سیاست موضوعی بسیار آشنا برای جامعه معاصر ماست. انقلاب اسلامی، بیشتر از یک انقلاب فرهنگی، به عنوان انقلابی سیاسی برای براندازی نوعی حکومت و استقرار نوعی جدید از حکومتداری، شناخته میشود. در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون نیز اصلیترین هدف مخالفان و دشمنان انقلاب، سرنگونی حکومت برآمده از انقلاب اسلامی، یعنی جمهوری اسلامی بودهاست؛ بنابراین طبیعی است نگاه سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی به موضوعات داخلی و خارجی، یک موضوع مهم برای بیان، ترویج و تکثیر آن باشد. حالا باید به این برسیم که نگرش سیاسی انقلاب اسلامی، از درون نظام رسمی تبلیغی آن، یعنی سازمان صداوسیما، چگونه باید باشد و چه بوده و احیانا چگونه میتواند باشد.
بیان نگاه سیاسی انقلاب اسلامی و تبیین آن برای آحاد مردم در داخل مرزها و رفتن در مسیر تبیین و تفهیم و ترویج آن، شناساندن نگرشهای براندازانه و البته اشاعه رفتار درست با نگاههای مشفقانه داخلی، گستراندن زاویه دید سیاسی انقلاب به دیگر نگرشهای سیاسی موجود در جهان و توسعه یک نگاه هوشمندانه و عزتمند به رویدادهای خارجی و... میتواند از جمله وظایف اصلی سازمان صداوسیما باشد. بدیهی است در بیان و تبیین نگاه سیاسی انقلاب اسلامی، فرصت طرح نمونههای ناسازگار با اصول بنیادین آن، پیش میآید و از این جهت نباید در محافظهکاری فرو رفت. همانطور که در شناساندن نگاه براندازانه، حد افراطی یا تفریطی، بروز پیدا کند. در برخورد مشفقانه با نگرشهای سیاسی متنوع و معتقد به همان اصول اصلی سیاست انقلاب، باید دقت کرد اصل بر مداراست مگر به حکم قانون مستمسکی برای برخورد انتقادی به دست آید و جلوتر از قانون، نباید اقدام کرد. برای توسعه زاویه دید سیاسی خود به جریانات سیاسی آن سوی مرزها، باید دقت شود نه بیش از اندازه نزدیکی داشت و نه کمتر از اندازه. هم در حوزه داخلی و هم در حوزه خارجی، نباید از اصول و قانون و اصطلاحا اسناد فرادستی حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی جلو زد یا عقب ماند. به مفهوم دیگر، باید دقت کرد بیان اندیشه سیاسی و دفاع از آن، درگیر سلیقه افراد نشود.
حالا باید به نوعی تقسیمبندی فرصتهای صوتی- تصویری سازمان صداوسیما هم توجه کرد. منظور این است که درجات پردازش موضوعات سیاسی برای گروههای مخاطبان، باید تعریف حرفهای و قطعی داشته باشد. یعنی بحث آکادمیک و بنیادین درباره موضوعات سیاسی داخلی و خارجی، با رعایت جامعیت حداکثری و شمولیت بیشتر آن، در چه شبکهای توزیع شود و بحثهای عام خبری و کمی آسانتر برای درک عمومی مخاطبان، در کدامین شبکهها. هر کدام از مباحث سیاسی هم ظرافتهای خود را در پردازش دارد. طبیعی است بحث عمومیتر به جهت برش برانگیزندگی بیشتر، کیاست و دقت والاتری طلب میکند. همین قدرت انگیزش بالا، طبیعی است که مخالفان آگاه و ناآگاهی دارد که نمیتوان حتی در اندازه و شمارش کم آنان هم، بیخیال ماند. همچنان که علاوهبر تخصصیکردن بحثها در شبکههای دیگر، در شبکههای با مخاطب بیشتر و عمومیتر، نیاز است که موضوعات سیاسی را با حضور صاحبان دیدگاههای موجود در سپهر سیاسی ایران و قانونی از سوی حکومت، توسعه داد و پروراند. همین یعنی مدارای موصوف در بالا و البته بیان تمثیلی یکدست بودن، اما با پنج انگشت متفاوت و برای رسیدن به یک هدف، که تعالی ایران و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. از بعضی از این جهات، در صداوسیما باید تأملی جدید را خواستار شد.