سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اما میرزاتقیخان فراهانی به شکل ناجوانمردانهای در حمام فین کاشان به قتل رسید و نتوانست برنامههایی که برای پیشرفت ایران طراحی کرده بود عملی کند.
بعد از برکناری امیرکبیر از صدراعظمی و کشتن او، ایران دوره قاجار نه پیشرفت کرد و نه روی خوش دید و بعد از او دوره قاجار به یکی از بدترین دورههای تاریخی ایران تبدیل شد.
محمود حکیمی درباره واقعیتهای زندگی امیرکبیر و این که چرا با توجه به اینکه او شخصیتی معاصر است اما به این میزان زندگینامه او با افسانه و شایعه درهم آمیختهاست، میگوید: امیرکبیر اصلا اهل خودنمایی نبود و بر خلاف آنچه درباره قاجار و آن دوره تاریخی رایج بود، اصلا تمایلی به مدح و ثنای دیگران نداشت. زمانی که تصمیم گرفت روزنامه وقایع اتفاقیه را منتشر کند، نویسندهها را دور هم جمع کرد و به همه آنها یادآوری کرد اصلا نامی از او در این روزنامه نیاورند و هر زمان که لازم بود اسمی از او نوشته شود، بهجای نام او بنویسند هیات امنای دولت. وقتی دلیلش را پرسیدند گفت: اگر قرار باشد نام مرا بنویسید، قبلش دو خط در مدحم مینویسید!
حکیمی میگوید: به نظر من که درباره امیرکبیر بسیار مطالعه کردهام، او شهید است چرا که بسیار مومن بوده و راه و رسمش در اداره کشور بر اساس انسانیت بودهاست.
امیرکبیر از رشوه که باعث بیماری سیستم اقتصادی و کشورداری میشود، بیزار بوده و اگر متوجه انحرافی در این زمینه میشده هم رشوهدهنده را توبیخ میکرده وهم رشوهگیرنده را.
وطندوستتر از او در تاریخ ایران بسیار کم داریم. امیر بسیار مشتاق پیشرفت ایران بود و تصمیم داشت ایران را به یکی از پیشرفتهترین کشورهای دنیا تبدیل کند اما به همیناندازه هم به فکراستقلال ایران بود.
در زمان صدارتش اجازه نداد حتی یک وجب از خاک کشور به بیگانگان دادهشود. واردات آنچه در کشور داشتیم ممنوع کرده بود.
مثلا میگفت وقتی در ایران بهترین پارچهها بافته میشود، نباید پارچه وارد ایران شود. مدرسه دارالفنون را راهاندازی کرد که با روشهای مدرن اداره میشد اما مدام میگفت مدارس نباید دست اجنبی باشد چراکه آنها تفکر و اندیشه ایرانیها را عوض خواهندکرد. مدام درباره اجنبیها و این که نباید ایران را به آنها سپرد هشدار میداد.
کدام چهره؟ کدام امیر؟
محمود حکیمی درباره امیرکبیر کتاب زیاد نوشته که برخی از آنها را انتشارات قلم منتشر کرده. این محقق و نویسنده کتاب داستانهایی از زندگانی امیرکبیر را هم نوشته که دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر کرده که بهتازگی به چاپ چهلم رسیده و یکی از پرمخاطبترین کتابها درباره امیرکبیر است.
تصویر روی جلد این کتاب را زندهیاد صادق صندوقی کشیده که بسیاری از ایرانیان، امیرکبیر را با همین تصویر میشناسند.
صندوقی یکی از بهترین تصویرگران کتاب در ایران است اما احسان رضایی، روزنامهنگار میگوید این تصویر شباهت زیادی به امیرکبیر ندارد اما چون کتاب پرفروش شده، تصویر روی جلد آن هم به تصویری مرجع برای مردم و سازندگان سریالهای امیرکبیر (سعید نیکپور) و سالهای مشروطه (محمد ورزی) تبدیل شدهاست. طبق مستنداتی که موجود است چهره امیرکبیر گرد بوده اما در این سریالها چهره امیر، کشیده تصویر شدهاست. در سریال امیرکبیر که در دهه ۶۰ ساخته و از تلویزیون پخش شد سعید نیکپور علاوهبر کارگردانی این سریال نقش امیرکبیر را هم بازی میکند. این سریال چندینبار از شبکههای مختلف تلویزیون روی آنتن رفته به همین دلیل مردم چهره سعید نیکپور را به عنوان چهره امیرکبیر پذیرفتهاند.
رضایی درباره تصاویری که از چهره واقعی امیرکبیر بهجا مانده، میگوید: طبق آنچه در تاریخ نوشته شده تا زمانی که امیر زنده بود هنوز دوربین عکاسی وارد دربار قاجار نشده بود بنابراین عکسی هم از امیرکبیر نباید ثبت شده باشد.
دو سال قبل عکسی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که گفته میشد عکس امیرکبیر است. اما بعد از چند روز ثابت شد که عکس امیر نیست.
این عکس متعلق به ارنست هولتسر، عکاس و مهندس آلمانی است که سال ۱۸۶۳ به استخدام دولت انگلیس درآمد و از طرف انگلیسیها مامور شد تا برای نظارت بر سیمکشی خطوط تلگراف به ایران بیاید.
تاریخی که ۱۰ سال بعد از قتل امیر در حمام فین است و طبیعتا هولتسر نمیتوانسته از امیر عکس بگیرد. از امیرکبیر در زمان صدارتش چند نقاشی کشیده شده که فریدون آدمیت، مورخ معروف در کتاب «امیرکبیر و ایران» توضیحاتی در مورد آنها داده ولی هیچ اشارهای به عکاسی از او نکردهاست.
ظاهرا قدیمیترین تصویر از امیر، تصویری است که یک سال بعد از انتصاب امیر به صدارت و به دستور ناصرالدین شاه کشیده و اسم نقاشش، ابراهیمخان نقاشباشی با همین یک اثر در تاریخ جاودانه شده. این تابلو الان در کاخ گلستان نگهداری میشود.
مرگ مظلومانه
حکیمی میگوید: امیر را به شکل ظالمانهای در حمام فین کاشان به قتل رساندند.ابتدا رگ دو دست او را زدند اما چون جان دادنش طول کشید، لنگ را روی صورت او گذاشتند و آنقدر نگه داشتند تا امیر دیگر نفس نکشید. در کتابهای تاریخی که در دوره ناصری نوشتهشده، مرگ امیر را به دلیل زکام نوشتهاند! فقط محمدجعفر خورموجی در کتاب حقایقالاخبار ناصری درباره قتل امیر نوشته که بعد از آن با همین کتاب آنقدر بر سر خورموجی میزنند که او کور میشود. جنازه امیر را شبانه در پشت باغ فین دفن میکنند که بعد از یک سال به اصرار همسرش، پیکر او را بیرون آورده و بنا به وصیتش به کربلا برده و در آنجا به خاک میسپارند.
ارادت امیر به سیدالشهدا (ع)
تا سال قبل که کرونا هنوز شایع نشدهبود، هر سال ایرانیان زیادی به عراق و کربلا میرفتند و عکسهای زیادی از این سفرها در شبکههای اجتماعی منتشر میکردند، عکسهایی که نشان میدهد ایرانیها حالا دیگر کربلا و نجف و کاظمین را مثل کفدستشان میشناسند و میدانند در هرگوشه این شهرها کدام امام شهید به خاک سپرده شده اما نکته قابل تامل این است که زائران ایرانی بهندرت عکسی از آرامگاه امیرکبیر را که در صحن امامحسین (ع) است به اشتراک گذاشتهاند.
همه ایرانیها با نام امیرکبیر آشنا هستند و میدانند او برای ایران چه کرده اما بیشتر ایرانیها نمیدانند آرامگاه امیرکبیر در کربلا و داخل حرم سیدالشهدا و نزدیک باب شهداست.
رضایی در اینباره میگوید: سالی که ما رفتیم کربلا آرامگاه امیر در بخش زنانه بود به همین دلیل ما نتوانسیم سر مزارش برویم، شاید به همین دلیل است که عکس کمتری از آرامگاه ایشان منتشر شده است.امیرکبیر ارادت خاصی به ائمه بهخصوص امامحسین(ع) و شهدای کربلا داشت به همین دلیل وصیت کردهبود در کربلا به خاک سپرده شود.زمانی که زنده بود با هزینه خودش سفارش داد گنبدی از طلا برای حرمین کاظمین ساخته و نصب شود.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد