واژه ای که اگر مدعی گشودهبودن در برابر آرای گوناگون هستیم موظفیم شرایط شکلگیریاش را فراهم کنیم و در این میان رادیووتلویزیون که عنوان «رسانهملی» را بر پیشانی دارد وظیفهاش دوچندان است.
به گزارش
جام جم آنلاین، وظیفهای که هرچند میتوان بیش از این نیز کمر همت به انجامش بست، اما در شرایط فعلی هم، تعدد برنامههای گفتوگومحور پرمخاطب چه در رادیو و چه در تلویزیون، نشان ازعمل به آن دارد.
وقتی «گفتگو» نام شبکه میشود
ازجمله درخشانترین تلاشها در پرتو توجه مدیران وقت سازمان صداوسیما به امر «گفتگو» و ضرورت آن بود که نطفه رادیوگفتوگو را در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۸۵شکل داد. این شبکه رادیویی با شعار توجه ویژه به حوزه نخبگانی تاسیس شد و برنامههایی در قالب میزگرد، مناظره و مصاحبه پیشروی مخاطبان قرار داد و نتیجه اینکه مهمترین دستاوردش پس از ۱۶سال، قرارگرفتن در کانون توجه نخبگان سیاسی و مسؤولان است. در کنار این، کم نبودهاند برنامههایی، چه در رادیو و چه در تلویزیون که گفتوگومحوری را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و ازجمله آنها که هنگام پخش، مخاطبان بسیاری به تماشایشان نشستند میتوان به «پایش» با اجرای محمد دلاوری، «شوکران» با اجرای پیام فضلینژاد، «ثریا» با اجرای محسن مقصودی و... اشاره کرد.
ضرورتی که بر صداوسیما پوشیده نیست
عملکرد رادیووتلویزیون نشان از آن دارد که ضرورت فراهمآوردن شرایط گفتگو برای نیل به چندصدایی در رسانهای که مهر «ملیبودن» بر پیشانی دارد، امری نیست که از چشم مسؤولان پیشین و فعلی این سازمان پنهان مانده باشد، اما بیشک در این مسیر همواره با چالشهایی نیز مواجه بودهاند. چالشهایی که مجریان، تهیهکنندگان و در یک کلام سازندگان برنامههای گفتوگومحور نیز همواره به آنها اشاره داشتهاند و ازجمله مهمترینشان میتوان به تمایلنداشتن بخشی از مسؤولان به پاسخگویی اشاره کرد. اتفاقی که سازندگان برنامههای گفتوگومحور از آن با عنوان بدعادتشدن این دسته از مسؤولان یا عادتکردنشان به حضور در تریبونهای یکطرفه و بدون چالش یاد میکنند. در کنار این، چالش دیگری که پیش پای تولیدکنندگان چنین برنامههایی است گرهخوردن گاه سلیقههای مهمانانی است که قصد دعوت از آنها به برنامه را دارند، زیرا قبل از ورود، مهمان از عوامل برنامه میپرسد که قرار است به غیر از او چه فردی در برنامه حاضر شود و احتمال دارد با دیگر فرد دعوتشده موافق نباشد و آن وقت است که ساز ناسازگاری میزند و لحظه آخر به برنامه نمیآید.
رد دعوت
چنانچه گفته شد تمایلنداشتن بخشی از مسؤولان به پاسخگویی، اتفاقی که سازندگان برنامههای گفتوگومحور از آن با عنوان بدعادتشدن این دسته از مسؤولان یا عادتکردنشان به حضور در تریبونهای یکطرفه و بدون چالش یاد میکنند، نخستین چالش پیش روی سازندگان برنامههای گفتوگومحور است. اتفاقی که برخی از همین سازندگان در گفتگو با «جامجم» با زبانی خودمانی در موردش چنین میگویند: «برخی از افراد صاحبمسؤولیت در حوزههای خاص علاقهمند به گفتگوهای غیرچالشی و نمایشی هستند. در نتیجه به محض اینکه دریابند در رابطه با عملکردشان با سوالات سادهای مواجه نخواهند شد دعوت را رد میکنند. رد دعوتی که نشان از بدعادتشدن یا به تعبیری عادت به تریبونهای یکطرفه و بدون چالش دارد.»
یک سؤال حاشیهای
تاکید سازندگان برنامه گفتوگومحور بر بدعادتشدن یا به قول خودشان عادتکردن برخی از مسؤولان به تریبونهای یکطرفه و بدون چالش موجب میشود برای پیشگیری از «یکطرفه بهقاضیرفتن و راضیبرگشتن» از خود بپرسیم آیا رویکرد سیاسی برنامههای گفتوگومحور نیز میتواند بر این رد دعوت موثر باشد؟!
سوالی که برخی از همین سازندگان در جوابش چنین میگویند: «ما مسؤولانی را به چشم دیدهایم که به لحاظ سیاسی نهتنها زاویهای با تولیدکنندگان برنامه و رویکرد و محتوای آن نداشتهاند، بلکه نگاهشان هم یکسان بوده است، ولی چون میدانستهاند باید پاسخگو باشند دعوت برای حضور را نپذیرفتهاند. بهچشمدیدن چنین افرادی، آن هم بهکرات، موجب شده است به این نتیجه برسیم که «رنگوبوی سیاسی برنامه» برای برخی مسؤولان ما بیشتر حکم بهانه را دارد و آنها از گفتوگویی که به پاسخگویی جدی دعوتشان کند، گریزانند. اتفاقی که بنا بر تحلیل ما به این دلیل رخ میدهد که نهتنها امکان گفتگوهای یکسویه و بدون چالش برایشان فراهم است که حتی برخی از آنها به اقدامی بدتر از آن دست میزنند و با پرداخت پول به برخی رسانهها از آنها میخواهند عینا به مواضع مورد نظر ایشان بپردازند و جز آن، سوالی نپرسند. در نتیجه بهتبع اساسا لزومی نمیبینند سری را که درد نمیکند دستمال ببندند و با قبول دعوت برای حضور در برنامههای گفتگو محور چالشی، خود را در موقعیت مواجهه با سوالات جدی و اساسی در مورد عملکردشان قرار دهند.»
گریز مسؤولان از پاسخگویی
تا اینجای کار به نظر میرسد در کنار توافق اولیه بر لزوم چندصداییبودن رسانهای که عنوان «رسانهملی» را بر پیشانی دارد، مهمترین چالش پیشروی تولیدکنندگان برنامههای گفتوگومحور برای تحقق چندصدایی مدنظر، گریز برخی مسؤولان از پاسخگویی است و نخستین راهکار حل آن اگرچنانچه پادشاه سخن، شیخ اجل، سعدی شیرازی میگوید: «تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست/ چاره کار بهجز دیده بارانی نیست»، به این سادگیها هم قابل دسترس نیست، اما این است که مسؤولان با سعه صدری بیش از پیش، خود را ملزم به پاسخگویی در برنامههای چالشی بدانند.
درنگ یک حاشیه دیگر
در سالهای اخیر شاهد برنامههای متفاوت گفتوگومحور هستیم که هرکدام جنس و رنگولعاب خودشان را دارند. درواقع هریک از شبکههای تلویزیونی و رادیویی درصدد هستند به واسطه ماموریتهایی که برایشان تعریف شده در حوزههای مختلف برنامههای گفتوگومحور را روانه آنتن کنند که مباحث تخصصی مورد توجه مخاطبان است و از چنین برنامههایی استقبال میکنند، اما آنچه برنامهسازان باید بدانند این است که به سمت گفتگوهای چالشی حرکت کنند و مجریان با اشراف کامل در برنامه حاضر شوند و بتوانند در قالب سئوالات متعدد و متنوع فضای برنامه و مباحث مطرحشده را داغ کنند تا بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد و نباید از این مسأله غافل ماند.
منبع: روزنامه جام جم