یکی از این بزرگان و پیشکسوتان که در این سالها بسیار زحمت کشیده و این روزها کمتر نام او را میشنویم، اسماعیل سلطانیان است؛ مرد نجیب و آرامی که انگار فراموش شده؛ بعد از «چ» در سینما و چند اثر دیگر، فقط او را خیلی کوتاه در سریال «قورباغه» هومن سیدی دیدیم. هنرمندی که با نقشهای سخت چه روی صحنه تئاتر و چه تلویزیون و سینما همیشه مخاطب را شگفتزده کرده است. او این روزها با بیماری دست و پنجه نرم میکند و بعد از جراحی روده، دوران نقاهت را میگذراند. صدایش آن صلابت گذشته را ندارد و حتی خیلی سخت میشنود. بههر حال این روزها هیچ چیزی پیشکسوتان را خوشحال نمیکند، جز توجه مسئولان این عرصه که متولیانش در سینما و اصناف (خانه سینما) و تلویزیون مشخص است. به تعبیر سلطانیان، مردم همیشه به بازیگرانشان محبت دارند و هیچکس نمیتواند نقشهای بزرگ و ارزشمند او را در سریالهای یوسف پیامبر، ستایش، وضعیت سفید، مرد هزارچهره، معراجیها و... فراموش کند.
حتما مسئولان هم یادشان نرفته که او اولین بازیگردان سینما و تلویزیون بوده و بیش از سه دهه در حوزه بازیگری، کارگردانی و تدریس فعالیت داشته است.
سلطانیان خیلی توان صحبت کردن نداشت اما از مردم خواست برایش دعا کنند تا بتواند دوباره در صحنه نمایش، دوربین تلویزیون و سینما ظاهر شود. از روند درمانش سؤال کردیم و بازگشتش به بازیگری؛ بغض میکند و میگوید: حالم بهتر است؛ سنگینی گوشهایم اذیتم میکند. کیسه صفرایم خیلی سنگ دارد و منتظر آزمایشها هستم که ببینم باید چه زمانی جراحی کنم. صدایم بهتر شده و خدا را شکر، میتوانم راحتتر از گذشته صحبت کنم.
سؤال دیگری پرسیدم که مسئولان و همکارانش از این حال و احوال او خبری دارند و بهدلیل مسائل مالی و مشکلات درمانی در مضیقه هست یا خیر که اینطور پاسخ میدهد: در منزل پسرم بودم و الان به اراک آمدم و دخترم زحمت نگهداریام را میکشد. اینجا مسائل درمانی را دنبال میکنم؛ حقوق بازنشستگی اداره تئاتر را میگیرم؛ کم هست اما خدا را شکر. در حقیقت کسی از مسئولان نیامده و همکارانم هم شاید خبر ندارند!
همانطور که خودش در گذشته هم گفته بود
به محض اینکه جلوی دوربین قرار بگیرد همان اسماعیل سلطانیان سریالها و فیلمها میشود؛ چرا که امثال سلطانیان، جوانیشان را پای بازیگری گذاشتهاند.
مثل سلطانیان در تلویزیون و سینما زیادند که در گوشه خانههایشان افتادهاند؛ کسانی که تمام نقشهایشان شناسنامه خوبی دارند. با رانت و مافیا وارد عرصه بازیگری نشدهاند. بیکاری افسردهشان کرده و عدهای تازهوارد با اسپانسر و حامی مالی و رانت وارد سینما و تلویزیون شدهاند. بهنظر میرسد باید مسئولان جدید سینما و رسانه ملی به پیشکسوتان این حوزه بیشتر توجه کنند تا آنها جان دوبارهای برای فعالیت و زیستن در عرصه هنر بگیرند.
اسماعیل سلطانیان در جریان این گفتوگوی کوتاه، خیلی از خبرنگاران و رسانهها تشکر کرد که گهگاه با او تماسی میگیرند و صحبتهایش را اینگونه به پایان رساند: همیشه گفتهام زمانه به بازیگرانی مثل ما جفا میکند. بسیاری از دستیار کارگردانها، بازیگرانی را انتخاب میکنند و ترجیح میدهند با یک تعداد خاص از بازیگران کار کنند. تعدادی از افراد هم هستند که عشق فیلماند و پول میدهند و نقش میخرند. اینها حقیقتهای تکاندهندهای است که در سینما و تلویزیون اتفاق میافتد. پیشکسوتانمان را تا زندهاند دریابیم که به وقت رفتن، دیگر فایدهای ندارد. اسماعیل سلطانیان با بازی در فیلم بایکوت پا به دنیای سینما گذاشت. او در فیلمهایی مانند بایسیکلران، اسکادران عشق، دستفروش، افسون و... بازی کرده است.
تهیهکنندگان پیشکسوتان را دریابند
با حاکم شدن جریان ستارهسازی در سینما در دو دهه اخیر، مخاطبان بیشتر او را بهواسطه نقشهایی که در تلویزیون بازی کرده، میشناسند و با کارهای وضعیت سفید، یوسف پیامبر، رستگاران و ستایش خاطره دارند. او بازیگری است که شمایل مختلف و متنوعی از نقش پدری مهربان و دلسوز را به شکل هنرمندانهای به تصویر درآورده است. مرد 64 ساله که سیمرغ بلورین بهترین بازیگری برای فیلم «بایسیکلران» را در کارنامه خود دارد این روزها، تنهای تنهاست. تهیهکنندگان و فیلمسازان ما بدانند این بازیگران را بایستی دریابند، تن زخمی آثار ضعیف تلویزیونی و سینمایی ما نیاز به ترمیمی از جنس حضور این تجارب ارزشمند دارد.
منبع: ضمیمه قابکوچک روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد