علامه، در شش سالگی به مکتب رفته و قرآن را آموختهاند، بعد وارد حوزه علمیه آمل شدند و درسهایی مثل جامعالمقدمات حاشیه ملا عبدا... و اصول و فقه را در آنجا خواندند، سپس در سال ۱۳۲۹ به تهران آمدند و بیش از ۱۳ سال یعنی تا سال ۱۳۴۲ در تهران ماندند.
این مهاجرت به تهران نقطه عطفی در زندگی ایشان بود که مکاسب، رسائل، کفایه، اشارات، اسفار و حتی تفسیر مجمعالبیان طبرسی را به همراه ریاضی، نجوم، طب، علم حدیث و علوم دیگر را در این شهر بخوانند.
مکتب تهران در آن زمان ،اساتید برجستهای داشت که ایشان از محضر آن اساتید استفاده کردند. یکی از القابی که مقام معظم رهبری به علامه دادند، ذیفنون بودن ایشان است. رمز ذیفنون بودن این است که ایشان از اساتید بسیار زیادی استفاده کردند. ایشان استادانی داشتند که خود هرکدام در رشتهای سرآمد بودند مثل آیتا... شعرانی، استاد فاضل تونی، استاد رفیعیقزوینی و استاد الهیقمشهای که هرکدام از اینها در تخصصهای خود سرآمد بودند؛ خصوصا دو استاد برجسته ایشان یکی علامه طباطبایی که حدود ۱۷ سال علامه حسنزاده از محضر ایشان استفاده کردند و اخوی علامه طباطبایی یعنی مرحوم محمدحسن الهیطباطبایی که استاد خصوصی مرحوم علامه حسنزاده بودند، بر شخصیت علمی علامه تأثیر زیادی داشت. همچنین ایشان شاگردانی تربیت کردند که میتوان گفت هرکدامشان از اساتید سرآمد حوزه هستند. شاگردان ایشان در هرکدام از علومی که در حال حاضر در حوزه تدریس میشود، سرآمدند؛ مثل استاد حسن رمضانی، استاد یدا... یزدانپناه، آیتا... مهدی شبزندهدار، آیتا... داوود صمدیآملی، استاد محمدعلی لاهیجی و دیگران.
علامه خصائلی داشتند که هم خودشان رعایت میکردند و هم به دیگران توصیه میکردند. ایشان عامل به این ویژگیها و سجایای اخلاقی بودند، هم عالم بودند و هم عامل. یکی از ویژگیهایی که داشتند و آن را به مردم هم توصیه میکردند این است که همواره میفرمودند قرآن مأدبه ا... است. مأدبه یعنی سفره و ضیافت و باز میفرمود قرآن جامعالکلمه است یعنی هر چه میخواهید در قرآن میتوانید بیابید. علامه حسنزاده همیشه میفرمود قرآن راه سلوک است و تعبیری در عرفان عملی دارد که میگوید ما در عرفان دستورالعملی جز قرآن نداریم. روایات و ادعیهای که از اهلبیت عصمت و طهارت صادر شده هم چشمههایی هستند که از دریای بیکران قرآن منشعب شدهاند و همه مراتب نازله قرآن هستند. لذا ایشان قرآن را سرمشق و خطمشی خود قرار دادند.
دومین نکته درباره خصوصیات اخلاقی ایشان که آن را به دیگران هم توصیه میکردند این است که همواره میفرمودند اولین چیزی که در عرفان عملی مهم است طهارت و دوام آن است.
میگوید طهارت داشته باشید اما طهارت مراتبی دارد که ابتداییترین آن این است که انسان دائمالوضو باشد.
طهارت مراتب دارد یکی طهارت ظاهر است مثل غسل و وضو و در حالت اضطرار تیمم اما طهارت بالاتر این است که انسان از معصیت طهارت داشته باشد در هر قسمتی در هر عضوی. سومین طهارت این است که انسان اخلاق بد و رذایل را از خود دور کند مثل غیبت، تهمت و... و چهارم این است که انسان سر و ملکه درون خود را از گناه دور کند یعنی تا جایی که فکر گناه هم نکند.
پس این طهارت ظاهری و باطنی است که درجات دارد. طهارتها چه در ظاهر و چه در باطن همه اینها موردنظر است و هرکس به هر اندازه این طهارت را بتواند کسب کند به همان اندازه به مدارج بالای عرفان و اخلاق دست پیدا میکند.
یکی از خصوصیات علمی علامه حسنزاده این است که ایشان وقتی حرفی را میفرمود آن را به آیات و روایات مستند میکرد. یکی از مصادیق طهارت، حقیقتی است که در قرآن بیانشده که قد أفلح من زکیها.
یعنی کسی که جانش را از غیر خدا پاک کند حقیقتا رستگار شدهاست. حافظ هم این موضوع طهارت را به اینگونه آورده:
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه غساله میرود
اینجا مباحث فنا با سه نوع شستن انسان مطابقت دارد. فناء در صفات و فناء در ذات و فنای در افعال، چطور انسان از نجاست ظاهری با سه غسل پاک میشود باید با سه نوع طهارت هم به مقام بالای فنا برسد. عرض کردیم آنچه در عرفان عملی مهم است سه چیز است که اولین راه گفتیم طهارت؛ دومین همت است که هر سالکی باید آن را داشته باشد آنقدر انسان بلند همت باشد که جز خدا کسی را عبادت نکند به فرموده امیرالمؤمنین که انسان در عبادت دنبال اجر و مزد نباشد آن را عبادت تجار مطرح فرمودهاند یا دنبال رهایی از دوزخ یا رسیدن به بهشت نباشد امیرالمؤمنین میفرماید: خدایا من تو را نه از ترس آتش و نه به طمع بهشت بلکه به این دلیل عبادت میکنم که تو سزاوار عبادت هستی این از همت بلند انسان است که بتواند خدا را پرستش کند چون سزاوار عبادت است. علامه بارها این نکته را تاکید میکردند که یک نکته عرفانی است که اهل همت هستند که بهجایی میرسند صاحب عزم و همت است که به کشف و شهود میرسد چون حال گذراست اما همت دائمی میباشد ایشان گاهی توصیههایی میکردند مثلا در پاییز ۱۳۷۳ رفتند همدان، آنجا برای ملا حسینقلی همدانی کنگرهای گرفته بودند که در آن کنگره علامه حسنزاده از همت بالای ملا حسینقلی همدانی صحبت کرده و به نکتههای خوبی اشاره کردند و میگویند که ایشان بعد از ۲۲ سال همت ورزیدن به نتیجه میرسد اما سومین نکته که ایشان در عرفان عملی بیان میکنند مساله استقامت است که خیلی هم مهم است.
اما نکته بعدی که سومین نکته میباشد اجتناب از پرحرفی است ایشان دهان را بابا... معرفی میکند یکی از اهم مراقبات این است که انسان مراقب واردات و صادرات دهانش باشد وقتی واردات انسان هرزه باشد صادرات او نیز هرزه و پلید خواهد شد.
ایشان اهمیت زیادی برای سکوت قائل بودند و شاگردانش نقل میکنند که تا حرفی را از ایشان نمیکشیدی ایشان صحبت نمیکردند گاهی قبل از درس و بعد از درس تنها مینشستند و سکوت میکردند و آن سکوت برای ما یک جهان معنا داشت خصوصیت بعدی ایشان که خودشان عامل به آن بودند و به دیگران توصیه میکردند این است که همواره میفرمود ذکر خدا در همه حالات همراه شما باشد حالا این ذکر یعنی چه یعنی اینکه غیر خدا را فراموش کنید ذکر لا اله الا ا... که تلفیقی از نفی و اثبات است خیلیها مصرانه از علامه میخواستند که ذکری را توصیه کند. خاطرهای از ایشان نقل میشود که یکی از آقایان اصرار کرد آقا ذکری را به ما یاد بدهید که از گرفتاریها نجات پیدا کنیم حضرت استاد سرش را پایین انداخت و بعد از سکوتی پرمغز و معنادار و مراقبهای ملکوتی فرمود من هم مثل شما گرفتارم، بعد فرمود که دو مطلب به شما عرض میکنم که یقینا اثر دارد به شرط آنکه یک اربعین بر آن مداومت داشته باشید و آن دو نکته این است یک ذکر شریف یا حی یا قیوم یا من لا اله الا انت که اگر کسی مداوم این ذکر را بگوید این ذکر سبب حیات و زیادت عقل میشود و مجرب است و نکته دوم فرمودند سوره غنا را بخوانید. گفتند سوره غنا چیست فرمود سوره غنا سوره واقعه است؛ غنی شدن در علم میآورد. بعد ماجرای معروف عثمان بن عنفان را نقل کردند که حضرت رسول سوره واقعه را توصیه میکند که هر کس سوره واقعه را هر روز بخواند هیچگاه محتاج نخواهد شد. این سفارش از حضرت رسول است اما آخرین و پنجمین نکتهای که خلاصه عرض کنم در مورد اخلاقیات ایشان ریاضات و تهذیب نفس است.
درباره تألیفات علامهآثار مختلفی از ایشان موجود است چه در زمینه عرفان و اخلاق فلسفه و منطق و همچنین آثار فقهی، تفسیری، کلامی، روایی، ادبی و ریاضی. این آثار است که علامه را به صاحب علوم مختلف تبدیل کرده. شاید این کلام آیتا... جوادیآملی در باب کتب گرانسنگی که ایشان داشتهاند، بیانگر خوبی باشد. حضرت آیتا... جوادیآملی، کتب علامه حسنزاده را به دو نوع کتب مرجع و کتب رسمی تقسیم کردهاند که در کتب مرجع هم ایشان تصحیحهای زیادی انجام داده، تعلیق نوشته، تدریس کرده و حتی بعضی از علوم را احیا کرده است. ماجرای همحجرگی آیتا... جوادیآملی با آیتا... حسنزاده را باید در اینجا ذکر کنم. آیتا... جوادی نقل میکنند که آنقدر ایشان در کتابشناسی استاد بودند که فرمودند اگر من چشمم را ببندم و شما کتابی را بهدست من بدهید، میگویم که چه کتابی است!
نکته دیگری که درباره حضرت علامه حسنزاده باید گفت، علاوه بر وجه علمی و شخصیتی، مشیء سیاسی ایشان است. از اساتید و شاگردان ایشان نقل است که ایشان معتقد به ولایت فقیه بود. در سال ۱۳۴۲ که به قم آمدند، با امام خمینی بیعت کردند و در سفری که مقام معظم رهبری به آمل داشتند، ایشان کتاب «انسان در عرف عرفان» خود را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. در مقابل وقتی در سال ۱۳۹۱ زمانی که علامه مریض بودند، مقام معظم رهبری به عیادت ایشان در بیمارستان رفتند. البته باید گفت که ایشان وارد مسائل جزئی سیاسی نمیشدند گرچه مسائل سیاسی را رصد میکردند و پیرو ولایت فقیه بودند.