وابستگان شاه هم وقایع ۲۸ مرداد را کودتا می‌دانند

شیرینی ملی شدن صنعت نفت با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تلخ شد و ثمره این کامیابی از سوی عوامل داخلی و خارجی به یغما رفت.
شیرینی ملی شدن صنعت نفت با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تلخ شد و ثمره این کامیابی از سوی عوامل داخلی و خارجی به یغما رفت.
کد خبر: ۱۴۱۹۹۳۸
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین
به گزارش جام‌جم آنلاین، در پی بروز اختلافاتی که میان آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق رخ داد زمینه را فراهم تا شاه و دربار و همراهان رژیم پهلوی و عوامل وابسته به دو جریان آمریکایی و انگلیسی مقدمات راه اندازی آشوب و فتنه در کشور را علیه دولت قانونی ایران فراهم کنند.

کودتا یا قیام ملی؟

اصولا درباره این رخداد انگاره‌های متفاوتی و جود دارد. قضاوت‌ها و داروی‌های متفاوتی وجود دارد که مجموعه‌ای از داوری‌ها را از وقوع کودتا از سوی هواداران سلطنت با همدستی نظامیان و همراهی آمریکا و بریتانیا تا عزل قانونی نخست وزیر وقت از سوی شاه و نارضایتی طبیعی مردم، نظامیان، نمایندگان مجلس از اقدامات فراقانونی مصدق شامل می‌شود.

روایت رسمی وقوع کودتا در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است و در این زمینه هم آثار و کتب و مقالات زیادی درباره دخالت نیرو‌های بیگانه و همچنین همراهی عوامل داخلی، اوباش و اراذل و فواحش و زنان خیابانی در برهم زدن امنیت و ایجاد آشوب بویژه در تهران نوشته شده و براساس این روایت و قرائت، آمریکا و انگلیس در قالب یک کار مشترک و با هماهنگی نیرو‌های هوادار سلطنت و برخی از وابستگان پهلوی و کارگزار رژیم شاهنشاهی و ترزیق منابع مالی توانستند کودتا را به ثمر برسانند و دولت قانونی دکتر محمد مصدق را سرنگون کنند.

روایت دیگر مربوط به خاندان پهلوی و پهلوی ستایان است که سعی در القای قیام ملی بودن این رخداد دارد و بر این نکته تاکید می‌کند که در پی اقدامات غیر قانونی مصدق و نبود مجلس که بواسط زیاده خواهی‌های نخست وزیر منحل شده بود شاه به لحاظ قانونی امکان عزل نخست وزیر و جایگزینی شخص دیگری به جای مصدق را داشت، اما با عدم پذیرش این حکم از سوی نخست وزیر، مردم و هواداران سلطنت طی یک اقدام خودجوش علیه مصدق قیام و او را عزل کردند. این تلقی تاکنون هم از سوی طرفداران حکومت پهلوی همچنان مورد تایید و تاکید قرار می‌گیرد. برخی چهره‌ها شامل تعدادی از کارشناسان حوزه تاریخ و سیاست و همچنین نزدیکان آیت الله کاشانی هم البته موید این روایت هستند و معتقدند کودتایی درکار نبوده است.

هر دو گروه البته همچنان روی طرز تلقی خود درباره این اتقاق اصرار و ابرام دارند و تاکنون مجموعه‌ای از آثار، تالیفات، مقالات و سخنرانی و مصاحبه در تایید یک روایت و رد قرائت طرف مقابل درباره وقایع ۲۸ مرداد منتشر شده است.

صرفنظر از این‌که رخداد‌های مربوط به این حادثه تاریخی را کودتایی ننگین یا قیامی ملی بدانیم، اما وجود بخشی از اسناد و مدارک گواه این است که حتی تعدادی از عناصر مرتبط با شاه و کارگزاران رژیم پهلوی نسبت به وقوع کودتای ۲۸ مرداد تصریح دارند. از جمله ثریا اسفندیاری که در آن مقطع همسر محمدرضا شاه پهلوی بوده در خاطرات خود به این نکته اشاره می‌کند.

وی از جمله مخالفان جدی مصدق بود و گلایه‌های بسیاری نسبت به تضعیف قدرت شاه و ملکه در دوران نخست وزیری او داشت و از همین رو از شاه می‌خواهد که هر چه سریعتر نسبت به سرنگونی نخست وزیر اقدام کند. وی در خاطرات می‌نویسد: کودتایی باید انجام گیرد ولو به زیان شیر پیر (مصدق) باشد. محمدرضا پهلوی به او می‌گوید تاکنون آیا دیده شده است که پادشاهی علیه دول کشورش دست به کودتا بزند. ثریا در پاسخ عنوان می‌کند که بله شما اولین کسی هستید که دست به این کار می‌زنید. (کاخ تنهایی، خاطرات ملکه ثریا، ترجمه امیرهوشنگ کاووسی، انتشارات میشل لافون پاریس و البرز تهران، صفحه ۲۱۱)

همسر دوم شاه تنها کسی نیست که به وقوع کودتا نسبت تاکید دارد بله امیر اسدالله علم از یاران نزدیک محمدرضا پهلوی هم چند بار در خاطرات خود به این موضوع اعتراف و تصریح دارد. به این نقل قول‌ها توجه کنید:

یادداشت روز پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۴۸
«.. به عرض [شاه]رساندم، خاطر مبارک هست وقتی [محمد]مصدق آن اندازه ما را در زحمت گذاشته بود، روز چهارم آبان برف می‌آمد، در رکاب مبارک با چه حالی به سعدآباد برگشتیم. آن جا هم آتش نبود. من عرض می‌کردم کودتا بفرمایید، همان کاری که ۹ ماه بعد شد. فرمودید هنوز زود است. تمام در خاطر داشتند...»

یادداشت روز پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۴۷
«.. دکتر غلامحسین مصدق، پسر دکتر [محمد]مصدق، نخست‌وزیر معروف که باعث دوری شاهنشاه از کشور شد که به رم تشریف بردند، بعد کودتای [سپهبد فضل‌الله]زاهدی باعث مراجعت شاهنشاه شد، امروز تقاضایی کرده بود...»

یادداشت روز شنبه ۲۹ تیر ۱۳۴۷
از همه مهمتر در بازی مصدق با آن که [شاه]کشور را ترک کرد، به صورت تبعید، باز هم با کودتای [سپهبد فضل‌الله]زاهدی و مردم برگشت...»

یادداشت روز یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۲
صبح بر سر مزار شهدای ۲۸ مرداد و سپهبد زاهدی گل گذاشتم... عجیب این بود که بر سر مقبره زاهدی بانی کودتای ۲۸ مرداد و ساقط کننده مصدق مگس هم پر نمی‌زد. یاللعجب از این مردم ابن الوقت.

رویکرد مطبوعات داخلی به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

در این بین جریان‌ها و تشکل‌هایی که هر کدام از آن‌ها صاحب رسانه یا نشریه‌ای بودند با توجه به ذائقه‌های سیاسی شان نسبت به دولت یا سلطنت قضاوت‌های خاص خود را دارند.

در دوره مصدق شرایطی پیش آمد تا مطبوعات و رسانه‌ها از آزادی عمل بیشتری برخوردار شوند. از این رو برخی از نشریات در سایه این آزادی‌ها با صراحت به بیان نظرات خود پیرامون موضوعات مختلف می‌پرداختند و حتی در نقد رقبای سیاسی خود بی‌مهابا عمل می‌کردند. ادبیات بکار رفته در این نشریات گاه به وادی خشونت‌های کلامی و نوشتاری نیز کشیده می‌شد و این مساله البته انتقادات تندی از سوی برخی از جریان‌های سیاسی را در پی داشت.

در بین مخالفان دولت مصدق جریان‌های متفاوتی وجود داشتند که حتی به لحاظ مرام و مسلک سیاسی و مذهبی هم با یکدیگر اختلافات جدی داشتند.

گروه‌های چپ از منتقدان جدی مصدق و جریان وابسته به دولت بودند. در میان آن‌ها حزب توده از نفوذ بیشتری برخوردار بود. در نگاه توده‌ای ها، مصدق نسبت به منافع کارگران توجه کمی داشت و به لحاظ جایگاه طبقانی و خانوادگی متعلق به جریان فئودال و بورژوا بود. از این رو از نظر عناصر حزب توده، مصدق در ادعا‌ها و اقداماتش علیه انگلستان و رخداد ملی شدن صنعت نفت از صداقت برخوردار نبود. این رویکرد در نشریات وابسته به این جریان بازتاب گسترده‌ای داشت. این جریان البته میانه‌ای با دربار نداشت و هر دو جریان دولتی و دربار را به همسویی با جریان سرمایه داری و وابستگی به بریتانیا و آمریکا متهم می‌کرد. در بین نشریات مرتبط با گروه‌های چپ و بویژه حزب توده، مطبوعاتی مثل روزنامه شهباز و روزنامه‌های طنزی مانند چلنگر و توفیق قرار داشتند که با چاپ کاریکاتور و انتشار مطالب جدی و طنز در روز‌های منتهی به ۲۸ مرداد به مصدق حمله می‌کردند.

جریان هوادار سلطنت از دیگر مخالفان مصدق بودند. از نگاه آن‌ها که عمدتا خود را پاببند به قانون اساسی مشروطه نشان می‌دادند. اقدامات نخست وزیر برای افزایش اختیارات مخالف مبانی مشروطیت تشیخص داده می‌شد و از این رو برپایی رفراندم و انحلال مجلس هفدهم از جمله اقدامات غیر قانونی مصدق شمرده می‌شد و عزل و برکناری او از سوی شاه مطابق با روال قانونی بود. از نگاه این دسته از مخالفان مصدق، وقوع حادثه ۲۸ مرداد به مثابه یک قیام ملی و بدون حمایت و حضور خارجی‌ها و تنها در پی شکل گیری اعتراضات عمومی مردم و همراهی نظامیان وفادار به شاه صورت گرفته بود.

قبل از ماجرای ۲۸ مرداد برخی از مطبوعات وابسته به این جریان بار‌ها نسبت به اقدامات مصدق اعتراض خود را اعلام می‌کردند.
به عنوان نمونه روزنامه آسیا در صفحه اول خود به تاریخ بیست و پنجم مرداد ۱۳۳۲ نوشت: «به مصدق‌السلطنه بگویید آخر، وقاحت و بی‌شرمی هم حدی دارد» و در همان صفحه نوشت: «برای اولین بار پرده از اسرار کودتای قریب‌الوقوع حزب توده برمی‌داریم... توده‌ای‌ها قصد دارند از جوادیه و ایستگاه راه‌آهن یک کودتای روسی را شروع کنند... چرا توده‌ای‌ها ناگهان اخباری درباره کودتای دربار منتشر کردند؟... توده‌ای‌ها می‌خواهند با منحرف کردن فکر دولت به طرف کودتای جعلی، خود دست به کودتا بزنند.» همین روزنامه روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در صفحه اول خود نوشت: «فرمان نخست‌وزیری مصدق به امضای شاه است یا استالین؟»

جریان نفوذ هم که از سوی سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیایی و آمریکایی حمایت می‌شد تلاش‌های وسیعی را برای واداشتن مطبوعات به بیان مطالب انتقادی تند علیه مصدق صورت داد. برخی مطبوعات طرفدار دربار، رسما از سازمان سیا برای چاپ مطالب دروغ و کاریکاتور‌های ضد شخص مصدق مبالغی دریافت می‌کردند. از سوی دیگر شاپور ریپورتر، که با بسیاری از رجال ایران دوره پهلوی مرتبط بود در بین برخی از ارباب جراید نیز نفوذ داشت و آن‌ها را برای نگارش مطالب تند انتقادی علیه دولت تحریک می‌کرد. همو چهار روز پس از کودتای ۲۸ مرداد شاپور با نگارش مقاله‌ای در روزنامه تایمز عنوان کرد حکومت سلطنتی با خون و پوست مردم ایران عجین است و این امر بعد از ۲۸ مرداد بیش از پیش جا افتاده است. (دو دهه واپسین، دکتر حسین آبادیان، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار ۱۳۸۵، ص ۴۲ تا ۵۲)

در بین جریان مذهبی البته دیدگاه متفاوت تری وجود داشت. بیشتر مذهبیون در جریان تحولات ملی شدن صنعت نفت موضع مثبتی داشتند، اما در پی اختلاف میان آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق، برخی از آن‌ها او را متهم به زیاده خواهی برای افزایش اختیارات و ناکارآمدی در عرصه اقتصادی و سیاسی متهم کردند. از سویی دیگر گروهی از این میان برآن بودند که وی زمینه را برای فعالیت بیشتر حزب توده فراهم کرده و همچنین نسبت به هتک حرمت مبانی دینی در عرصه مطبوعات بی‌توجه بوده است. در این میان گروه فداییان اسلام بیشتر بر جنبه‌های دینی تاکید می‌کرد و معقتد بود که مصدق با اقداماتش موجبات انحراف از دین را فراهم آورده است. با پافشاری‌های فدائیان اسلام برای اجرای احکام اسلامی در دولت مصدق، گروهی از آنان بازداشت، زندانی و تبعید شدند. روزنامه نبرد ملت به عنوان یکی از نمایندگان رسانه‌ای این جریان خطاب به دولت ملی نوشت:
«خیال کردید که می‌توانید با کوباندن مقتدرترین صفوف پاک و رشید ملت مسلمان ایران، نقشه‌های سیاه ارباب ورشکست و فراری خود، انگلستان مزدور و حیله‌گر را اجرا [کنید]و بار دیگر زنجیر‌های اسارت و بندگی را بر گردن و دست و پای این مردم بیدار و عصبانی گذارده و به آرزو‌های شوم خود برسید؟...» (مجموعه مقالات سومین همایش ایران و استعمار انگلیس، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار ۱۳۹۳، ص ۱۵۳ تا ۱۷۴) البته در بین مذهبیون جریانی مانند آیات سید رضا و سید ابوالفضل زنجانی و سید محمود طالقانی بودند که جزو هواداران مصدق محسوب می‌شدند.

جریان مظفر بقایی و حزب زحمتکشان یکی دیگر از جریان‌های مخالف بودند. روزنامه شاهد به عنوان ارگان مطبوعاتی این حزب تا مدت‌ها هوادار دولت بود، اما بعد از جدایی بقایی از نهضت ملی این روند تغییر کرد. همچنین نمایندگانی مانند سید مهدی میر اشرافی یا شمس قنات‌آبادی که قبل از کاشانی و بقایی به صف مخالفان دولت پیوستند، تبلیغات تند خود را از صفحات «آتش» و «ملت ما» بیان می‌کردند.

اولین روزنامه‌ای که فرمان عزل مصدق را منتشر کرد، «شاهد» بود. صبح بیست و هفتم مرداد، ارگان حزب زحمتکشان ـ که در آن روز‌ها بر غیرقانونی بودن عملیات مصدق تاکید مستمر داشت ـ متن فرمان شاه را در صفحه اول خود منتشر کرد. عکس خود فرمان در شاهد روز بعد و حتی پس از کودتا در بقیه روزنامه‌های مخالف دولت ملی منتشر شد.

جریان موافق مصدق عمدتا به جبهه ملی و بخشی از مردم و گروهی از مذهبی‌ها معطوف می‌شود. رسانه‌های منتسب به ایران مصدق را یک قهرمان ملی می‌دانند که عاری از هر گونه اشتباه و خطایی بوده است. از نظر آنها، وی نقش اصلی را در جریان ملی شدن صنعت نفت داشته و موافقت و همراهی دیگر جریان‌های سیاسی هم تاثیر چندانی در پشبرد و پیروزی نهضت نداشته است. باختر امروز از سوی دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دکتر مصدق اداره می‌شد در راس مطبوعات هوادار دولت به شمار می‌آمد و تیتر‌ها و گزارش‌ها جنجالی و تند علیه جریان دربار و مخالفان مصدق می‌نوشت. همچنین «نیروی سوم» ارگان سازمان سیاسی به رهبری خلیل ملکی از دیگر مدافعان مصدق بود.

فضای سنگینی که بعد از کودتا بر ایران مستولی شد امکان تنفس را از مطبوعات گرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سیاست سانسور و تحدید مطبوعات با شدت و جدیت بیشتری دنبال شد و فضای سنگین و نفس‌گیری که محصول حکومت کودتا بود ادامة حیات را روز به روز برای مطبوعات دشوارتر کرد و سرانجام با اجرا شدن قانون مطبوعات سال ۱۳۳۴ به یک دورة نسبتاً پر رونق تاریخ مطبوعات ایران نقطة پایان گذاشته شد.

هنگامه کودتا

در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت ملی محمد مصدق در کودتایی از پیش طراحی شده از سوی انگلیس و آمریکا و به دست اندرکاری عوامل داخلی سقوط کرد. شاید بتوان مهم‌ترین انگیزه شکل گیری این اتفاق تلخ را در بحران نفت غربی و همچنین مطامع نفتی آن‌ها در ایران و خاورمیانه دانست. بحران نفتی میان ایران انگلیس به منزله شکست برای بریتانیا بود و طبعا آن‌ها در پی انتقام بودند. در جریان رویارویی‌های سیاسی و حقوقی پیرامون این موضوع، انلگسی‌ها توانستند آمریکا را متقاعد کنند که ملی شدن صنعت نفت و قدرتمند شدن یک دولت ملی زمنیه را برای به مخاطره انداختن منافع اقتصادی غرب بویژه در حوزه نفت فراهم کنند و همچنین این مساله می‌تواند به عنوان عاملی برای آشوب و حتی انقلاب در کشور‌های نفت خیز منطقه باشد. هراس آمریکا از این موضوع به همکاری آنان با انگلیس انجامید و در نهایت انگلستان با نقشه کودتا تحت عنوان عملیات چکمه و آمریکا هم با هدف پیاده کردن پروژه بدامن در نهایت در مسیر واحد قرار گرفتند و با همیاری محافل صابحت نفوذ مثل دربار، ارتش، برخی سران وابسته ایالات و عشایر، بورکرات‌های مدرن و همچنین تحریکات برادران رشیدیان در بازار و آشوب‌های خیایانی با هدایتگری اراذل و اوباش بساط کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق را فراهم کردند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها