گفتگو با اصغر سمسار‌زاده در سالروز درگذشت زنده‌یاد رضا ارحام صدر

آقای کمدین خاص

۱۳ سال قبل در چنین روزی رضا ارحام صدر، کمدین معروف ایرانی که او را پایه‌گذار تئاتر انتقادی در ایران می‌دانند، از دنیا رفت. بعدها این سبک از تئاتر آن قدر شهرت پیدا کرد و صاحب قوانین منحصربه‌فرد شد که نظریه‌پردازان تئاتر آن را مکتب تئاتر اصفهان نامیدند.
کد خبر: ۱۳۵۳۰۷۲

همه آنهایی که تئاتر سنتی ایران و تاریخ هنر ایران را می‌شناسند و درباره آن تحقیق کرده‌اند، می‌گویند ارحام صدر یکی یک‌دانه تئاتر انتقادی ایران است و قبل از او کسی با چنین قدرتی روی صحنه نرفت و بعد از آن هم نرفت.

او تئاترهایش را فقط در اصفهان روی صحنه می‌برد و هرگز رقم‌های نجومی و پیشنهادهای آنچنانی صاحبان تئاتر در تهران را نپذیرفت و برای اجرای تئاتر به تهران نیامد.

اصغر سمسار‌زاده که خودش هم در زمینه کمدی و طنز صاحب‌سبک است و زنده‌یاد ارحام‌صدر را از نزدیک می‌شناخته و با او حشر و نشر داشته، می‌گوید: یادم هست می‌گفتند که شرکت هواپیمایی ایران‌ایر در هفته یک پرواز اختصاصی برای علاقه‌مندان تئاتر‌های ارحام‌صدر از تهران به اصفهان تدارک دیده‌ بود. برای این پرواز همه صندلی‌های هواپیما فروخته می‌شد و گروهی از تهران به اصفهان می‌رفتند، نمایش ارحام صدر را تماشا می‌کردند و با همان پرواز به تهران برمی‌گشتند. در تاریخ ایران چنین حرکتی و چنین استقبالی از یک کمدین بی‌سابقه است و دیگر تکرار هم نخواهدشد.

استاد بداهه‌ گویی

سمسار‌زاده می‌گوید: آقای ارحام‌ صدر در تئاتر سپاهان اصفهان فعالیت می‌کرد. بازیگر بود و تخصصش بداهه‌گویی. برای همین بداهه‌ها بود که به چهره‌ای بی‌مانند تبدیل شد. سوژه‌هایش، موضوعات روز بود. گروهی از بهترین نویسندگان و ایده‌پردازان با او همکاری می‌کردند که تخصص‌شان یافتن سوژه‌های روز بود که فراگیری زیادی داشتند و مردم به نوعی با آنها درگیر بودند. موضوعاتی که برای مردم مشکل‌ساز می‌شد و آنها نمی‌دانستند برای حل آن چه کنند و از همه مهم‌تر این که مسؤولان هم به مشکل آنها رسیدگی نمی‌کردند. چشم مردم به زنده‌یاد ارحام‌صدر بود که آن مشکل را در نمایش‌هایش مطرح کند تا حل شوند. نویسند‌هایی مانند محمد ممیزان برایش می‌نوشتند که در آن زمان بسیار شاخص و کاربلد بودند. یادم هست کارخانه کازرونی در آن دوره پتوهایی را به بازار داده‌بود که به‌اصطلاح دون‌دون شده و پرز داشتند. اصفهانی‌ها می‌گفتند پتوهای کازرونی «تُل‌تُل» می‌شوند. ارحام‌صدر این پتوها را سوژه کرد و درباره آنها بداهه زیاد گفت. پتوها از بازار جمع و کیفیت‌شان خوب شد و دیگر تُل‌تُل نمی‌شدند! امکان نداشت ارحام‌صدر موضوعی را در نمایش‌هایش مطرح کند و یک یا دو روز بعد مساله حل نشود. چنین قدرتی داشت زبانش و نمایش‌های کمدی‌اش. گروه تئاتر سپاهان بسیار کاربلد و منسجم بودند و قدر ارحام‌صدر را هم بسیار می‌دانستند و برایش ارزش قائل بودند. نقش‌ او که تمام می‌شد و به پشت‌پرده می‌رفت اگر چیزی به ذهنش می‌رسید که باید می‌گفت، به روی صحنه برمی‌گشت و دیگر بازیگران برایش جا باز می‌کردند تا دیالوگش را بگوید؛ چون می‌دانستند حتما آن جمله تاثیرگذار است که ارحام‌صدر روی صحنه برگشته است.

مردمی‌ ترین هنرمند ایران

مرحوم ارحام‌صدر کارمند بیمه بود و شب‌ها برای اجرا به تئاتر می‌آمد. بعد آن‌قدر کارش را خوب انجام داد که رئیس بیمه شد. در اوج شهرت بود که مدیریت هتل عباسی را به او سپردند. البته برای شهرتش نبود که این مسؤولیت را به او دادند؛ کارش را بلد بود و می‌دانست چگونه باید هتل را اداره کند که هم مشتریان راضی باشند و هم سود هتل چند برابر شود. در زمان مدیریت ارحام‌صدر، هتل عباسی یکی از بهترین هتل‌های ایران بود و گردشگرهای خارجی زیادی در آنجا اقامت می‌کردند. اوضاع مالی‌اش خوب بود اما این دلیل نشده بود از عموم مردم و مشکلات آنها فاصله بگیرد و دردشان را درک نکند. برای همین بود که همه دوستش داشتند. نه‌تنها اصفهانی‌ها که کل مردم ایران. اگر بخواهم یکی از مردمی‌ترین هنرمندان ایرانی را نام ببرم، حتما می‌گویم زنده‌یاد ارحام‌صدر که نترس‌ترین کمدین ایران بود و هست و خواهد بود. برای بیان مشکلات مردم ملاحظه هیچ‌کس را نمی‌کرد که بگوید فلان چیز را نگویم که به فلان‌کس برنخورد یا توبیخ نشوم یا ممنوع‌الکار نشوم. این را هم بگویم تئاترهایش خیلی تند و تیز بود اما هیچ‌وقت نه ممنوع‌الکار شد و نه سانسورش کردند. گروه خوبی هم داشت. از نویسنده بگیر تا بقیه بازیگران. گروه وقتی خوب و منسجم است، خروجی‌اش هم خوب می‌شود. تئاتر یا هر کار گروهی هنری دیگر درست مثل بازی فوتبال است که اگر همه تیم خوب باشند و پاس‌های خوبی بدهند، مهاجم می‌تواند گل بزند. زنده‌یاد ارحام‌صدر در تئاتر سپاهان همان مهاجم بود که گل می‌زد، چون بقیه به او پاس‌های خوبی می‌دادند.

کمدی باید دل مردم را حال بیاورد

سمسار‌زاده می‌گوید: هنرمندی که مجوز کار دارد، یعنی اصول و اساس کار را می‌شناسد و می‌داند که از حد و مرز نباید خارج شود. تئاتر یا فیلمی که مجوز نمایش می‌گیرد، یعنی از خطوط قرمز مشخص شده عبور نکرده و در چنین شرایطی دیگر نباید مته به خشخاش گذاشت و اما و اگرها را زیاد کرد به‌خصوص در کار طنز. طنز در اصول مشخص چنان باید نیشتر بزند که جگر مردم حال بیاید. آن‌قدر بخندند که نفس‌شان تازه شود و در کنار همین خنده بگویند: این کار کمدی چقدر خوب حرف دل ما را زد. دل مردم زمانی حال می‌آید که طناز و کمدین حرف دل‌شان را گفته باشد.در صبح جمعه با شما ۴۰سال است تلاش می‌کنیم دل مردم را حال بیاوریم. در دوره‌هایی دست‌مان بازتر بود و در دوره‌هایی بسته‌تر. به نظرم بهتر است این برنامه پرمخاطب رادیویی دستش باز باشد به‌خصوص این روزها که مشکلات مردم زیاد است. ما که نمی‌خواهیم از اصول و قواعد خارج شویم، دوست داریم طنزی ارائه کنیم که دل مردم را برای ساعاتی هم که شده حال بیاورد.

طنزی به‌نام پیش‌ پرده‌ خوانی

پیش‌پرده‌خوانی مختص تئاتر تهران بود. اشعارش را بیشتر در سبک و سیاق طنز می‌نوشتند و قبل از اجرای تئاتر پیش‌پرده‌‌خوان آنها را می‌خواند.

عجیب هم مردم طرفدارش بودند. حرف دل مردم را می‌‌گفتند. پیش‌پرده‌‌خوانی‌های تهران هم مثل تئاتر سپاهان مردمی بود. زنده‌یاد عزت‌ا...‌‌خان انتظامی در این هنر معرکه بود.

آن سال‌ها دل و جگر می‌خواست مقابل آدم‌هایی مانند مجید محسنی پیش‌پرده‌‌خوانی کنی که خودش استاد این کار بود اما آقای انتظامی خواند و از همه آنها عبور کرد. آقای انتظامی به گردن همه ما حق دارد. برای تئاتر و بازیگری ایران خیلی زحمت کشید و باعث رشد این هنرها شد. زنده یاد مرتضی احمدی هم پیش‌پرده‌‌خوان بنام و قدری بود. طنزش طرفداران زیادی داشت. ترانه‌های کوچه‌ بازاری تهران را در پیش‌‌پرده‌‌‌خوانی‌ها اجرا می‌کرد و شده بود تریبون مردم تهران. طنز منحصربه‌فردی هم داشت. طنز زنده می‌ماند زمانی که دست کمدین باز باشد تا خلاقیتش را بروز دهد. اگر خلاقیت نباشد طنز نمی‌تواند تاثیرگذار باشد. همه اینها باید در کنار هم باشند تا کمدین‌هایی مثل ارحام‌صدر و مرتضی احمدی بدرخشند و حرف‌شان خریدار داشته باشد و تأثیرگذار باشند.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها