خودم تجربه بازی در سریال تنهایی لیلا را داشتم که باعث شد مردم از طریق این سریال مرا بشناسند و هنوز هم از نقش روحانی آن سریال یاد میکنند. یادم میآید قبل از سریال تنهایی لیلا در فیلم رستاخیز بازی کرده بودم و محمدحسین لطیفی، کارگردان تنهایی لیلا نیز بازی مرا در همان فیلم دید و دعوتم کرد به ایفای نقش در سریالش.
واقعیت آن است که در کار هنری چندان دنبال بازیگری و ستاره شدن نبودم و ترجیح دادم کارگردانی کنم ولی به هر حال گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که باعث میشود آدمی در مسیری بیفتد که هم دوست داشتنی است و هم حساس. با اینکه سریال تنهایی لیلا خیلی دیده شد و مورد توجه قرار گرفت و متعاقب آن نیز کلی نقش برای بازیگری به من پیشنهاد شد ولی سعی نکردم در دام نقشهای تکراری بیفتم.
این ذات بازیگری است که وقتی نقشی گل میکند و به اصطلاح میگیرد، تهیه کنندگان و کارگردانان دیگر وقتی میخواهند نقشی به تو پیشنهاد بدهند مشابه همان نقش قبلی است و اصلا شاید یکی از دلایل انبوه نقشها و آثار تکراری در فیلمها و سریالها همین نگاه سادهگیرانه است.
وقتی نگاه خلاقانه در نگارش فیلمنامه یک سریال حاکم باشد در آن صورت کارگردان هم بهتر میتواند به سمت انتخاب بازیگران منطبق بر نقشها برود و در این صورت کاراکترها هم بهتر و جذابتر خواهند شد.بازیگران حرفهای خیلی راحت میتوانند خودشان را با نقش و فیلمنامه هماهنگ کنند و نقش را پرداخت کرده و از آن خود کنند ولی اگر فیلمنامه، مناسب نباشد و شخصیتپردازیها قدیمی و مطابق بر دیدههای قبلی از بازیگران باشد، معلوم است که خلقی رخ نمیدهد و کیفیت لازم در بازیگری روی نخواهد داد. گاهی میبینیم که منتقدان نیز بهدرستی از همین منظر به نقد آثار میپردازند و کارگردانان را برحذر میدارند از اینکه نقشها را تکراری و مطابق شخصیتهای سابق بنویسند و به نظرم کاملا هم حق با آنهاست. باید کاری کرد که تفاوت مضمونی هم در متن و هم در بازی سریالها به چشم آید.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد