او اعتقاد دارد که آلمانیها مثل انگلیسیها و اسپانیاییها باید به طور نظاممند و سیستماتیک به کشف و پرورش استعدادها بپردازند تا این گونه نباشد که مثلا فوتبال آلمان با چراغ قوه هم نتواند یک مهاجم نوک کلاسیک یا مدافع کناری خوب پیدا کند. البته در کنار انگلیس و اسپانیا، یک کشور دیگر هم در این جام نشان داد که هنر بازیکنسازی تا چه اندازه میتواند در موفقیت یک تیم موثر باشد؛ تیمملی فرانسه. فرانسه قبل از جام میدانست که پل پوگبا را ندارد و در میانه جام هم میدانست که بهترین بازیکن کنونی جهان یعنی کریم بنزما را هم نمیتواند در نوک خط حمله داشته باشد، اما هیچ کدام از اینها نتوانست بر ترکیب رویایی این تیم سایه بیاندازد، آن قدر جوان خوب دارد که غیبت هیچ کسی را نمیتوان تاثیرگذار حساب کرد.
در میان تیمهایی که از نسلسازی غافل شدند و به یک نسل طلایی دل بستند باید به دو تیم بلژیک و ولز اشاره کرد. داستان بلژیک آن قدر شور بود که فوق ستاره این تیم یعنی کویندیبروین همان ابتدای جام گفت: «ما پیر هستیم.»
ولز هم فکر میکرد با همان نسل خوب که گرث بیل نشاندارش بود میتواند موفقیتهای قبلی را تکرار کند اما زهی خیال باطل. در این میان یک تیم دیگر هم بدون تغییر نسل و با همان ترکیب جامجهانی قبل پا به مسابقات گذاشت؛ ایران. تیم ایران با یک میانگین سنی بالا به جامجهانی رفت و نتوانست به اندازه جامجهانی قبلی بدرخشد. برای همین باید حرفهای سرمربی آلمان را برای تمام مدیران فوتبال ایران ترجمه کرد و به آنها یاد داد که برای داشتن یک فوتبال پویا و موفق باید مقوله بازیکنسازی را جدی گرفت؛ فوتبالی که به ساختن بازیکن بیتوجه باشد و به یک نسل موفق دل ببندد، در گذر زمان حتما به ناکامی میرسد، یک نفر هست که به ما بگوید سیستم پرورش بازیکن در ایران چیست؟ آیا اصلا سیستمی هست و آیا این سیستم احساس نیاز میکند؟
منبع: ضمیمه جام22 روزنامه جامجم