با مراجعه به آثار خلقشده در ادبیات فارسی پیرامون شخصیت و ابعاد مختلف زندگی امام حسن مجتبی(ع)، در همان نگاه اول میتوان دریافت که کمتر به بعد زندگی سیاسی آن حضرت پرداخته شده است. در این میان، واقعه صلح آن امام راستین از همه مهجورتر مانده است. گویا شاعران و نویسندگان شیعی از یاد بردهاند که تعمیم صلح و آشتی در میان انسانها خود رسالتی عظیم است و اهل قلم را غفلت از آن نابخشودنی!
شاید خوانش و مرور دوباره این حدیث از ابن عباس در ابتدای این نوشتار کوتاه، مسیر روشنی پیش پای ما قرار دهد. آنجا که نقل میکند پیامبر عظیمالشان در فضیلت نورچشم خود حسنبیعلی فرمودند: «راستی که این پسر من بزرگوار و آقاست و امید میرود که خدا با او میان دو گروه بزرگ از مسلمانان آشتی دهد.»
در سالهای اخیر، هرازگاهی از واقعه صلح امام حسن(ع) در ادبیات سیاسی کشور به عنوان یک کلید واژه استفاده میشود. واقعهای که اگر در ادبیات شیعی اینقدر مغفول نمیماند شاید در قامت یک مفهوم راهبردی در دوران ما بروز و ظهور داشت.
با نگاهی گذرا به آثار منظوم بهجامانده و صد افسوس پراکنده! پیرامون شخصیت و سیره آن امام همام، از پیشینیانی همچون سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، خواجوی کرمانی و وصال شیرازی تا عصر حاضر، آشکارا کمکاریها زبان به گلایه میگشایند. در شعری هم اگر جسته و گریخته به موضوع مورد بحث ما اشاره داشتهاند نگاه مستقلی نبوده و آن را به واقعه کربلا پیوند دادهاند. شاهد مثال هم این سروده مرحوم حسین منزوی: «صلح تو خود مقدمه جنگ کربلاست».
دور از انتظار نیست که پرداختن به این برهه از زندگی حضرت، میتواند به پیدایش ژانر ادبیات صلح شیعی منجر شود. صدالبته صلحی که بنا به فرمایش کلام علی(ع) موجب وهن نباشد. نتیجه فقر ادبیاتی در خصوص این موضوع سبب شده است تا این واقعه جریانساز در تاریخ اسلام بیشتر از زاویه نگاه ادبیات لیبرالیستی و مارکسیستی مورد تحلیل و تبیین قرار بگیرد.
حال چه باید کرد؟ برگزاری نشستهای تخصصی، شبهای شعر و جشنوارههای ادبی میتواند به تولید، گردآوری و سامان دهی آثار موضوعی این واقعه سترگ کمک شایانی نماید. امید است با همت مسؤولان فرهنگی و اهالی قلم از همین امروز گامهای استواری برداشته شود.
منبع: وحید قاسمی - شاعر اهل بیت(ع) / روزنامه جام جم