صحنه اول: چند هفته قبل رسانههای غربی اعلام کردند امیدی به مذاکرات نیست و گفتگو با زیادهخواهی ایرانیها در حال شکست است و عملا این چند ماه تلاش بینتیجه مانده و این ایران است که به توافق نیاز دارد، نه ما.
صحنه دوم: از وین هیاهویی بلند میشود و رسانههای غربی متفقا اعلام میکنند مذاکرات تمام و متن نهایی شده و این بهترین متنی است که در دسترس وجود دارد و همگان متن پیشنهادی انریکه مورا را پذیرفتهاند و هر کس این را نپذیرد، مسئولیت شکست مذاکرات بهعهده اوست. آمریکاییها سکوت کردهاند و چین و روسیه نشست مشترک برگزار میکنند و تیم رسانهای ایران اعلام میکند هنوز خبری نشده است. مؤلفه این صحنهها نشاندهنده جنگ محاسباتی است که طرف غربی با هیاهوی رسانهای به راه انداختهاست. تکنیکی که برای دستکاری عناصر محاسباتی و الگوی ادراکی حریف استفاده میشود تا مذاکرهکنندگان، تصمیمسازان و تصمیمگیران در سرنوشتسازترین لحظات، دچار خطای محاسباتی شوند.
مصداقهایایجاد خطای محاسباتی در ایران مجموعهای از مشکلات اقتصادی، نارضایتیهایی از تورم، چالشهایی نظیر اشتغال، تحریمها تا اظهارنظر ترکیب و نحوه تیم مذاکرهکنندگان ایرانی است. به نظر میرسد تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران، حواسشان هست که دچار عدم تمرکز و فرسایش روانی نشوند.
آنچه در این لحظات مذاکراتی لازم است به آن توجه شود خسته نشدن، مرعوب نشدن در برابر شکست خوردن مذاکرات، نگران نشدن از مضحکه شدن و در نهایت دچار بی حوصلگی راهبردی نشدن است، البته در این مسیر نباید از جریان نفوذ برای فشار روانی و ارسال دادههای غلط برای دستگاه محاسباتی داخلی در رسانهها و محافل فکری غفلت کرد.
جنگ محاسباتی این مرحله ازمذاکرات جمهوری اسلامی ایران با ۱+۴، جنگ کلمات و جنگ اثر کلمات و نبرد روایتهاست و زره مقابله آن صبر راهبردی و جنگ منطق کلمات است که نشان دهنده بلوغ راهبردی کشور است. لازم است تیم مذاکره کننده با حوصله و بدون توجه به حواشی با تمرکز بر اهداف مذاکراتی و با صلابت مسیر را طی کند. به امید خدا برای احقاق حقوق ملت راهی نمانده کمی صبر راهبردی لازم است.