به گزارش
جام جم آنلاین، لفظ «مقتل» بهمعنای «قتلگاه» یا «محل کشتهشدن» است، اما در فرهنگ شیعی این لغت در مورد کتابهایی به کار میرود که قتل یک یا چند شخصیت مهم را شرح میدهد و مقتلخوانی یعنی خواندن از روی همین کتابها برای مخاطبان ومهمترین مقاتلی که در تاریخ نگاشته شدهاند، مربوط به واقعه کربلاست. اگرچه مقاتل دیگری هم به تعداد اندک نوشته شده مثلا چهار مقتل برای شهادت امیرالمؤمنین (ع) یا مقاتلی مربوط به شخصیتهای دیگر که البته امروزه همه آنها در دسترس ما نیستند.
بیشاز ۷۰ مقتل برای شهادت امامحسین (ع) نام برده شده است. اصلیترین دلیلی که به نگاشتهشدن مقاتل حسینی منجر شده این بوده که حادثه عاشورا چنان تاثربرانگیز، عجیب و دور از ذهن بود که سوالهایی را برای همگان پیش میآورد که باید به آنها پاسخ داده میشد. از طرفی در آن دوران، شیعیان زیر ذرهبین حکام بودند و حق حرفزدن درباره آنچه در روز عاشورا برسر اهلبیت (ع) آمد را نداشتند. بنیامیه دائم مشغول سانسور مطالب درباره چگونگی شهادت امامحسین (ع) و یارانش و ماجراهای پس از آن بودند و چنین شد که افرادی بهجای حرفزدن و افشای واقعیت عاشورا با کلام و سخنرانی، شروع به نوشتن کردند و اینگونه شد که افراد زیادی در خفا براساس آنچه که از خانواده امامحسین (ع) که در کربلا حاضر بودند شنیده بودند به نوشتن مقاتل روی آوردند.
البته باید گفت راویان عاشورا سه گروهند:
گروه اول: خود اهلبیت (ع) و یاران امام که حضرت آنها را همراه خود به کربلا برد تا بعدها و در آن خفقان، ماجرا را به گوش جهانیان برسانند و در این میان، امامسجاد (ع) بیشتر از دیگران در این زمینه روشنگری کردند.
گروه دوم: خود دشمنان بودند که برای جلب رضایت و جوایز ابنزیاد جنایتهای خود را بازگو کردند یا در زمان قیام مختار وقتی نوبت به انتقام از قاتلان شهدای کربلا رسید، زبان به اعتراف گشودند.
گروه سوم: افرادی از شیعیان هستند که به دلایلی نتوانستند حضرت را در روز عاشورا همراهی کنند؛ مانند اصبغبننباته (متوفی ۶۴هجری).
او از اصحاب خاص امیرالمؤمنین و حتی در آخرین لحظات بر بالین ایشان حاضر بود، اما در زمان واقعه عاشورا در زندان بهسر میبرد. اصبغ از اولین شیعیانی ست که براساس آنچه شنیده بود مقتلی را نگاشت. کار مقتلنگاری پساز اصبغبننباته نیز توسط دیگر شیعیان زیر نظر امامان معصوم ادامه یافت. ازجمله لوط بن یحیی الازدی معروف به ابومخنف (متوفی ۱۵۷هجری) که زیر نظر امام صادق (ع) مقتل مفصلی را نگاشته بود، اما از مقاتل آن دوره برای مثال مقتل ابومخنف و اصبغبننباته اگرچه اصل مقتل به دست ما نرسیده، اما مورخان بزرگی مانند طبری، یعقوبی، مسعودی، ابناثیر و خوارزمی و دیگران روایاتی از آن مقاتل را در آثار تاریخی خودشان نقل کردهاند.
روضهخوانی چگونه شکل گرفت؟
از همان سالهای ابتدایی پساز واقعه عاشورا تا آغاز قرن دهم هجری مقاتل بسیاری نگاشته شده که گفتهاند اوج مقتلنگاری در قرنهای سوم و چهارم بودهاست. کمکم با فاصلهگرفتن از قیام عاشورا مقتلنویسی رو به کاهش گذاشت، اما بااینحال تا قرن دهم ادامه داشت. اگرچه بعضا مطالب نامعتبر و بدون سند نیز با آن آمیخته شد. اما بزرگانی مثل سیدبنطاووس در قرن هفتم با استفاده از کتاب خوارزمی مقتل معروف «لهوف» را نوشت که از معتبرترین مقاتل است. یا مقاتلی که علامهحلی و شیخصدوق نوشتهاند همه اینها معتبر و صحیح هستند و کسی در آن شکی ندارد.
اما آنچه ما میخواهیم بگوییم این است که تا اینجا یعنی تا اواخر قرن نهم یا اوایل قرن دهم تمام مقاتل به زبان عربی بودند و ما مقتلی به زبان فارسی نداشتیم و به تبع آن اصطلاحی بهنام روضهخوانی در مجالس عزای امامحسین (ع) هم باب نبود تااینکه در اواخر قرن نهم سلطان حسین بایقرا، از امرای تیموری از ملاحسین کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰هجری) خواست که مقتلی به زبانفارسی به رشته تحریر دربیاورد تا فارسیزبانان نیز راحت بتوانند با مقتلخوانی ارتباط برقرار کنند و این آغاز روضهخوانی بود.
ملاحسین کاشفی، مقتلی نوشت به نام «روضهالشهدا». این کتاب مورد اقبال عمومی واقع شد چراکه تا آن زمان مقتلی به زبان فارسی نوشته نشده بود، بعلاوه اینکه این کتاب به اقتضای زبان و ادبیاتفارسی نثری آهنگین، مسجع و شعرگونه داشت؛ چیزی که تا قبلاز آن در مقاتل مشاهده نمیشد. مقاتل پیشین متنی کاملا ساده، روایی و بهدور از هرگونه اغراق و شاعرانگی داشتند، اما در روضهالشهدا نویسنده از تشبیه و توصیفهای شاعرانه استفاده کرده بود و برای اولینبار عباراتی تحتعنوان «زبان حال حضرت...» وارد متن مقاتل شد که شاید بتوانیم اینجا را آغاز تحریفات عاشورا بدانیم.
به دلیل رواج بسیار زیادی که این کتاب پیدا کرد، مداحان مقاتل دیگر را کمکم کنار گذاشتند و اکثرا در مجالس عزای حسینی به خواندن کتاب روضهالشهدا روی آوردند و بدینترتیب روضهخوانی یعنی «خواندن روضهالشهدا» جای مقتلخوانی را گرفت. پس در اصل روضهخوانی همان مقتلخوانی بود که به یک کتاب مقتل خاص اختصاص پیدا کرد.
مقابله با تحریفات
بعد از آن در دوره صفویه که مراسم عاشورا جایگاه رسمیتری یافت و به تبع آن مقاتل جدیدی معمولا به تقلید از کتاب روضهالشهدا نگاشته شدند که بهمرور زمان مطالب جعلی و بیپایه و اساس هم به آنها اضافه میشد که درواقع، واقعه عاشورا را بیشتر از زاویه اندوه، مصیبت و بلا روایت میکردند که مناسب برای خواندن در مراسم روضهخوانی باشد. اوج این کتابها را فاضل دربندی نوشت با عنوان «اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات» که مطالب جعلی زیادی در ضمن بیان واقعه عاشورا آورده است. اولین کسی که نسبت به تحریفات مقاتل جدید موضع گرفت امیرکبیر بود که در زمان صدارتش خواندن کتاب اسرار الشهادات را ممنوع اعلام کرد. اما پساز این قرن هم بودند علمای دیگری که مجددا به نوشتن مقاتل از منابع صحیح و معتبر روی آوردند تا به نوعی تحریفات انجامگرفته را کمرنگ کنند.
ازجمله کتاب «قمقام زخار و صمصام بتار در احوالات حضرت مولی الکونین ابیعبدا... الحسین (ع)» (به معنی: دریای آکنده و شمشیر برنده) کتابی به زبان فارسی نوشته فرهاد میرزای معتمدالدوله، پسر عباسمیرزا ولیعهد فتحعلیشاه است. این کتاب که به تفصیل در شرح احوالات امامحسین (ع) است در سال ۱۳۰۳قمری نگارش یافته و نویسنده با نثر ساده و روان فارسی به قرائت روایی و تاریخی واقعه کربلا میپردازد. او در نگارش این اثر تلاش کرده تا از منابع معتبر شیعه و سنی بهره ببرد و از اشعار و تمثیلهای فارسی و عربی نیز استفاده کند. فرهادمیرزا در برخی موارد به نقد تاریخی هم پرداخته و جریاناتی مانند قیام توابین و مختار را مفصلا آورده است. همچنین سیدجمالالدین اسدآبادی هم مقتلی را به رشته تحریر درآورد. «مهیج الأحزان و موقد النیران فی قلوب اهل ایمان» از ملا محمدحسین ابن محمد علی یزدی حائری هم نوشتار مفصلی در مورد وقایع عاشورا است یا کتاب معروف «نفسالمهموم» از شیخ عباس قمی گردآورنده مفاتیحالجنان که دیگر نیازی به معرفی ندارد.
اینها تماما کتابهایی بودند که توسط علمای بزرگی نگاشته شدهاند که سعی در جبران کتب مقاتل جعلی داشتند. درمجموع آنچه میخواهیم بگوییم این است که مقتلخوانی قدمتی بسیار بیشتر از روضهخوانی دارد اگرچه معنای روضهخوانی که امروز مصطلح شده با آنچه که از آغاز بهعنوان «کتاب روضهالشهداخوانی» بوده متفاوت است، اما هرآنچه هست این است که خواندن مقاتل معتبر و صحیح نهتنها روش اصیل، درست و قدیمی عزاداری برای حضرت سیدالشهدا و یاران وفادار ایشان است بلکه از ورود تحریفات به مجالس مقدس عزاداری پیشگیری میکند؛ لذا در این سالهای اخیر شاهد هستیم که علما و بزرگان تشیع هرساله عزاداران حسینی را به خواندن مقاتل اصیل در مجالس مقتلخوانی تشویق کردهاند و چقدر خوب است با دانستن قدمت تاریخی و پیشینه این سنت اصیل از فراموششدن آن جلوگیری کرده و به پیروی از بزرگان و پیشینیان به مطالعه مقاتل معتبر برگردیم چراکه همانطور که میدانیم چه در گذشته و چه در زمان حال بزرگترین و مشهورترین مقتلخوانان از برجستهترین علما و فقهای ما بودهاند که با خواندن پرشور متن مقاتل صحیح بر منبرها سعی بر این داشتند که در کنار شور حسینی مخاطبان را به درک و معرفتی اصیل از حقیقت عاشورا برسانند.
منبع: روزنامه جام جم