برای این که یک نفری از دنیا رفته، به هیچ وجه متأثر نیستند؛ خوشحالند، شادمانند برای این که یک بهانهای به دست آوردند تا بتوانند حادثهآفرینی کنند، حالا انگیزه دولتهای خارجی چیست؟ آنچه بنده احساس میکنم، انگیزه آنها این است که احساس میکنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همهجانبه است و این را نمیتوانند تحمل کنند، میبینند که بحمدا... بعضی از گرههای قدیمی در حال گشودهشدن است. البته کشور خیلی مشکل دارد، حرکت به سمت پیشرفت را میبینند که شتاب گرفته و نمیخواهند این اتفاق بیفتد.
میبینند که کارخانههای نیمهتعطیل به کار افتاده، میبینند که دانشبنیانها فعال شدهاند، میبینند که تولیدات پیشرفته در بعضی از بخشها روزبهروز خود را دارد نشان میدهد، میبینند که کارهایی دارد انجام میگیرد که میتواند تهاجم تحریم را - که تنها اسلحه دشمن فعلا تحریم است ــ خنثی کند؛ این را مشاهده میکنند. برای این که این حرکت را متوقف کنند، نشستهاند برنامهریزی کردهاند؛ برای دانشگاه، برای خیابان که نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ اینها کارهایی است که برای این دارد ایجاد میشود که حرکت پیشرونده کشور را متوقف کنند. البته اشتباه میکنند.»
«گرههای قدیمی در حال گشودهشدن است»؛ این ترجیعبند مهم سخنان رهبری است که در همان روزهای نخست بلوا به درستی گرای این غائله را دادند، دشمن از در جدیدی وارد شده بود. آن دشمنی که در اظهارات دیپلماسی میگفت ما قصد تهاجم به ایران را نداریم، ما قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی را نداریم، ما با شما دشمنی نداریم و با ملت ایران موافقیم، باطنش همان چیزی است که مشاهده کردیم؛ باطنش توطئه و اغتشاش و نابودکردن امنیت کشور و تحریک هیجانات بود. این کارزار نشان داد مشکل آنها فقط جمهوری اسلامی نیست، آنها با ایران مخالفند؛ با ایران قوی و مستقل مخالفند.
کالبدشکافی اغتشاشات گذشته هم نشانه مهمی به ما میدهد؛ این که دشمن حتی با اعمال «تحریمهای سخت حداکثری» هم نتوانسته بود ایران اسلامی را از مجاهدت و تلاش برای دستیابی به آرمانهای اصلی خود بازدارد و در این میان نقش اندیشکدههای غربی و صهیونیستی یک پای ثابت بلوای پاییز بود که در گزارشهای قبلی به تفصیل به نقش و کارکرد آنها پرداختهایم. البته فرمایش رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر«برنامهریزیشدهبودن»، «جامعبودن نقشه دشمن» و بهکارانداختن «همه عوامل مسلطی را که یک قدرت میتواند برای اخلال و تخریب در یک کشوری بهکار ببرد» حاکی از یک برنامهریزی کلان و زنجیرهای با هدف وادار کردن حاکمیت به عقبنشینی بود و دقیقا به همین دلیل طرح موضوعاتی مثل حجاب، وضعیت اقتصادی و معیشتی و فوت مهسا امینی به مثابه اهرم فشاری بود که سعی داشت با قرار دادن حاکمیت در موضع ضعف، اهداف اصلی خود را برای براندازی به عنوان هدف ثابت و بلندمدت اجرا کند.
تکنیکهای جنگ هیبریدی
تکنیکهای جریان داخلی و خارجی این جریان معاند هم سوءاستفاده از عوامل اقتصادی، عامل امنیتی، پروپاگاندا و ایران هراسی و همچنین بهکارگیری دستگاههای تبلیغاتی - رسانهای برای همراه کردن عناصر داخلی بود هرچند بهکارگیری انگیزههای مختلف قومی، مذهبی، سیاسی و فحاشی و اهانت هم نقش موثری در تشدید و التهاب برای بسترسازی، شکلگیری و گسترش ناآرامی و اغتشاشات داشت.
این رویکرد در نگاه میانمدت خود هم تلاش داشت با منفعل و از میدان بهدرکردن مدیران کشور، فضای توقف از مسیر پیشرفت را عملیاتی کند. بهجز اتاقهای فکر یک نقش ثابت دیگر به نقشآفرینی رسانهها و سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای متخاصم برمیگشت که وارد صحنه شدند و در داخل کشور هر آنچه ساخته بودند یا ظرفیت مناسبی برایشان محسوب میشد را پای کار آوردند.
شبکهسازی سلبریتیها و روشنفکران
این جریان دست ملیگراهای جعلی، جریانات ضد ایرانی و ضد اسلامی ، سلبریتیها و برخی مجموعههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و به برخی به اصطلاح نخبگان و روشنفکران را گرفتند و با شبکهسازی یکی از متفاوتترین اقدامات علیه ایران را اجرا کردند هرچند تمام شبکههای این جریانات شناسایی و دستگیر شدند و کمتر مهرهای برایشان باقی ماند.
در این کارزار همهجانبه رسانههای جریان غربگرای داخلی هم دستی بر آتش داشتند و شانه به شانه رسانه سعودی به تهمتهای مختلف رنگ دادند. در آن طرف این رخداد پیچیده امنیتی- اطلاعاتی، انفعال برخی چهرهها و رسانههای جریان انقلاب هم مساله دیگری بود که نتوانستند موضع شفاف و روشنی برای بیان واقعیت بگیرند که امرغیرقابل قبولی بود و وقتی آبها از آسیاب افتاد، سکوت دیرهنگام خود را شکستند در حالی که جریان رسانهای جبهه انقلاب باید در میدان روایت اول، صحیح ، دقیق و مطابق واقعیت را ارائه دهد تا دشمن موفق به روایتسازی جعلی و تثبیت آن در اذهان عمومی نشود، اما ضعف این بخش هم کاملا ملموس بود کما این که ورود دیرهنگام برخی چهرهها و رسانههایی که در اتمسفر جبهه انقلاب تعریف شدهاند، نشاندهنده ضرورت«بازسازی انقلابی ساختار رسانهای و فرهنگی کشور» است.
مکملهای جنگ هیبریدی
البته مولفه دیگری که نباید در تحلیل وقایع پاییز ۱۴۰۱ نادیده گرفت، تاثیر وضعیت نامساعد اقتصادی مردم در گسترش نارضایتیهاست.
آن هم در شرایطی که مهمترین دغدغه مردم وضعیت معیشتی و اقتصادی است و گرانیها زندگی مردم را سخت کرده و چالشهای زیادی را در زندگی آنها به وجود آورده است. بعد شما تصور کنید در این چالشهای عمیق معیشتی، عملیات رسانهای گستردهای برای ایجاد حس نفرت از ایران هم جریان داشت و در واقع جنگ هیبریدی با مکملهای اقتصادی و نارسانه یکدیگر را کامل میکردند.
هرچند این گستره جدید و عمیق کارزار اغتشاشات علیه ایران با رهبری خردمندانه مقام معظم رهبری و نقشآفرینی موثر دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و به ویژه نقش تاریخی شهدای امنیت ناکام ماند و توطئه دشمن برای سوریهسازی و زنجیره کشتهسازیها به پوچی رسید، اما در سه ماه پاییز پلنهای مختلف دشمن از بسترسازی، شکلگیری و تشدید این اغتشاشات تا تولید اخبار کذب و هیجانسازی و تحریک افکار عمومی مو به مو عملیاتی و هرکدام در جای خود مورد استفاده قرار گرفت و اینجا دقیقا پاشنه آشیل برای دشمن است که از هر فرصتی برای روایتگری دروغ مطابق تمایل و اراده خود استفاده میکند. بنابراین حالا در مقطع جدید و با فروکشکردن اعتراضات باید درباره مبناهای کلیدی از جمله بسترسازی، شکلگیری و گسترش این اعتراضات و کارکرد آشکار و پنهان جریانات معارض در حوزههای مختلف فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و حتی بخش دولتی تمرکز و حفرههای تصمیمسازی موجود را برطرف کرد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد