در چنین شرایطی تحریمهای ضد ایرانی غرب نمیتواند مانند گذشته و به مثابه عواملی سلبی و تاثیرگذاری در حوزه تجاری و مالی کشورمان مورد شناسایی قرار گیرند. در این خصوص جامجم گفتوگویی اختصاصی با پروفسور رابرت اسمیت، استاد دانشگاه سانفرانسیسکو صورت داده است.
جمهوری اسلامی ایران به عضویت رسمی و دائمی سازمان همکاریهای شانگهای درآمده است. دلیل نارضایتی منابع غربی از این مسأله چیست؟ عضویت ایران در این مجمع اقتصادی را تا چه اندازهای موثر ارزیابی میکنید؟
قویا معتقدم که عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای و اتحاد اوراسیا، منجر به ایجاد تنوع اقتصادی در میان اعضای این پیمانها از جمله ایران خواهد شد. واقعیت امر این است که نمیتوان قدرت اقتصادی این مجامع را نادیده انگاشت. فراتراز آن، ایران در مسیر عضویت در پیمان بریکس نیز گام برداشته است. عضویت کشورهای چین، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و برزیل -که جملگی از قدرتهای اقتصادی نوظهور محسوب میشوند- مزیت بزرگی است که ایران قصد دارد از آن در راستای تقویت منافع اقتصادی خود استفاده کند. حتی کشورهای دیگری مانند عربستان سعودی، ترکیه و مصر نیز در سیاستهای کلان اقتصادی خود، به این مجامع متمایل شدهاند، زیرا معتقدند نمیتوانند نقش شرق آسیا و در راس آن ظرفیتهای اقتصادی چین را در تقویت فرصتهای اقتصادی پیشروی خود نادیده انگارند.
به نظر شما، عضویت رسمی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای چگونه میتواند قدرت این کشور در برابر تحریمهای غرب را تقویت کند؟
همه به خوبی میدانیم که ایران درصدد احصاء و کشف راهکارهایی است که به واسطه آنها بتواند حجم صادرات و واردات خود را افزایش دهد. تامین منافع اقتصادی ایران در گرو تقویت این دو حوزه (واردات و صادرات) است. عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و مجموعههای مشابه میتواند این هدف را تا حدود زیادی برآورده سازد.
بسط سازمان همکاریهای شانگهای در حالی رخ میدهد که ما با پدیدههایی مانند جنگ اوکراین، ایجاد موانع غرب در مذاکرات احیای برجام و مداخلهگرایی آمریکا و اروپاییان در تایوان مواجه هستیم. این تقارن زمانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاقا این موارد، انگیزه کشورهایی مانند روسیه، چین و ایران را جهت همافزایی با یکدیگر تقویت کرده است. واقعیت امر این است که کشورهای غربی سیاستهای واحدی در قبال اعضای اصلی پیمان شانگهای ندارند، زیرا هر یک از آنها دارای منافع اقتصادی و امنیتی متفاوتی در قبال آنها هستند. به عنوان مثال در جریان جنگ اوکراین و تحریمهای روسیه در حوزه انرژی، شاهدیم که میان بازیگران اروپایی عضو ناتو همصدایی و همگامی مطلق وجود ندارد. از سوی دیگر، غرب نمیتواند جایگاه چین را در معادلات اقتصادی و تجاری فعلی و آتی جهان منکر شود. معتقدم جنگ اوکراین فرصتی برای کشورهایی مانند چین و ایران در راستای ارتباط قویتر اقتصادی و نظامی با روسیه است. در قالب این همافزایی مشترک، مواضع هر سه بازیگر در مقابل آمریکا تقویت خواهد شد.
یکی از موضوعاتی که مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان جهانی قرار گرفته، ایجاد ساختارهای جایگزین مالی و اعتباری در جهان است. آیا اعضای پیمان شانگهای یا بریکس، قادر به ایجاد چنین ساختارهای موازی یا جایگزینی خواهند بود؟
همکاری چین و روسیه در مورد کانالهای مستقل مالی قطعی نیست، اما جنگ اوکراین قطعا منجر به همکاری بیشتر روسیه و چین و دیگر اعضای سازمان همکاریهای شانگهای در خصوص ایجاد ساختارهای اعتباری جدید خواهد شد. به عبارت بهتر، انگیزههایی درخصوص ایجاد کانالهای مالی مستقل از سوئیفت در میان مسکو و پکن وجود دارد. سوئیفت در حوزه روابط بینالملل، به عنوان یک کانال اعتباری دلارمحور و مورد حمایت مطلق آمریکا عمل میکند. در چنین شرایطی ایجاد ساختارهای اعتباری جدید بر مبنای منافع جمعی مورد حمایت کشورهای عضو پیمان شانگهای قرار دارد. به عنان مثال سیستم اعتباری «میر» یکی از ساختارهایی است که از سوی روسیه تاسیس شده و مورد حمایت مسکو و برخی همپیمانان آن قرار دارد. البته سیستم میر هنوز در ابتدای راه بوده و زمان زیادی میطلبد تا بتواند به عنوان یک سیستم مالی بینالمللی مورد استفاده قرار گیرد.
در حال حاضر این ساختار (تا حدودی) تحت تاثیر تحریمهای غرب قرار میگیرد، اما گسترش آن میتواند معادله را تغییر دهد.
در هر حال، همکاریهای اقتصادی و اعتباری میان اعضای سازمان شانگهای و سازمانها و مجموعههای مشابه (مانند بریکس و اتحاد اوراسیا) احتمالا محدود به ساختارهای کنونی نخواهد ماند.
روزنامه جام جم