به گزارش
جام جم آنلاین، این سخنان در تعارض مطلق با توصیههای اولیه وی به مقامات اوکراینی درخصوص واگذاری قسمتی از خاک این کشور به روسیه بوده است. هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در مصاحبه با شبکه تلویزیونی زد دی اف آلمان گفته است که گزینه تسلیم اراضی اوکراینی نباید روی میز مذاکره باشد. او از غرب خواست تا درباره آنچه قابلمذاکره است و آنچه تحت هیچ شرایطی قابل بحث و گفتگو نیست، شفاف باشد. کیسینجر با اشاره به جنگی که در پنجمین ماه خود بهسر میبرد، گفت تمام اینها باید با همراهی مردم اوکراین انجام شود. این صحبتهای تازه کیسینجر در شرایطی مطرح میشود که او پیشتر در اجلاس داووس با بیان اینکه غرب باید از تلاش برای واردآوردن شکست ویرانگر به روسیه دست بکشد، به اوکراین پیشنهاد داد امتیاز ارضی بدهد تا توافق صلح برقرار شود. کیسینجر بابت این اظهاراتش درباره جنگ اوکراین در فهرست سیاه کییف قرار گرفت، اما اکنون وی بهراحتی ازاظهارات خود عقبنشینی میکند.
کیسینجر واقعا یک تئوریسین قهار است؟
واقعیت امر این است که برخلاف ادعای رسانههای غربی که کیسینجر را ابرتئوریسین حوزه سیاست خارجی آمریکا قلمداد میکنند، وی در عمل خود را فردی موثرو موفق در این عرصه نشان نداده است. جالب است بدانیم پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶، کیسینجر مهمترین استراتژیستی بود که با وی دیدار کرد. او در چندین دیدار پنهان با ترامپ - که البته بعدها از سوی رسانههای آمریکایی افشا شد - به رئیسجمهور سابق آمریکا توصیه کرد استراتژی «فشار هدفمند بر پکن» را بهصورت جدی در دستورکار قرار دهد. ترامپ نیز دقیقا به توصیه کیسینجر عمل کرده و چین را تبدیل به سیبل اصلی حوزه سیاست خارجی آمریکا و دشمن اصلی واشنگتن در نظام بینالملل کرد.
امروز، نتیجه چهار سال منازعه مطلق واشنگتن با پکن را مشاهده میکنیم. آمریکا در جنگ تجاری با پکن ناکام مانده و برخلاف آنچه ترامپ تصور میکرد، بسیاری از شرکتهای آمریکایی مستقر در چین حاضر نشدند فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود را به داخل خاک ایالاتمتحده منتقل کنند.
صادرات چین به آمریکا نهتنها کاهش پیدا نکرد، بلکه شاهد افزایش آن و در نتیجه، افزایش دوباره کسری تجاری آمریکا (در قبال تجارت با چین) بودیم. پس از این ناکامی، ترامپ و مقامات کاخسفید دامنه منازعه با چین را بهصورتی کنترلنشده افزایش دادند. حتی حضور بایدن در راس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن نیز نتوانسته است به کنترل پذیرترشدن اوضاع منجر شود. بسیاری از تحلیلگران آمریکایی میگویند تقابل پکن و واشنگتن به شیوهای غیرقابلباور در حال افزایش است. در چنین شرایطی صدای فریاد کیسینجر به آسمان برخاسته است. گویا او بهدرستی، اما بسیار دیر احساس کرده است تدوین یک نقشهراه استراتژیک و عملیاتیکردن آن، بدون درنظرگرفتن توانایی بازیگر یا بازیگران برای خطکشی ابعاد بحران و مدیریت تنشها امکانپذیر نیست.
آنچه کیسینجر درک نکرده است
هنری کیسینجر باید از همان ابتدا درک میکرد تنشزایی با پکن میتواند نتایج فاجعهباری برای آمریکا در حوزه امنیت و سیاست خارجی داشته باشد و حتی مانند دوران جنگ سرد (میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی)، بخش اعظمی از توان راهبردی و درآمدهای عمومی آمریکا را نیز صرف این منازعه کند. کیسینجر بسیار دیر و در حدود صدسالگی، متوجه مشاوره نادرست خود به ترامپ شده است، اما این اعتراف غیرمستقیم و بسیار دیرهنگام، نمیتواند اتهام بزرگ او یعنی ایجاد بحرانهای غیرقابل پیشبینی در جهان را از بین ببرد. هنری کیسینجر در سال ۱۹۲۳ در آلمان متولد شد، اما خانواده یهودی - آلمانی او مجبور به فرار از حاکمیت نازیها در آلمان در سال ۱۹۳۸ شد. او از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا اواخر دهه ۱۹۷۰ بهعنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه، به شکلدهنده کلیدی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شد. او در سال ۱۹۷۳ جایزه صلح نوبل را بابت توافق آتشبس و خروج از جایی که زمانی «ویتنام شمالی» خوانده میشد، از آن خود کرد.
یک بام و دوهوای کیسینجر در اوکراین
درا ینجا یک بام و دوهوای کیسینجر درخصوص جنگ اوکراین جالبتوجه است. زمانی که سال ۲۰۱۴ میلادی امثال کیسینجر پیوستن به ناتو و مهار همهجانبه روسیه را به مثابه یک نسخه مرگبار برای زلنسکی و دیگر غربگرایان اوکراین تجویز میکردند، رئیسجمهور کنونی اوکراین گلایهای از این استراتژیست پیر نداشت. اکنون کیسینجر پرده از نگاه ماهوی خود نسبت به پرونده اوکراین برداشته است. کشوری که کاربری آن براساس اراده مقامات آمریکایی تعریف میشود: یکبار بهعنوان زمین جنگ، یکبار بهعنوان خط قرمز غرب و یکبار بهعنوان ابزار معامله واشنگتن و اتحادیه اروپایی.
منبع: روزنامه جام جم