بررسی روند اجرای سازوکارهای تعیینشده در معاهده ۱۳۵۱ ایران و افغانستان، که البته انتقادهایی را نیز بههمراه داشت، نشان میدهد در طول دهههای گذشته طرف افغانستانی بهدلایل مختلف از احقاق حقوق آبی ایران طفره رفته است. رویکردی که بخش مهمی از آن بهدلیل بیثباتیهای موجود در ساختارهای حاکمیتی این کشور بوده است.
نکتهای که در حال حاضر وجود دارد اینکه برای حل این مشکل امکان و ضرورت برخورد نظامی در خصوص دستیابی به حقمان درباره آب هیرمند وجود ندارد، به لحاظ حقوقی نیز در حال حاضر نمیتوان کار خاصی انجام داد به این معنی که مجامعی وجود ندارد که بتوان شکایت خود را به آنجا برد چرا که اساسا در حال حاضر در افغانستان دولت رسمی وجود ندارد؛ اصلاً دولتی وجود ندارد.
از سوی دیگر اگر بخواهیم از اهرم اخراج پناهجویان افغانستان استفاده کنیم این هم اتفاقی را شکل نمیدهد جز اینکه باعث میشود زحماتی که تا امروز کشیده و پناهجویان افغانستانی را به خوبی حمایت و صیانت کردهایم بر باد میدهد و به این ترتیب آبی از دیگ طالبان برای ما گرم نمیشود.
لذا در حال حاضر تنها راه پیگیری از طریق فرآیندهای سیاسی است. فقط از این طریق میتوان امیدوار بود که به حق خود برسیم؛ بنابراین در حال حاضر و با توجه به نکات عنوانشده میتوانیم مسأله را از جنبه داخلی حل کنیم و ببینیم چگونه میتوان از ظرفیتهای داخلی خود برای رساندن آب به مردم این منطقه استفاده کرد. چرا که در شرایط کنونی اثری از حل موضوع از طریق فرآیندهای سیاسی دیده نمیشود، البته نمیتوان بیشتر از این توضیحی در این خصوص داد.
با همه این بحثها اما باید به یک نکته اساسی توجه داشت؛ اینکه تغییر اکوسیستم منطقه از سوی طالبان تنها یک پرده از رویکردهای پرهزینه حاکمان جدید افغانستان است. روندی که از سوی آنان در پیش گرفته شده، نشان میدهد طالبان راهبردهای بلندمدتی در حوزه تغییر ژئوپلیتیک منطقه تدوین کرده و در حال اجراییسازی آن است. بنابراین تصمیمسازان و سیاستگذاران دولتی باید به این نکته توجه داشته باشند که موضوع هیرمند تنها بخشی از سیاستهای مخرب طالبان است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد