چند سالی است که پارچههای بزرگ سبز و مشکی در ایام ولادت و شهادت ائمهاطهار روی پیشانی ایوان صحنهای حرم امامرضا(ع) نصب میشود که معمولا مزین به آیه یا شعر و متنهای زیبا و متناسب با ایام است. به ما گفتند مسؤول تهیه و آمادهسازی این پارچهها شما هستید، آنهم بهطور افتخاری. خودتان به ما بگویید دقیقا چه کار میکنید؟
خب، جواب کلی این میشود که کار سیاهپوشی حرم در ایام عزا و سوگواری اهلبیت(ع) و تزئینات (پارچهها و پرچمهای سبز) در ایام ولادت ائمه(ع) را در طول سال ما انجام میدهیم، یعنی دوخت و آمادهسازی کتیبهها یا همان پارچههای بزرگی که بر پیشانی ایوانها مینشیند.
این کار را از چه تاریخی شروع کردید؟
تقریبا اواخر بهار سال ۹۰ که ماه رجب بود و ایام زیارت مخصوص امامرضا(ع). آن سال من رفتم مشهد و از مسؤولان حرم مطهر خواستم که کار تهیه پرچم گنبد حرم را به من بسپارند و برخلاف تصورم که فکر میکردم با کار افتخاری برای حرم سختگیری کنند، با پیشنهادم موافقت کردند. من پیشتر هم پیشنهاد داده بودم که میتوانم پرچمی با متراژ بزرگ برای حرم تهیه کنم ولی دیگر آن را پیگیری نکردم تا سال ۹۰ که وقتی مراجعه کردم با روی باز و استقبال مسؤولان آستانقدس مواجه شدم.
اینکه با پیشنهاد و درخواست شما موافقت و از آن استقبال شد، یعنی همان زمان کاری هم به شما سفارش دادند؟
بله، چون ماه رجب و ایام زیارت مخصوص امامرضا(ع) بود، تهیه پرچم روی گنبد حرم مطهر را به من سفارش دادند؛ پرچمی با لحاظ تغییراتی در جنس و اندازه پارچه نسبت به پرچمهای قبلی گنبد.
متراژ پرچم روی گنبد قبلا چقدر بود و شما قرار شد پرچم با چه ابعاد و اندازهای تهیه کنید؟
پرچمهای پیشین ۵/۱ در ۳ متر بود و من میخواستم پرچمی در ابعاد ۳ در ۴ (۱۲متری) برای گنبد تهیه کنم. جنس پارچه هم در پرچمهای قبلی معمولی بود که ما آن را به پارچه ساتن پردهای و رنگ سبز مخصوص حرم تغییر دادیم. بهعبارتی همه پرچمهای قبلی حرم با پارچههایی به عرض ۵/۱ دوخته میشدند اما ما از پارچهای با عرض ۳ متر استفاده کردیم که پرچم دوتکه نشود و یکدست و یکتکه دربیاید.
اصلا چه شد که تصمیم به تهیه پرچم برای حرم مطهر گرفتید؟ منظورمان این است که آدم یکهو که از خواب بلند نمیشود بگوید بروم برای گنبد حرم امامرضا(ع) پرچم بدوزم! یک اتفاقی این وسط میافتد که آدم را به سمت این کار سوق میدهد.
درست میگویید. من پیش از اینکه دلم بخواهد برای حرم امامرضا(ع) پرچم بدوزم، دوخت پرچم برای عتبات - حرم امامحسین(ع) و حضرتعباس(ع) - را شروع کرده بودم، یعنی یکی دوباری این کار را کردم و بعد هم متوقف شد، چون متولیان آن دو حرم از این کار استقبال نکردند که آنهم البته ماجرای مفصلی دارد.
آن ماجرا چه بود؟ برایمان تعریف میکنید؟ اصلا پیش از آن به ما بگویید که چه ارتباطی بین شما و پارچه و پرچم و کتیبه هست و چرا سراغ این مقوله (ایده) رفتید و چطور شد که علاقهمند شدید برای حرم ائمه پرچم و کتیبه بدوزید؟
این ماجرا به سالها پیش برمیگرددبه حدود سال ۸۷ . با خانواده به روستای پدری رفته بودیم؛ روستای سفیده در شهرستان اردستان اصفهان که زادگاه پدرم هست. در این روستا که در جاده یزد و نرسیده به نایین قرار دارد، آرامگاهی وجود دارد که متعلق به یک پیر و عارفی است که در آنجا دفن شده و مردم روستا خیلی قبولش دارند و میگویند کرامات زیادی از او دیدهاند.
یک روز با دوستانم کنار آرامگاه پیر نشسته بودیم و صحبت میکردیم. من تا آنموقع کربلا نرفته بودم، بدون فکر قبلی بر زبانم جاری شد و گفتم: انشاءا... قسمت شود بروم کربلا، آنجا یک پرچم بخرم و ببرم حرم آقا ابوالفضل(ع) تبرکش کنم و برگردانم ایران پهن کنم روی مقبره این پیر. چند ساعتی نگذشته بود که (بهنظرم خیلی معجزهآسا)، یکی از اهالی روستا آمدم سمت ما و گفت صاحبکارم کربلاست و الان با من تماس گرفت که تلفنی به امامحسین(ع)، سلام بدهیم، ما هم گفتیم چه خوب، ما هم که الان نیت کردیم، پس به ایشان بگویید یک پرچم برای ما بخرد و تبرک کند و بیاورد تا آن را روی مقبره پیر نصب کنیم.
آن بنده خدا از کربلا که برگشت یک پرچم متبرکشده با خودش آورد و ما آن را روی گنبد آرامگاه پیر نصب کردیم . بعد از آن تا سال ۸۸ چند بار دیگر برای آرامگاه پیر سفارش پرچم متبرک از کربلا دادیم ولی این چند دفعه به یکی از آشنایانی که در ستاد بازسازی عتبات فعالیت میکند و او هربار که به ایران میآمد پرچم ما را با خودش میآورد. یکبار در همان سال ۸۸ به من گفت میتوانید یک پرچم برای حرم حضرت مولاعلی(ع) بدوزید و من هم سریع گفتم بله، چراکه نه!
مگر بلد بودید پرچم بدوزید؟ اصلا چرا به شما چنین پیشنهادی داد؟
نه، راستش تا آن موقع حتی یک پرچم ندوخته بودیم اما شاید ایشان فکر کرد که ما این توانایی را داریم، آن هم به این دلیل که میدانست تولیدی لباس داریم و مرتب برای مقبره پیر روستایمان هم سفارش پرچم میدهیم.
شما که تا آن موقع حتی یک پرچم هم ندوخته بودید، نترسیدید که کار خوب از آب درنیاید آن هم کاری که قرار است برای حرم مولا باشد؟
نه، اصلا نگران نبودم و فکر هم نکردم که میتوانم یا نمیتوانم، فقط گفتم چشم؛ برایتان میدوزم. اصلا این اخلاق من است که نه توی کار نمیآورم. اندازه و جنس پرچمی که میخواستند را به من گفتند و پرچمی دوختیم با ابعاد ۲ در ۳ متر به رنگ سبز و به پیشنهاد خودشان روی آن نوشتیم: یا مظهرالعجایب.
پس این اولین پرچمی بودید که شما برای حرم اهلبیت(ع) دوختید و در حرم نصب شد؟
بله، پس از آن چند بار دیگر برای حرم حضرتعلی(ع) پرچم دوختم و روی پیشانی ایوان طلا نصب شد.
چرا روی ایوان طلا؟ مگر پرچم نبود؟ چرا روی گنبد حرم نصب نشد؟
حرم مولاعلی(ع)، تنها حرم اهلبیت(ع) است که گنبدش پرچم ندارد و روی آن پرچم نمیزنند. چون در عقیده عرب پرچم بهاهتزاز درآمده روی گنبد حرم به معنای خونخواهی و طلب قصاص قاتل است و از آنجا که عرب معتقد است قاتل حضرتعلی(ع) که ابنملجم است، قصاص شده، پس دیگر نیازی به خونخواهی و اهتزاز پرچم ندارد اما سایر ائمه که قاتلین هیچکدام از آنها هنوز قصاص نشدهاند، به رسم خونخواهی روی گنبد حرمشان باید پرچمی به اهتزاز درآید. بنابراین تنها حرمی که گنبدش پرچم ندارد و اگر بخواهند پرچمی نصب کنند آن را روی ایوان طلا میزنند حرم مولاعلی(ع) است.
و بقیه ماجرای پرچم؟
بعد از دوخت و نصب پرچم برای حرم امام علی(ع)، پیش خودم فکر کردم که چه خوب که برای حرم امامحسین(ع) و حرم حضرتعباس(ع) هم پرچم بدوزم. بعد هم بدون آنکه کسی به من سفارش بدهد یک پرچم برای ضریح حرم سیدالشهدا دوختم و بردم کربلا که از من قبول کردند و نصب هم شد. سال بعد یعنی سال ۹۰، یک چمدان پرچم نفیس دوختم و رفتم عراق تا به حرم هریک از ائمه در کربلا و کاظمین و سامرا یک پرچم هدیه کنم، ولی متولیان هیچیک از حرمهای اهلبیت(ع) پرچمهایم را نپذیرفتند. حتی حرم امامحسین(ع) که سری قبل پرچمم را با روی خوش قبول کرده بودند. در حرم حضرتعباس(ع) بیشتر از همه جا توی ذوقم خورد، چون برای آن آقا ذوق داشتم اما پرچمم را نخواستند و بدجور دلم شکست و توی ذوقم خورد و با دلشکستگی به آقا گلایه کردم که هدیه مرا قبول نکردید!
چرا پرچمهای شما را بهویژه در حرم حضرتعباس(ع) نخواستند؟ مگر نگفتید سری قبل حرم امامحسین(ع) پرچم را قبول کرده بود؟
خب، اینکه چرا متولیان حرمهای اهلبیت(ع) در عراق پرچمهای مرا نخواستند و قبول نکردند، به نظرم حکمتی داشت که بعد برایم مشخص شد و برایتان تعریف میکنم اما درخصوص حرم حضرتعباس(ع) باید بگویم که عراقیها روی ایشان بدجور تعصب دارند، آنقدر که تقریبا اجازه نمیدهند کارهای حرم ایشان را کسی غیر از خود عراقیها انجام دهد. حتی ضریح حرم حضرتعباس(ع) را هم خودشان تعویض و نوسازی کردند. درخصوص پرچم هم گفتند ما خودمان پرچم میدوزیم و از کسی پرچم قبول نمیکنیم. من هم پرچم را همانجا رها کردم و برگشتم، با اینکه میدانستم نصبش نمیکنند و نصبش هم نکردند، تا پنج سال بعد که بهطور غیرقابلمنتظرهای از آن استفاده شد و شرحش مفصل است.
مختصر برایمان تعریف می کنید؟
بله، گفتم که من با شوق و ذوق و بدون اینکه سفارشی گرفته باشم، یک پرچم برای گنبد حرم حضرت عباس در ایران دوختم و بردم کربلا. در حرم حضرت عباس پرچمم را نپذیرفتند و گفتند ما احتیاجی به پرچم شما نداریم، اینجا خودمان برای آقا پرچم میدوزیم. توی ذوقم خورد و دلم عجیب شکست، پرچم را همانجا یک گوشه حرم رها کردم و برگشتم ایران. سال ۹۵ سوریه بودم که طراح گروهمان با من تماس گرفت و گفت ضریح جدید حرم حضرت عباس (ع) رونمایی شده و در مراسم افتتاح ضریح، همان پرچمی را که پنج سال پیش برای حرم دوختی و هدیه دادی و قبول نکردند و گوشه حرم رها کردی ،روی ضریح کشیدهاند. اصلا باورم نمیشد تا اینکه تصاویر رونمایی ضریح جدید با همان پرچم سرخی که رویش کشیده شده بود و پرچم من بود در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد. پرچمی را که دوخته بودم ، خوب میشناختم و همان بود. اتفاقا ۱۳ رجب، روز میلاد حضرت علی (ع) بود و من دست اعجاز و عنایت مولا را در حرم فرزندش عباس (ع) دیدم. عجیبتر اینکه تصاویری که در فضای مجازی از روی ضریح و پرچم منتشر شد از بالا گرفته شده بود و انگار بیش از آنکه بخواهد ضریح را نشان دهد، میخواست بگوید پرچمی را که پنج سال پیش با دل شکسته گوشه حرم رها کردی، پذیرفتیم. اگر بگویم که نمیتوانید حال آن لحظه و آن روز مرا درک کنید، بیراه نگفتهام، آنقدر حالم دگرگون شد که بیاختیار محکم به صورتم زدم و از شوق فقط گریستم.
خب، برگردیم به آن یک چمدان پرچم که روی دستتان مانده بود، با آن چه کردید؟
یک چمدان پرچم با دلی که بدجور شکسته بود. رفتم توی حرم امامحسین(ع) نشستم و شروع کردم گلایهکردن به امام، که شما هدیه مرا نپذیرفتید. همانوقت یکی از خادمهای حرم به من نزدیک شد و هدیهای کف دستم گذاشت که آرم آستان قدسرضوی روی آن بود. خردادماه سال ۹۰ و دقیقا روز میلاد حضرتعلی(ع)، یعنی ۱۳رجب بود. از حرم آمدم بیرون، دوستی به من زنگ زد و گفت که در حرم امامرضا(ع) است و میتوانم از راه دور به امام سلام بدهم. ناخودآگاه دلم پرکشید سمت مشهد و حرم امامرضا(ع)، انگار سیدالشهدا ما را سپرد دست امامرضا(ع) و همانوقت به دلم افتاد که کار دوخت پرچم را برای حرم امامرضا(ع) انجام بدهم. بعدها فهمیدم که حکمت آن دست ردی که در عراق به سینهام زده شد، چه بوده، اینکه برگردم ایران و این کار را برای حرم امامرضا(ع) انجام بدهم، کمااینکه برگشتم و به متولیان حرم پیشنهاد دادم و با درخواستم موافقت شد و یک پرچم به عرض ۳ و طول ۴متر (۱۲متری) با جنس ساتن پردهای و رنگ سبز مخصوص به سفارش آستان قدس برای گنبد دوختیم که ۲۷ رجب، یعنی روز مبعث و ایام زیارتی امامهشتم روی گنبد حرم ایشان به اهتزاز درآمد.
قطعا پیش از پرچمی که شما برای گنبد حرم دوختید، آنجا پرچم داشته، درست است؟
بله . هم پیش و هم پس از ما، برای گنبد پرچم دوخته و نصب میشد. ما فقط به خواست مسؤولان مربوط آستانقدس پرچمی با جنس متفاوت و ابعاد بزرگتر برای گنبد دوختیم که پس از آن ابعاد پرچم برای همیشه تغییر کرد و بزرگتر شد.
پس اولین کاری که برای حرم امامرضا(ع) انجام دادید دوخت پرچم ۱۲متری با پارچه ساتن و رنگ سبز مخصوص برای گنبد حرم بود. حالا پرسش من این است که دوخت پرچم با شغل شما تناسبی دارد؟ یعنی بهجز آن اتفاق و انگیزه اولیه برای ورود به مقوله پرچم، سروکارتان با پارچه است؟
پدر من در ساختمان پلاسکو، تولیدی لباس داشتند و ما هم با ایشان در تولیدی کار میکنیم.
پس زندگی شما هم در آتشسوزی پلاسکو سوخت و از بین رفت. از پلاسکو چه خبر؟ توانستید دوباره به آن ساختمان برگردید و کارتان را از سر بگیرید؟
بله، ساختمان پلاسکو از نو ساخته شد و همه تولیدکنندگان به مغازههای خود برگشتند و بهزودی این ساختمان بهطور رسمی افتتاح میشود.
برگردیم به ماجرای پرچم و اینکه بعد از دوخت اولین پرچم برای گنبد، سفارشهای دیگری هم داشتید؟
بله، از آن موقع تا سال ۹۵ بهطور مرتب برای حرم پرچم و پوش روی ضریح و حتی شال سبزرنگ برای خادمها میدوختیم. البته در خود آستانقدس پرچم و پوش ضریح دوخته و تهیه میشود، ولی ما هم هدایای خود را برای حرم مطهر میبردیم و از ما پذیرفته و استفاده میشد. بهویژه افتخار دوخت پوش سبز و مشکی ضریح مطهر که در دو تاریخ ولادت و شهادت امامرضا(ع) تعویض میشود، از سال ۹۰ تاکنون به ما رسیده است.
قصه کتیبههای بزرگی که چندسالی است روی پیشانی ایوان صحنهای حرم مطهر نصب میشود، چیست؟ ظاهرا این کار دیگر مختص گروه شماست.
کار ما از سال ۹۰ تا ۹۵ دوخت پوش و پرچم بود اما از سال ۹۵ که آقای رئیسی تولیت آستانقدس را بهعهده گرفت، اتفاق جدیدی رقم خورد. گویا ایام محرم و صفر بوده و ایشان به کربلا مشرف میشود و مشاهده میکند آنجا سیاهپوشی حرمین بسیار زیاد و کامل است و به متولیان مربوط آستان قدس میگوید سیاهپوشی حرم امامرضا(ع) کم است و فکری برای آن بکنید. سیاهپوشی حرم مطهر پیش از آن به عهده بخش روشنایی آستان بود، پس از آن آقای توکلی، مدیر وقت خدمه ـــ که از سال ۹۰ با ایشان در ارتباط بودیم ـــ این کار را به ما سپرد. آن هنگام که اتفاقا نزدیک اربعین بود. تازه از سوریه برگشته بودم و آقای توکلی طی تماسی به من گفت کار سیاهپوشی حرم را برای ایام شهادت امامرضا(ع) شما انجام دهید. من گفتم تا پایان ماه صفر زمانی نمانده و وقتمان خیلی کم است ولی ایشان تاکید کردند یا امامرضا(ع) بگویید و کار را شروع کنید. گفتم پس روی اولین پارچه (کتیبه) هم یا امامرضا(ع) مینویسم.
پس اولین کتیبه را برای خود امامرضا(ع) دوختید و نصب کردید؟
بله، سال اول یعنی صفر ۹۵، دو کتیبه بزرگ در ابعاد ۶ در ۱۴ با پارچه ساتن مشکی دوختیم و آماده کردیم که برای ایام شهادت امامرضا(ع) روی دو ایوان صحنهای انقلاب و آزادی نصب شد.
شما برای انجام این کار گروهی کار میکردید؟
اولین کار را که انجام دادیم، متولیان مربوط در آستان قدس به من گفتند چون کارتان از این پس زیاد خواهد بود. گروهی تشکیل دهید و فعالیت کنید. ما هم به شما خدمت افتخاری میدهیم. من یک گروه ۱۶نفره از افراد هنرمند، ماهر و کاربلد و البته عاشق اهلبیت(ع) و امامرضا(ع)، با تخصصهای گرافیست، طراح، چاپ، لیزر، خیاطی و حتی ناظر عقیدتی برای نظارت بر نوشتن آیات و روایات و سندیت آنها و اعرابگذاری متنهای عربی دور هم جمع کردم که البته این گروه هم طی چند سال به گروه پیوستند.
کار بعدی که با این گروه ۱۶نفره و احتمالا یک کار بزرگ بوده، چه بود؟
دومین کار ما پس از شهادت امامرضا(ع)، مربوط به ایام فاطمیه میشد که ۱۶ کتیبه مشکی بزرگ با متنهایی همچون یا فاطمه زهرا و ... دوختیم که در تمام ایوانهای حرم نصب شد و اولین سالی بود که این تعداد کتیبه در حرم نصب میشد و تقریبا همه جا سیاهپوش شد و البته دیگر هم هیچگاه در حرم آنقدر سیاهپوشی نداشتیم، چون کار سنگین و سختی بود.
آنچه در کتیبههای سبز و مشکی که ما در ایام ولادت و عزا روی ایوانهای حرم مطهر میبینیم آیات، روایات و اشعار و متنهای دلنشینی است که گویی هرسال پرمعناتر و پرمغزتر میشود. انتخاب نوشتههای روی کتیبهها با هدف خاصی صورت میگیرد؟
بله قطعا. در واقع از سال دوم دوخت و نصب کتیبهها، ما روی معنا و پیام آوری کتیبهها هم توجه ویژهای کردیم تا هم بتوانیم در اشاعه و ترویج فرهنگ اهلبیت(ع) گامی برداریم و هم دل زائران را به دامن اهلبیت(ع) گره بزنیم. مثلا امسال آیه تطهیر را طراحی و روی کتیبهها دوختیم و نصب کردیم.
آمار کتیبههایی را که تاکنون برای حرم امامرضا(ع) دوخته و نصب کردهاید، دارید؟
تا الان حدود ۱۳۰کتیبه بزرگ سبز و مشکی برای حرم دوختهایم که نصب شده است.
کار دوخت و تهیه این کتیبههای بزرگ که در انتخاب و رنگ پارچه و دوخت و طراحی و متنها نهایت هنر و ظرافت هم به خرج میرود، احتمالا بسیار هزینهبر است. هزینه آنها را از کجا میآورید؟
هزینه پارچه و جنس اولیه با آستانقدسرضوی است، ولی هزینههای بعدی یعنی چاپ و دوخت و طراحی با ماست. در واقع ما پارچه را میخریم و فاکتور میدهیم و بقیه کارها از انتخاب پارچه گرفته تا ارسال با باربری به مشهد به عهده خودمان است. بچههای گروه هم که همه با عشق و افتخار وقت میگذارند و کار انجام میدهند.
شما و اعضای گروهتان همه ساکن تهران هستید؟
بله، من و همه اعضای گروه ساکن تهران هستیم و همه کارهای مربوط به کتیبهها را هم در تهران انجام میدهیم و درنهایت بار را به مشهد ارسال میکنیم.
هر کتیبه چقدر وزن دارد؟ به نظرمی رسد که با آن ابعاد بزرگ،سنگین باشند.
هر کتیبه حدود ۳۰کیلو وزن دارد و اتفاقا بهخاطر همین بزرگی و سنگینی، کار نصب آنها بسیار سخت و دشوار است که البته بچههای بخش روشنایی حرم بهخوبی از پس آن برمیآیند و طی چندین سال به این کار سخت سوار و مسلط شدهاند.
بازار ویژهای برای خرید پارچه کتیبهها دارید؟
من آنها را از بازار بزرگ، همانجا که پارچههای تولیدی خودمان را میخرم تهیه میکنم. پارچههایی به رنگ مشکی و سبز و گاهی کله غازی یعنی سبزی که در آن آبی کار شدهاست.
هر سال چقدر برای این کار وقت میگذارید؟
تقریبا هر ۳۶۵ روز سال را برای این کار وقت میگذارم. مثلا الان سه کار برای شهادت حضرت زینب ، ولادت امام جواد و شهادت امام هادی در دست داریم که به آن مشغولیم. تهیه این سه کتیبه زمانبر است، چون هم طرح و متن مناسب میخواهد و هم تایید حرم و بعد هم کار خرید پارچه ، چاپ ، طراحی، دوخت و... .
کلا هر روز از سال فکرم به نوعی درگیر کار کتیبه است و زمانی هم که کاری در دست نداشته باشیم به اشعار و متن مناسبتهای بعدی فکر و درباره آنها مطالعه میکنم.
البته این کار را بهشدت دوست دارم و معتقدم هرقدر کار را دوست داشته باشید به شما کار میدهند و از خدای متعال خواسته ام وجودم را وقف اهلبیت کنم و خوشبختانه این اتفاق میافتد.
انتخاب شعر ، متن ، آیه و روایت هم نباید کار آسانی باشد، درست است؟
یکی از پروسههای طولانی و مهم کار، انتخاب همین متنهاست که برای انتخاب خوب و مناسب گاهی باید روضههای بسیاری گوش کنی یا بسیار مطالعه یا به اهل فن مراجعه کنی تا بتوانی متن و شعر و آیهای زیبا، تاثیرگذار و البته صحیح به لحاظ سندیت پیدا کنی. گاهی هم شعر و متن خودش میآید. مثلا یکبار در تاکسی نشسته بودم و آوازی از رادیو پخش میشد که این شعر عراقی را میخواند: خوشا ملکی که سلطانش تو باشی، همانموقع چشمانم برقی زد و گفتم این شعر انگار فقط برای خود امام رضاست و به حرم پیشنهاد کردم و از آن استقبال شد و روی کتیبههای آن سال میلاد امام رضا نشست. از همین حالا هم داریم روی اشعار میلاد سال آینده امام رضا کار میکنیم.
سوال دیگر اینکه برای میلاد و شهادت تمام ائمه، کتیبه در حرم نصب میشود؟
بله، برای همه ۱۴ معصوم و حضرت زینب و حضرت عباس و حتی فاطمه امالبنین (علیهمالسلام). البته کتیبههایی که نو بمانند، چند سال مورد استفاده قرار میگیرند. ولی کتیبههایی که زیاد استفاده میشوند مثلا کتیبههای مربوط به ایام خاص، یعنی شهادت سیدالشهدا و ایام محرم و صفر، ایام شهادت و ولادت امامرضا، ایام فاطمیه و ایام شعبانیه که ایام خاص و مهمی است و کتیبهها در بازه طولانیتری روی ایوانها میماند، هر سال کتیبه نو و جدیدی میدوزیم و نصب میشود.
کتیبهها در همه صحنها نصب میشود یا برخی صحنها؟
ترتیب و اولویت دارد؛ اول صحن انقلاب ( کهنه یا عتیق)، بعد صحن آزادی و سپس صحنهای دیگر. اما اگر قرار به نصب کتیبه در یکی دو صحن بیشتر باشد، قطعا آن صحنها، صحن انقلاب و آزادی هستند.
بستگی به تصمیم آستانقدس دارد. گاهی در برخی مناسبتها کتیبه زیادی میخواهند که در صحنهای بیشتری نصب میشود. گاهی کتیبه کمتر ولی به هرحال دو صحن اصلی مرکز کار است.
انتخاب نوشته های روی کتیبه ها با هدف خاصی صورت می گیرد یا فقط جنبه زیبایی دارد؟
آنچه در کتیبه های سبز و مشکی که ما در ایام ولادت و عزا روی ایوان های حرم مطهر می بینیم، آیات، روایات و اشعار و متن هایی است که تصمیم گرفتیم هرسال پرمعناتر و پرمغزتر باشد، به همین دلیل انتخاب نوشته های روی کتیبه ها با هدف خاصی صورت می گیرد. درواقع از سال دومِ دوخت و نصب کتیبه ها، ما روی معنا و پیام آوری کتیبه ها هم توجه ویژه ای کردیم تا هم بتوانیم در اشاعه و ترویج فرهنگ اهل بیت قدمی برداریم و هم دل زائران متاثر کرده و به دامن اهل بیت گره بزنیم. مثلا امسال آیه تطهیر را طراحی و روی کتیبه ها دوختیم و نصب کردیم. البته توجه و تمرکز اصلی مان امام زمان (عج)، و ترویج نامحسوس و ظریف فرهنگ ظهور هست، و این کار را با طراحی و نوشتن آیات و روایات و اشعار مرتبط با مقوله امام زمان و ظهور ایشان پیگیری می کنیم. حتی مُهر کاری مان که روی کتیبه ها حک می شود، یا اباصالح المهدی است.
واکنش مردم به این کتیبه ها چگونه است، شخصا بازخوردی داشته اید؟
بازخوردهای مثبت بسیاری از این کتیبهها توسط خود مردم و زائران در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود که نشاندهنده استقبال آنهاست. حرم مطهر هم سایت نظرسنجی دارد که بازخوردهای مثبتی هم در آنجا ثبت میشود. اتفاقا یکی از این بازخوردهای مثبت مربوط به کتیبهای بود که برای اولین بار سال گذشته برای وفات حضرت امالبنین نصب کردیم و امسال هم همان را دوباره نصب کردیم. روی آن کتیبه نوشتهبودیم: السلامعلیک یا امالوفا امالعباس قمربنیهاشم فاطمه امالبنین که بسیار مورد توجه قرار گرفت. یکبار هم کتیبهای برای میلاد
حضرت عباس(ع) آماده کردیم که روی آن نوشته شده بود: شه باوفا ابوالفضل. آن روز یکی از خادمهای قدیمی حرم را دیدم که مقابل این کتیبه ایستاده و با حال خوشی
گریه میکرد. دلیلش را که پرسیدم گفت: اولین باری است که جمله به این قشنگی را برای حضرتعباس در حرم امامرضا(ع) میبینم. ماجرای دیگر مربوط میشود به عکسی از شهید حججی که پس از شهادتش در فضای مجازی منتشر شد. در آن عکس شهید حججی زیر یکی از کتیبههای ما با عنوان یا مرتضی علی(ع) ایستاده و عکس گرفتهبود و زیر آن عکس نوشتهبود: من زیر این کتیبه از پدر و مادرم برای رفتن به سوریه اجازه گرفتم. کتیبهای دیگری در ایام شهادت امامرضا(ع) به زبان آذری داشتیم با این شعر: بو مملکتون سرور و سالار رضا دی، یعنی سرور و سالار این مملکت آقا امامرضاست. این کتیبه هم با استقبال زیادی از سوی هموطنان آذری مواجه شد و با آن عکس گرفتند و در فضای مجازی منتشر کردند. و البته گلایه برخی هموطنان از دیگر اقوام را هم به دنبال داشت که چرا به زبان ما برای شهادت امامرضا چیزی ننوشتید.
برای شهادت حاج قاسم هم گویا کتیبه ای از شما در حرم امام رضا نصب شده درست است؟
روز جمعهای که سردار حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید، من ساعت ۸ صبح متوجه شدم. همان موقع به ذهنم رسید حرم را با کتیبهای که به شهادت حاج قاسم هم مربوط باشد، سیاهپوش کنیم. اتفاقا از قبل کتیبهای برای شهادت حضرت عباس (ع) دوخته بودیم که در ایام محرم در حرم نصب شده بود.
من آن موقع با حرم تماس گرفتم و به آنها گفتم همان کتیبه مخصوص را که روی آن نوشته: «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...» نصب کنید که نصب شد و اتفاقا همان شعر هم سرود رسمی شهادت حاج قاسم در آن روزهای ابتدایی بعد از شهادت ایشان شد. این سیاهپوشیهای میرعلمدار نیامد خیلی هم دیده و توسط صدا و سیما منتشر شد، چون حاج قاسم و یارانش را برای تشییع به مشهد و حرم مطهر آوردند و مراسم ایشان در تلویزیون، رسانهها و سایتها به طور ویژه و مکرر باز نشر شد.
طراح و تهیه کننده کتیبه های حرم امام رضا بودن افتخار بزرگی است، خودتان فکر می کنید چرا چنین عنایتی به شما شده است؟
سال ۸۶ عمهام که زن باصفا و مومن و عاشق امیرالمومنین و بچههایش بود و معلولیتی داشت را به مشهد بردم؛ درست چند ماه پیش از فوتش در شب شهادت حضرت زینب(ع). عمه معلول بود و من او را روی کولم گذاشتم و به حرم و زیارت بردم. خودش میگفت من را روی ویلچر بگذار اما قبول نکردم و گفتم میخواهم از امام رضا(ع) مزد بگیرم. مزد خاصی در نظرم نبود فقط از امام رضا مزد و هدیه بابت این کار طلب کردم در شأن خود ایشان و پس از آن بود که قضایای پرچم پیش آمد و مطمئن شدم که واقعا مزدم را گرفتهام و مطمئنتر شدم که اگر موقعیتشناس باشی و جایی که باید خودت را خرد کنی، جایزه درخوری هم خواهی گرفت.
از احساستان هم برایمان می گویید، اینکه هنگام تهیه و دوخت و آماده سازی کتیبه ها چه احساسی دارید؟
قشنگ و وصف ناشدنی است و در بسیاری از اوقات هنگام کار اشکهایم جاری است. البته هنوز هم فکر میکنم که به عمق معنویت این کاری که به من سپردهاند، پی نبردهام که اگر پی ببرم گمان میکنم جان از بدنم خارج خواهد شد. طی این دو سال که به علت شیوع کرونا مردم کمی از حالوهوای حرم دور شدند، چهار کتیبه تهیه کردیم که هر کدام روی یک ایوان صحن انقلاب نصب شد، یک بند از اشعار موید نوشته شد: «ای که نور مهر و ماهی دوستت دارم حسین/ مظهر لطف الهی دوستت دارم حسین/ گر بخواهی ورنه نخواهی دوستت دارم حسین... شب اول محرم که این کتیبهها را نصب میکردند، من از ذوق بالا و پایین میپریدم و میگفتم: خدایا ببین ما امام حسین(ع) را دوست داریم و روی دیوارها نوشتیم و میگفتم امام رضا تو هم شاهد باش که ما جدت را دوست داریم...»