این جایزه را انجمن قلم ایران اهدا میکند که بانی نامگذاری روز ۱۴تیرماه به عنوان روز قلم نیز هست. ۱۴تیر در اسطورههای باستانی ایران روزی است که هوشنگ، پادشاه اساطیری نویسندگان را گردآورد و به مردمان دنیا گفت از این پس باید نویسندگان را عزیز بدارند. انتخاب این روز از سوی انجمن قلم و ثبت آن در تقویم سالانه، نشان دهنده خوشسلیقگی پیشنهاددهندگان بودهاست. در روز قلم، با دکتر سیداحمد میرزاده، شاعر، پژوهشگر ادبی و نایب رئیس و سخنگوی انجمن قلم ایران درباره این روز، برنامههای انجمن قلم و مشکلات بیشمار نویسندگان در این ایام سخن گفتیم و البته درباره کم و کیف آثار این دوره جایزه قلم زرین هم پرسیدیم.
با توجه به اینکه در این روزها مشغول داوری آثاردر جایزه قلم زرین بودهاید، درباره جایزه امسال و ویژگیهایش برایمان بگویید.
جایزه قلم زرین دوره بیست و یکم خود را پشت سر میگذارد. این جایزه از ابتدای تأسیس به جز یک سال در همه سالها بدون هیچ وقفهای در روز قلم برگزار شده و دارای سابقه و اعتبار شدهاست. جایزه قلم زرین کتابهای برگزیده را در پنج بخش شعر کودک و نوجوان، داستان کودک و نوجوان، شعر بزرگسال، داستان بزرگسال و بخش پژوهش بررسی و معرفی میکند و با توجه به اینکه اغلب جوایزو جشنوارههای ادبی در نیمه پایانی سال برگزار میشوند، جایزه قلم زرین اولین جایزه بزرگی است که در ابتدای هرسال برگزار میشود، به همیندلیل میشود گفت این جایزه میتواند سیمایی از وضعیت کلی ادبیات در سال قبل را نشان دهد. در این دوره تلاش شد، جایزه نه در ماهیت بلکه در شکل اجرا، تفاوتهایی با دورههای قبل داشته باشد. یکی از این تغییرات به شکل ارتباط با رسانهها برمیگشت. دبیر جایزه آقای حمید هنرجو نشستهای متعددی با رسانه داشتند و مرحله به مرحله به رسانهها درباره جایزه توضیح میدادند. علاوه بر این، برای اولین بار در این دوره بخش نقد و بررسی آثار برگزیده دورههای قبل هم برگزار شد. در خلال نشستهایی در ماههای اخیر جلساتی برای نقد و بررسی کتابهایی مانند «من و همسایه» نوشته آقای علیرضا متولی، «صور سکوت» اثر آقای محمد قائمخانی، «مرتد» سروده آقای مهدی جهاندار و «گندم اول» اثر آقای عباس باقری برگزار شد یکی از حلقههای گم شده جوایز ادبی این بود که کتابهای برکزیده، رها میشدند و با برگزاری این نشستها سعی شد این کتابها دوباره
مطرح شوند.
با توجه به اینکه در بخش شعر کودک و نوجوان، آثار را بررسی میکردید. ارزیابی خودتان از وضعیت شعر کودک و نوجوان در یک سال پیش چگونه است، عقب رفتهایم یا پیش رفتهایم؟
در شعر کودک و نوجوان وضعیتمان نسبت به سال گذشته هم در کیفیت و هم در کمیت، بدتر بود. مشکل عمدهای که در شعر کودک و نوجون از نظر کیفیت در این سالها میبینیم، این است که گرچه در دهه اخیر شاعران کودک از نظر تخیل و سوژه خیلی به دنیای کودکان نزدیک شدهاند و سوژههای بهتری که تازگی و طراوت دارد، پیدا میکنند اما نوعی بی مبالاتی نسبت به زبان در شعر کودک و نوجوان دیده میشود. در شعر کودک دهه ۷۰، زبان در جایگاه خود به کار میرفت، به هم ریختگی نحوی، حذف بیدلیل حروف اضافه و نشانه در آن سالها کمتر بود اما در سالهای اخیر شاهد بیتوجهی شاعران به رعایت این اصول در زبان هستیم.
فکر نمیکنید بخشی از این مشکلات به دلیل افزایش حجم کتابهای سریدوزی و سفارشی در ادبیات کودک و نوجوان باشد؟
براساس کلیترین دستهبندی مخاطب شعر کودک را به سه دسته خردسال، کودک و نوجوان تقسیم میکنند. واقعیت این است که شعر نوجوان به تنهایی و بدون کمک ناشران دولتی به یک شعر مرده تبدیل شدهاست. شاعری که روی شعر نوجوان متمرکز شدهاست، برای چاپ اثرش ناشری پیدا نمیکند و ناشران رغبتی به چاپ کتاب شعر نوجوان ندارند. در سالهای اخیر فقط دو حرکت در این زمینه انجام شد. یکی انتشار دو سری از کتابهای شعر نوجوان در انتشارات گویا و یکی هم انتشار سری کتاب شعر نوجوان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که البته کتابهای منتشر شده در کانون خیلی کیفیتی بدی هم داشت. شما اگر در آمار بررسی کنید ممکن است اصلا شعر نوجوان را مشاهده نکنید. آنچه فروش میرود و ناشران به دنبال آن هستند، عمدتا شعر خردسال است که با تصویرگریهای خاص و زبان محاوره سروده شدهاست. در این نوع کارها در اغلب انگیزه تجاری بر انگیزه فرهنگی غلبه دارد. حتی از شعر بومی هم استفاده نشده و ناشر به دنبال ترجمه است تا پول تصویرگری هم پرداخت نکند و با حداقل هزینه کتاب پرفروشی منتشر کند. کتاب مصوری را به شاعری داده و از او خواستهاند کتاب ترجمه شده را به شعر برگرداند که در این موارد هم طبیعی است از شاعر توقع خلاقیت نمیشود داشت. در این نوع آثار، ضعفهای زبانی بیشتر دیده میشود.
البته نمیتوان از واقعیتهای اقتصادی هم چشم پوشید و از ناشران انتظار داشت در حوزههایی که ریسک زیادی دارد سرمایه گذاری کنند. این وسط چه کسی باید از شأن فرهنگی اهلقلم دفاع کند؟
شاید نتوانم پاسخ دقیق به پرسش شما بدهم؛ چراکه مسأله پیچیدهای است. شاید در این روز قلم اگر با اهالی قلم صحبت کنید و بپرسید مهمترین مشکل شما چیست، اغلب همین بحث را مطرح میکنند که نه تنها با نوشتن نمیتوانیم روزگار بگذرانیم بلکه همان کتابی هم که داریم روی دستمان میماند و گاه خودشان باید سرمایهگذاری کنند. بخشی از این مسأله به این برمیگردد هر نویسندهای نباید از خودش توقع بالایی داشتهباشد. برخی نویسندگان خودشان را با چهرههای الگو مقایسه میکنند و پیش خود میگویند مارکز هواپیمای شخصی داشته یا فلان نویسنده کتابش چقدر تیراژ داشته ولی وضعیت ما این گونه است! عوامل خیلی زیادی باعث میشوند وضعیت کتاب و فرهنگ در شرایط خوبی نباشد. به ویژه وقتی وضعیت اقتصادی خوب نباشد و تورم بالا باشد، نتیجه این میشود که هزینه تمام شده کتاب بالا برود و کتاب دیگر در سبد خانوار اولویت خود را از دست بدهد و همین مسأله باعث شود شمارگان روز به روز پایین بیاید. در اینجا به نظر میرسد خود اهلقلم باید به دنبال حفظ حرمت قلم باشند. در روزگار ما هیچ نویسندهای کار اصلیاش نوشتن نیست، نوشتن کار حاشیهای نویسندگان است و وقتی کار حاشیهای آنهاست، خودشان حرمتش را نگاه دارند و کار باکیفیت تولید کنند.
واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی باعث شده که نویسندگی تبدیل به کار حاشیهای شود ولی نباید این شرایط را پذیرفت و به دنبال تغییر این وضعیت باشیم که دیگر نویسنده بعد از نوشتن اثر برای چاپ آن نزد ناشر التماس نکند. در این مورد چه باید کرد؟
بحث مشکلات که پیش میآید نوعی از توقعات مطرح میشود که شورای عالی انقلاب فرهنگی یا دیگر مسئولان کم کاری کردهاند که شاید هم کردهباشند، ولی فکر میکنم همه مشکلات را نباید به گردن مسئولان انداخت. در سالهای اخیر اتفاقات مثبتی هم رخ داده که باید آنها را هم دید. زمانی که بنده و شما میخواستیم کار شعر را شروع کنیم، فضای مثبتی نسبت به شاعر و داستاننویس وجود نداشت و قشر مذهبی حتی نسبت یه کلمه رمان هم حساسیت داشتند. این فضا خیلی عوض شدهاست. همین که روزی به نام روز قلم داریم، فضایی هست که به اهلقلم احترام گذاشتهشود، درباره اهلقلم صحبت شود، شما درباره مشکلاتشان با آنان مصاحبه کنید، یک گام به جلوست. حمایت رهبر انقلاب از اهلقلم، تقریظهایی که ایشان بر برخی کتابها مینویسند و دیدارهایی که با شاعران دارند، همه کارهای مهمیاست. حتی برخی کارها که ممکن است کارهای صوری دیده شود، اثرگذار است مثلاً اینکه وزیر دستیار برای خودش ویژه شعر و شهردار دستیار شعر و ادبیات انتخاب میکند، همین که روی بیلبوردها عکس نویسندگان زده میشود، خیابانهای شهر به اسم اهلقلم میشود، نهادهای دولتی مسابقات کتابخوانی برگزار میکنند و... همه اینها اقدامات مثبتی است که نهادهای دولتی انجام میدهند و در زمینه رفع مشکلات فرهنگی هم دولت کارهایی انجام میدهد مثلاً در بخش ترجمه در سالهای اخیر کموبیش ترجمه از فارسی به زبانهای دیگر با روش ناشریابی اتفاق میافتد که اقدام مثبتی است. وقتی وضعیت اقتصادی کشور به هردلیلی مقداری نامناسب است و تورم قابل ملاحظهای وجود دارد، اولین قربانی، کتاب و صنف اهلقلم است. البته اهلقلم هیچ گاه معمولا توقع مادی نداشتهاند و همین که منزلت معنوی آنها حفظ شود، گامیبه جلو محسوب میشود.
البته نهادهای دولتی باید حداقل خلأهای فرهنگی را پر کنند. خودتان گفتید ما در شعر نوجوان در حال حاضر تولید نداریم. در این زمینه سازمانهایی مانند کانون پرورش وظیفه دارند که وارد شوند و خلاها را پر کنند اما در این زمینه به دلیل فاصلهای که بین مدیران فرهنگی و اهلقلم وجود دارد یا دیر اتفاق میافتد یا اصلا نمیافتد.این فاصله فقط بین نهادهای دولتی و نویسندگان نیست گاهی این فاصله بین خود نهادها هم هست. برای مثال در طول سال جشنوارههای محتلفی برگزار میشود که در خروجی آنها هیأت داوران بیانیههایی میدهند که آسیبشناسی وضعیت آن هنر است. همین موضوع شعر نوجوان که به آن اشاره شد در بیانیههای هیأت داوران هم جشنواره شعر فجر و هم جشنواره قلم زرین به آن به عنوان یک آسیب اشاره شدهبود. اگر ناشران، نهادهای دولتی و مسئولان به اینها توجه میکردند، برای این وضعیت زودتر فکری میشد. یکی از خروجیهای جشنوارهها، معرفی کتابهاست که باید از آنها حمایت کرد اما یک خروجی هم این است که ما در این قسمت ضعف داریم؛ در بخش دیگری بخش خصوصی وارد شدهاست و جامعه هم حمایت میکند اما در این بخش نیاز به حمایت بخش دولتی است و باید در این بخش دولت ورود کند. شاید اگر خود نهادهای دولتی با یکدیگر همکاری بهتری داشته باشند و به دستاوردهای هم توجه کنند، بخشی از این مشکلات قابل حلشدن باشد.
درباره شاعر
سیداحمد میرزاده شاعر مشهدی و متولد ۱۳۵۴ است. او که رتبه یک کنکورسراسری کارشناسی ارشد و رتبه ۲ کنکور سراسری دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای کشور را کسب کردهاست، هماکنون علاوه بر اینکه نایب رئیس و سخنگوی انجمن قلم ایران است، به تدریس در دانشگاه و پژوهش علمی نیز مشغول است. ازجمله کتابهای او که بیشتر در حوزه شعر کودک و نوجوان است، میتوان به وقتی شنیدم آن خبر را، فرشتههای مجروح، شبی که ماه خندید، دختر بهار، میمونی که تماشای دعوا را دوست داشت، آخرین شب پلنگ، کبوترها و آهوها، نمیتوان کلاغ ماند، مهربان مثل باران، چه مهمان عزیزی، عاشقانههای ببر زخمی، خیابان بهار، ببرها هنوز نعره میکشند، مثل مهتاب و ستاره، با کبوترهای گنبد، روباه و سه دختر، گربه چرا عقب رفت؟ و شب نرم نرم از پشت کوه آمد اشاره کرد، ضمن اینکه کتاب در هفت آینه (بررسی کتابهای پژوهشی شعر کودک در ایران) نیز از او منتشر شدهاست.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد