند:« کار این بچه ها را دیدی؟» به قدری این کار به نظرش عظیم آمده بود که او را متاثر ساخته بود.
او خوب می فهمید و درست تشخیص می داد. او از همه انسان هایی که ما تا کنون دیده ایم و وصف آن ها را شنیده ایم _ غیر از انبیاء و اولیاء و ائمه علیهم السلام _ یک سر و گردن بالاتر بود. افراد بزرگی که ما در تاریخ گذشته و معاصر زندگی آن ها را مطالعه کرده ایم، هیچ کدامشان به لحاظ عظمت، اصلا قابل مقایسه با شخصیت عظیم او نبودند؛ اما همین امام در مقابل مردم می گفت:« من در برابر شما احساس حقارت می کنم.» ( مطهری، 1395 ،72-73 )
خلوص: امام کتابی دارند به نام «کشف الأسرار» این کتاب رد کتابی است که یکی از آقا زاده های علما متأسفانه نوشته بود به نام «اسرار هزار ساله» و مسائل اعتقادی شیعه را در این کتاب به مسخرگی گرفته بود و به روحانیت و امامت و همه این ها جسارت کرده بود. امام بزرگوار از روی دلسوزی به حال اسلام، درس و بحث و مطالعه شان و همه چیزشان را یک باره در حوزه تعطیل کردند و به نوشتن جواب به این کتاب پرداختند. این طوری که من شنیده ام و در ذهنم است حدود چهل روز تمام این کارها را کنار گذاشتند و کتابی به عنوان «کشف الأسرار» در رد آن کتاب نوشتند و برای این که شایسته این معنا نباشد که کسی بگوید در آن یک نوع خودنمایی وجود دارد، آن کتاب در چاپ های اول و دومش حتی در یک جا اشاره به آن معنی ندارد که این کتاب مؤلفش امام بزرگوار است؛ یعنی ذکری از مؤلف در این کتاب اصلا مطرح نیست و فقط کتابی است برای جواب به کتاب «اسرار هزار ساله» که این کشف از خلوص ایشان در این مقام می کند که با وجودی که امام جواب را نوشته اند اما بخاطر این که نخواسته اند که کسی بگوید مثلا جواب دهند چه مقامی دارد دستور داده اند که نامی از ایشان در این کتاب مطرح نشود. (رجائی، 1388، ج3، 208)
ایجاد اخلاص در دیگران: روش امام رحمه الله علیه با دیگران تفاوت داشت. روش دیگران این بود که هر چه کسی به آن ها نزدیک تر بود، به او بیشتر توجه میکردند. اما امام به هر کسی که به ایشان نزدیک تر بود، کم تر توجه می کردند. حتی اگر در مجلس طلبه ای عادی می آمد، امام برایش احترام بیشتری قائل می شدند، اما اگر مثلا فرزندشان می آمد یا یکی از ما می آمدیم که خیلی به ایشان نزدیک بودیم، طوری نمی کردند که ما احساس کنیم به ایشان نزدیکیم و در ما توقع ایجاد شود. ایشان سعی می کردند در ما روحیه اخلاص ایجاد شود. (رجائی، 1388، ج3، 213-214)
تقوا: امام در نجف یا کاظمین به حرم که مشرف می شدند مثل بعضی ها همه دعاها را در حرم نمی خواندند که مردم ببینند. شب های جعه که به حرم می رفتیم امام به خانه برمی گشتند و دعای کمیل را در خانه می خواندند یا از مسجد که می آمدند تنهایی به اتاق خودشان می رفتند و در را هم از داخل می بستند و چراغ هم ربع ساعت خاموش بود و عبادات مخصوصی داشتند. یک دفعه که با آقا از مسجد برگشته بودم دیدم آقا نیست. در اتاق بالا هم جوری قفل آویزان شده بود که خیال کردم در قفل است. فکر کردم که امام از منزل خارج شده اند. به خدمت کار منزل گفتم:« تازه با آقا از مسجد آمدیم، آقا کجاست؟» گفت:« از پله رفتند بالا.» گفتم:« نیست، چراغ خاموش است و در هم قفل است.» آیت الله تبریزی هم آمده بود که با امام ملاقات کند. باز دیدم که خدمتکار گفت:« آقا بالاست.» تا گفتم :« به خدا نیست، در اتاقشان هم قفل است.» دیدم صدای امام از داخل اتاق بالا آمد که« آقای فرقانی من این جا هستم، دادنزن!» و بعد بلند شدند و چفت در را که از داخل می بستند باز کردند. گفتم:« آقا چرا در تاریکی نشسته اید؟» کلید دم در بود تا چراغ را روشن کردم دیدم امام در سجده است. گفتند:« چه می خواهی؟» امام در این حالت اذکاری داشت که ما نمی دانستیم چیست وقتی سر از سجده برداشت دیدم صورتشان پر از اشک است و مهرشان هم از اشک خیس شده است. (رجائی، 1388،ج3، 415)
عزت نفس: بارها کسانی بودند که خدمت امام رحمه الله علیه می رسیدند و به ایشان عرض می کردند؛ این هایی که به مکه می آیند نوعا مقلد شما هستند و به شما علاقه مند هستند و می خواهند وجوهاتشان را به شما بدهند، لازم است کسی را همه ساله به مکه بفرستید ولی ایشان قبول نمی کردند. بعضی ها می خواستند حاج آقا مصطفی را برای این کار به مکه بفرستند اما امام راضی نمی شدند تا اینکه یک سال حاج آقا مصطفی به من پیشنهاد کرد که از طرف امام به مکه بروم و به عنوان وکالت از طرف امام وجوهات مردم را جمع آوری کنم. وقتی خدمت امام رحمه الله علیه رسیدم که با ایشان خداحافظی کنم مطلبی فرمودند که برای من نصیحت خیلی بزرگی شد. ایشان فرمودند:« من هیچ وقت به دنبال پول نرفتم، در تمام مدت عمرم دنبال پول نرفته ام، میخواهم رفقایم هم همین طور باشند.» چون امام شنیده بود وقتی که تاجری می آید بعضی چطور دنبال او می روند یا می فرستد دنبال او که او را ببینند و وجوهاتشان را بگیرند. بعد به من فرمود:« هیچ وقت شما را داخل کاروان ها نبینم، اصلا به دیدن کسی هم در کاروان ها لازم نیست بروید چون از طرف من وکالت دارید، ممکن است بعضی خیال کنند که آمده اید حساب مردم را برسید و وجوهات بگیرید. فقط اگر کسی آمد و مسئله ای از شما سؤال کرد جواب بدهید اما اگر کسی خواست به شما پول بدهد بگیرید و رد نکنید. من هیچ وقت راضی نیستم که تو برای پول آوردن برای من دست و پایی بکنی. بگذار مردم به روش خودشان هرطور می خواهند وجوهات بدهند. شما جای خوتان باشید هرکس خواست وجوهات بدهد خودش پیش شما بیاید.(رجائی، 1388،ج3، 271)
کرامت انسانی
منظور از کرامت این است که انسان دارای حرمت است و حق دارد در جامعه به طور محترمانه زیست کند و با او باید محترمانه برخورد صورت گیرد و کسی حق ندارد با گفتار و رفتار خویش حیثیت انسان دیگری را با خطر مواجه سازد. هم چنین باید هر فرد جامعه انسانی با هم نوع خویش، به گونه ای عمل کنند که موجب بی حرمتی به شخصی نگردد. احترام به انسان در جامعه به عنوان یک اصل مورد پذیرش اسلام بوده و در این خصوص تاکیدات فراوانی صورت پذیرفته است.
کرامت و عزت و بزرگواری جزئی از سرشت انسان است. این است که اگر انسان خود را آنچنان که هست بیابد کرامت و عزت می یابد. برای شناخت حق کرامت انسانی، باید گفت: نظر به مجموع موارد استعمالات این لفظ، می توانیم بگوییم معنای مشترک میان همه آن موارد عبارات است از پاک بودن از آلودگی ها و عزت و شرف و کمال مخصوص به آن موجود که کرامت به آن نسبت داده می شود. احترام به انسان در طول تاریخ موضوع قابل توجهی بوده است. چه احترام به گوهر انسانی چه حرمت به کالبد انسان. با مروری کوتاه بر آموزه های ادیان ابراهیمی، روشن می گردد این ادیان همواره بر تکریم انسان تاکید داشته اند. می توان گفت امروزه نیز تاکید بر انسان گرایی ریشه در برداشت های دینی دارد. تکریم در روابط انسانی و تعامل های اجتماعی، قاعده ای زیر ساختی و مبنایی است، به گونه ای که هر نوع امر انسانی و هر نوع رابطه و حکم از روابط و احکام اجتماعی با این قاعده محک می خورد، و در واقع اصل تکریم، اصلی حاکم است. (نورالله کوثر، بخشی از رساله تیزس ماستری، www.noorullahkawsar.com)
به طور کلی کرامت انسانی به دو دسته تقسیم می شود؛
کرامت ذاتی
کرامت ذاتی که مقصود آن است که خداوند عنایت ویژه ای به نوع انسان نسبت به سایر مخلوقات دارد و همه این انسان ها مشمول این عنایت و تفضل الهی هستند. و بر این اساس هیچ انسانی نمی تواند بر انسان دیگر فخر بفروشد. (جوادی آملی، 1386، 272-273)
از نمونه کرامت های ذاتی در رفتارهای امام خمینی رحمه الله علیه، که می توان به آن اشاره کرد؛ ایشان در مناسبت های گوناگون بارها روحانیون و علمای مسیحی را مستقیما خطاب قرار داده و با اتکا بر نقاط مشترک در میان تعالیم دینی آن ها و دین اسلام، مسائل مهم جهانی و انقلابی را مطرح کرده اند.
در روزهای اوج انقلاب به مناسبت آغاز سال نو میلادی، امام به روحانیون و پیروان آیین مسیحیت در نامه ای می نویسد:« درود بر روحانیون و احبار و رهبانان که با تعالیم عیسی مسیح، نفس سرکشان را به آرامی دعوت می کنند! درود بر ملت آزاده مسیح، آنان که از تعالیم آسمانی عیسی روح الله برخورداردند!»
امام خمینی رحمه الله علیه دیدارهای متعددی با روحانیون مسیحی و همچنین اقلیت های مذهبی در مجلس داشته که در آن ها مباحث اعتقادی و سیاسی مهمی را در میان گذاشته اند. این دیدارها برای امام فرصتی بوده تا با نگاه وحدت گرایانه، روحیه انقلابی را در عالمان مذاهب دیگر نیز زنده کنند.(تعامل رهبران انقلاب اسلامی و مسیحیان؛ www.ghatreh.com )
کرامت اکتسابی
دوم کرامت اکتسابی است؛ مقصود از کرامت اکتسابی دست یابی به کمال هایی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خود به دست می آورد. این نوع کرامت برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزش های انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خداوند است. با این کرامت است که می توان واقعا انسانی را بر انسانی دیگر برتر دانست. همه انسان ها استعداد رسیدن به این کمال و کرامت را دارند، ولی برخی به آن ها دست می یابند و برخی فاقد آن می مانند. آن چه مورد توجه قرآن کریم است، تفاوت مراتبی است که از تقوا نشأت می گیرد. « إنَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ أتقَاکُم» (حجرات، 13)
تکریم به عقل زمانی ارزش و جایگاه واقعی خود را می یابد که در خدمت ایمان و تقوا قرار گیرد. امام باقر علیه السلام پس از آن که مؤمن را با کرامت ترین مخلوق معرفی کرد در تحلیل این مدعا می فرمایند:« وما خلق الله عز و جل خلقا اکرم علی الله عز و جل من المؤمن لأن الملائکه خدّام المؤمنین و أنّ جوار الله للمؤمنین و أن الجنه للمؤمنین و أن الحور العین للمؤمنین ؛ فرشتگان خدمتگزار مؤمنان هستند. همجواری با خدا، بهشت و حورالعین برای آنان است.» (جوادی آملی، 1386، 272-273)
امام خمینی رحمه الله علیه به عنوان یک مربی نمونه و مروج ارزش های دینی رعایت کرامت انسانی را به عنوان اصل مهم در روابط اجتماعی مدنظر داشت و همواره به آن متعهد بود. در این اصل موافق و مخالف تفاوت نداشتند و امام رحمه الله علیه در برخورد با همه آن ها کرامت را رعایت می کرد. چرا که پیامبر اسلام صل الله علیه و آله فرموده است:« لا تحقِرَنَّ أحدا من المسلمین فإنَّ صغیرهم عندالله کبیر ؛ مبادا فردی از مسلمانان را کوچک شمرده، تحقیر نمایید، چرا که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.» این روایت عام است همه مسلمانان را شامل است و بر این اساس حتی با مخالفان هم باید رفتار مناسب توأم با احترام و تکریم داشت. ( احسانی، 1394، 11-12)
دعوت و هدایت
دعوت و به دنبال آن تربیت و هدایت از اصول اساسی انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام بوده که همه آن ها به این اصل عمل می کردند.
خداوند در توصیف شخصیت رسول الله صل الله علیه و آله می فرماید:« یا أیُّها النَّبِیُّ إنَّا أرسَلنَاکَ شَاهِدا وَ مُبَشِرا وَ نذِیرَا وَ دَاعِیا إلی الله بِإذنِهِ وَ سِرَاجا مُنِیرَا ؛ ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او قرار دادیم و چراغی روشن بخش.» (احزاب، 45-46)
رسول خدا صل الله علیه و آله در دنیا شاهد بر اعمال امت است و آن چه امت می کنند او تحمل نموده روز قیامت آن را اداء می کند و بعد از او امامان امت شاهدند، و آن جناب شاهد شاهدان است.
دعوت آن جناب به سوی خدا همان دعوت مردم است به سوی ایمان به خدای یگانه، که لازمه آن ایمان به دین خداست.
سراج منیر بودنش به این است که آن جناب را طوری قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود، به راه و نجاتشان از ظلمت های شقاوت و گمراهی هدایت شوند. (طباطبائی، 1370، ج16، 515)
از آن جا که خطاب خداوند متوجه عنوان نبوت است، این آیه اختصاص به شخص رسول الله صل الله علیه و آله ندارد، بلکه شامل همه رهبران دینی است. بر این اساس، دعوت إلی الله و روشن گری وظیفه همه رهبران اسلامی است و امام رحمه الله علیه به عنوان با نفوذترین رهبر دینی در عصر حاضر این وظیفه را عهده دار بود و در تمام عرصه های اجتماعی به آن عمل نمود.
دعوت به حق و پذیرش حقیقت از جمله برنامه های مهم امام رحمه الله علیه در طول مبارزات و استقرار نظام جمهوری اسلامی بود که همه مردم، موافق و مخالف را به سوی خدا فرا می خواند. نامه امام رحمه الله علیه به گورباچف، رئیس اتحاد جماهیر شوروی، نمونه ای از عمل ایشان به این اصل است که در برخورد با مخالفان انجام داده است. امام رحمه الله علیه در این نامه خطاب به گورباچف فرمود:« جناب آقای گورباچف، باید به این حقیقت رو آورد ،مشکلاصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آ فرینش است.»
اگر به این نامه سیاسی-الهی توجه شود، همه اصول تعامل در آن رعایت شده و امام رحمه الله علیه با اکرام و دلسوزی رهبر کمونیست را به پذیرش اسلام و حقیقت دعوت کرده است. ( احسانی، 1394، 18)
اعتدال:
مبانی فکری و اسلامی نظام جمهوری اسلامی را باید در اندیشه حضرت امام رحمه الله علیه جستجو کرد. امام خمینی رحمه الله علیه به عنوان معمار کبیر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از جمله رهبرانی هستند که هم در قامت ایدئولوگ انقلاب و نظام ظاهر شدند وهم در قامت رهبری نظام ساز. از این رو است که نظام مقدس جمهوری اسلامی با مجموعه اصول و نهادهای آن میراث و تجلی عینی اندیشه ایشان است. لذا برای فهم صحیح مفاهیمی چون آزادی و اعتدال باید به اندیشه هایایشان رجوع کرد تا نسبت این مفاهیم با چارچوب اندیشه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مشخص گردد. اسلام ناب محمدی صل الله علیه و آله به عنوان عصاره اندیشه دینی و سیاسی حضرت امام رحمه الله علیه را می توان به مثابه مانیفست جمهوری اسلامی در نظر گرفت.
امام خمینی رحمه الله علیه به عنوان فقیهی عالی قدر و صاحب نظر در اندیشه اسلامی همواره دغدغه احیاء دین و اصلاح فکر دینی را داشته اند. احیاء اسلام اصیل و اسلام ناب که در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی دارای مسئولیت است و پاسخگویی نیازها و آلام انسان امروز است، از دستاوردهای بزرگ امام رحمه الله علیه بوده است. اسلام نابی که امام رحمه الله علیه معرفی می کند مکتبی است که در مقابل مکاتب بشری شرق و غرب می ایستد و راهی نوین را در برابر پای انسان مسلمان می گذارد.
در چارچوب اندیشه امام رحمه الله علیه و گفتارهای ایشان همواره شاهد تمایزی قاطع و جدی میان اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی هستیم. اسلام ناب مد نظر امام رحمه الله علیه، اسلامی است در میان افراط و تفریط. در واقع در چارچوب اندیشه های امام رحمه الله علیه افراط گرایی متحجرین و تفریط گرایی متجددین به مثابه دو لبه یک قیچی عمل می کنند که به اسلام ناب و اسلام راستین ضربه می زند.
خط اعتدال نزد امام رحمه الله علیه همان خط اسلام ناب محمدی صل الله علیه وآله است. اسلام ناب امام رحمه الله علیه که عصاره تفکر و اندیشه اسلامی امام رحمه الله علیه است، میراثی است گران بها که از ایشان برای ما به یادگار مانده است. تبلور و تجلی عینی اندیشه اسلام ناب را می توان در نظام مقدس جمهوری اسلامی و مجموعه اصول و نهادهای آن دانست. امام رحمه الله علیه برای روشن شدن اسلام ناب و مسیر حرکت انقلاب و نظام همواره بر مرزبندی اسلام ناب با اسلام آمریکایی که مجموعه قرائت های افراطی و تفریطی از اسلام را در بر می گیرد تأکید داشتند. بر این اساس هنگامی که در مجموعه گفتارها و اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه دقت می نماییم به وضوح می بینیم که حفظ اعتدال همواره مورد تأکید ایشان بود. و همواره از تندی ها و کندی های بی رویه و کج اندیشی ها و از انحراف و خروج از حد اعتدال و وسط هشدار می دادند.
امام رحمه الله علیه به عنوان یک اسلام شناس برجسته، نگرشی جامع به اسلام داشتند. ایشان از سویی نگرش های افراطی اسلامی را که یا چهره ای خشن از اسلام را معرفی می کنند یا توانایی انطباق با نیازهای جدید جامعه مسلمانان را ندارند و یا معتقد بودند اسلام اساسا فرا تر از دستوراتی در حیطه زندگی فردی نمی رود، کاملا نفی و طرد می نمایند. ایشان از سویی دیگر با تفکرات تفریطی سکولار و غربزدگی که توانایی اسلام را در اداره امور جامعه انکار می کردند نیز به مقابله پرداختند. نگرش امام رحمه الله علیه به اسلام، نگرشی جامع است، نگاهی اعتدالی به اسلام که توانایی نظام سازی و اداره جامعه را دارد.
امام خمینی رحمه الله علیه همواره در طول نهضت اسلامی و همین طور پس از تأسیس نظام اسلامی با این دو نگرش افراطی و تفریطی مرز بندی قاطعی داشتند. ایشان در طول ده سال رهبری نظام اسلامی همچنان که با تفکرات تفریطی به اسلام مانند نهضت آزادی که با ادعای روشنفکری دینی احکام مبین اسلامی را ناتوان از حضور در مدیریت جامعه می دانستند مقابله نمودند، از سوی دیگر تفکرات افراطی که اندک پویایی و نوآوری را در چارچوب اندیشه فقهی اسلام پس می زدند و رد می کردند نیز مورد انتقاد و طرد جدی حضرت امام رحمه الله علیه بودند. بنابراین اسلام مطلوب و آرمانی حضرت امام رحمه الله علیه را می توان در میانه دو نوع تفکر افراطی و تفریطی دانست. (مفهوم اعتدال در اندیشه و آراء امام خمینی رحمه الله علیه، www.imam-khomeini.ir )
هاجر طرفاوی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد