از این رو امروزه در فضایی که دیپلماسی رسمی گاهی دچار تنش یا توقف میشود، این پژوهشهای دانشگاهی هستند که راه گفتوگو را باز نگه میدارند. فهم درست این مساله زمانی اتفاق میافتد که تصور کنید یک دپارتمان ایرانشناسی در یک دانشگاه اروپایی روی تاریخ اجتماعی ایران معاصر کار میکند یا پروژهای در ژاپن به دنبال ترجمه نظاممند ادبیات داستانی امروز ایران است. این فعالیتها ذاتا نیازمند همکاری هستند؛ چراکه آنها به دسترسی به منابع، تبادل نظر با اساتید داخل ایران و درک مستقیم از جامعه نیاز دارند.اینجاست که «کرسیهای ایرانشناسی» اهمیت پیدا میکند.این کرسیها صرفا کلاس درس نیست؛ آنها مراکز ثقلی برای جذب دانشجویان خارجی علاقهمند به ایران، برگزاری سمینارها و تعریف پروژههای مشترک است. وقتی دانشگاهی مانند دانشگاه آکسفورد یا کمبریج برنامههای مطالعات ایرانی خود را گسترش میدهد، درواقع در حال ایجاد شبکهای از متخصصانی است که در آینده، چه در دنیای آکادمیک و چه در عرصه سیاست، درک عمیقتری از ایران خواهند داشت.نمونههای ملموس دیگر، پروژههای مشترک احیا و دیجیتالسازی نسخ خطی یا ترجمه متون کلاسیک و معاصر است. این همکاریها نیازمند رفتوآمد پژوهشگران، برگزاری کارگاههای مشترک و اعتماد متقابل علمی است. برنامههای تبادل دانشجو، برپایی اردوهای علمی آموزشی در حوزه ایرانشناسی حتی در مقیاسهای کوچک، تأثیری عمیق برجای میگذارد. دانشجویی که یک ترم در دانشگاه تهران یا اصفهان تحصیل میکند، با درکی به کشور خود بازمیگردد که چهبسا رسانهای قادر به انتقال آن نیست. اهمیت دیگر ایرانشناسی علاوهبر دیپلماسی علمی و مبادلات دانشگاهی، در حوزه روابط فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی است. اهمیت ایرانشناسی در دیپلماسی فرهنگی از آن روست که در دورهای که روایتهای رسانهای غالبا تکبعدی، سیاسی و تقلیلگرایانه است، مراکز ایرانشناسی در جهان، میتوانند روایتهای صحیح، تصویری چندوجهی، عمیق، علمی و فرهنگی از ایران ارائه دهند و فضایی برای درک پیچیدگیهای فرهنگی و تاریخی ایران فراهم کنند.از این رو حمایت از ایرانشناسی در خارج از مرزهای ایران و فراهمسازی فرصتهای پایدار جهت ارتباطات علمی میان مراکز ایرانشناسی در داخل و خارج از ایران، درواقع گام بلندی در تحکیم مناسبات فرهنگی و علمی بهشمار میرود؛ چراکه تربیت نسلی از پژوهشگران، دیپلماتها، روزنامهنگاران و تحلیلگران غیرایرانی که ایران را نه از طریق کلیشهها بلکه از مسیر متون اصیل، تاریخ و تعامل مستقیم شناختهاند. این دقیقا همان جایی است که پژوهش آکادمیک میتواند به یک دارایی استراتژیک در مناسبات فرهنگی میان ملتها تبدیل شود.