اشغال ایران در سپیده دم سوم شهریور ۱۳۲۰

در شهریور ۱۳۲۰ ایران که در گزارش‌های بین‌المللی به عنوان پل پیروزی قلمداد می‌شد، از سوی سه کشور آمریکا شوروی و انگلیس به اشغال نظامی درآمد و گرچه مقاومت‌های پراکنده‌ای از سوی برخی از نیرو‌های نظامی صورت گرفت، اما این اقدامات کم رمق نظامی تاثیر نداشت و کشور توسط ارتش متفقین اشغال شد و رضا شاه پهلوی مجبور به استعفا و کناره گیری از قدرت شد.  
در شهریور ۱۳۲۰ ایران که در گزارش‌های بین‌المللی به عنوان پل پیروزی قلمداد می‌شد، از سوی سه کشور آمریکا شوروی و انگلیس به اشغال نظامی درآمد و گرچه مقاومت‌های پراکنده‌ای از سوی برخی از نیرو‌های نظامی صورت گرفت، اما این اقدامات کم رمق نظامی تاثیر نداشت و کشور توسط ارتش متفقین اشغال شد و رضا شاه پهلوی مجبور به استعفا و کناره گیری از قدرت شد.  
کد خبر: ۱۴۲۰۶۳۰
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین
به گزارش جام جم آنلاین، بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و برکشیدن سردار سپه در ساختار حکومت و به دست گرفتن وزارت جنگ و کنار زدن سیدضیا طباطبایی او درصدد برآمد که قدرت خود را تثبت کند و بهترین محمل برای چنین کاری به دست گرفتن ارتش بود.
 
زمانی که او روی کار آمد کشور درگیر برخی تحرکات اعتراضی در گوشه و کنار ایران بود. برخی از چهره‌های سیای و نظامی مثل کلنل پسیان در خراسان و شیخ محمد خیابانی در تبریز و همچنین میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان علیه حکومت مرکزی قیام کرده بودند، اما رضا خان توانست با خشونت این تحرکات را سرکوب کند.  

این رخداد‌ها تا چهارسال پیش از به تخت نشستن سطلنت ادامه داشت و سردار سپه طی این مدت به زعم خود در پی نوسازی ارتش بود. او به همین منظور ۷۰۰۰ قزاق و ۱۲۰۰۰ ژاندارم را با ارتش ۴۰۰۰ هزار نفری خود ادغام پنج لشکر ایجاد کرد. او به همین منظور هزینه‌های زیادی را روی دست دولت‌ها گذاتش و برای تامین چنین مخارجی توانست اداره عواید ارضی دولتی و مالیات غیرمستقیم را به دست آورد. او با همین ارتش جدید قیام شیخ خزعل در خرمشهر را سرکوب کند و با توجه به این اقدامات و قدرتی که در ساختار ارتش بدست آورد از سوی مجلس عنوان فرماندهی کل قوای مسلح را کسب کرد و با همین پشتوانه و در پی تشکیل مجلس موسسان در سال ۱۳۰۴ بر تخت سلطنت ایران نشست و حکومت قاجار را منقرض کرد.  

او بعد از این‌که خیالیش از به دست گرفتن سلطنت راحت شد با همان ادعا‌هایی که داشت دست به سلسله تغییرات و تحولاتی در ساختار اداری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم ایران زد و البته در جریان این اقدامات، او بیش از گذشته نسبت به تشکیل ارتش جدید توجه و تمرکز داشت. بودجه سالانه این ارتش متحد الشکل افزایش ۵ برابری پیدا کرد و با تصویب قانون نظام وظیفه، امکان سربازگیری از مردم کشور فراهم شد.  

اقدامات پهلوی اول برای تجهیز ارتش

توجه بیش از حد سردار سپه به مساله ارتش او را بر آن داشت تا آنچه می‌تواند برای مجهز کردن ارتش به کارگیری به همین علت عده‌ای دانشجوی نظامی برای تحصیل به اروپا اعزام کند تا بتواننداز مدارس نظامی فرانسه آموزش‌های لازم را ببینند و در سال ۱۳۱۱ نیروی دریایی قشون متحدالشکل جزء رکن دوم ارکان حرب درآمد. رضا شاه برای تأمین نیروی دریایی چند افسر معلم از ایتالیا استخدام کرد و چند دانشجو نیز برای آموزش دریانوردی به اروپا فرستاد در هنگام تشکیل نیروی دریایی ایران حدود چهار نارچه و ناو در خلیج فارس حضور داشت.

ارتشی صرفا برای سرکوب نیرو‌های داخلی 

ارتشی که رضا شاه آن را تدارک دیده بود بیشتر برای سرکوب مخالفان داخلی خود به کار گرفته شد و توان نظامی آنان برای مقابله با دشمن خارجی به شکست انجامید چرا که در خلال جنگ دوم جهانی عوامل و مأموران مخفی و آشکار آلمان در ایران فعال بودند و تمایلات دولتی شاه به آلمان‌ها را کاملاً نشان می‌داد و این دوستی موجب شد که آلمان ایران را پایگاهی برای مقابله با شوروی قرار دهند و از سوی دیگر نیرو‌های متفقین هم ایران را به عنوان یک منطقه مهم برای کمک به روسیه می‌دانستند. زیرا آن‌ها می‌خواستند به وسیله راه آهن سراسری شمال و جنوب را به هم متصل می‌کرد روسیه را تقویت کند. اما زمانی که انگلیس روسیه از دولت ایران خواستار اخراج آلمانی‌ها شدند بامخالفت رضاشاه رو به رو شدند و قوای نظامی آنان خاک ایران را اشغال کردند. رضاشاه که مردی خود رأی و لجوج بود می‌دانست صلاح در بی‌طرفی کامل است به همین علت سرسختی زیادی نشان داد، اما بر این باور بود که از طرف یکی از کشور‌های همسایه به خصوص روسیه مورد تهدید قرار می‌گیرد.

با گسترش حملات آلمان در اروپا و شمال آفریقا، اتحاد انگلیس و روسیه برای حفظ منافع مشترکشان یعنی چاه‌های نفت خلیج فارس و قفقاز برقرار شد و آن‌ها بعد همفکری آمریکا طرح اشغال ایران را به مرحله اجرا درآورند.اجرایی شدن این طرح البته وابسته به تمهید پیش نیاز‌هایی برای آماده سازی اذهان عمومی بود و برای دستبابی به این هدف، رسانه مهم‌ترین ابزار برای تحقق نیات متفقین به شمار می‌رفت.

رسانه‌ای در خدمت نظام سلطه

 در سال‌های نزدیک به اشغال ایران، رادیو مهم‌ترین رسانه برای تاثیرگذاری بود و امواج آن بخش وسیعی از دنیای آن روز را پوشش می‌داد و مخاطبان گسترده‌ای داشت.  
انگلیس و روسیه به عنوان دو رقیب بزرگ در خاورمیانه که نوع مواجه شان کاملا براساس منافع بود و به همین واسطه در برخی از مقاطع رقابت نفس گیری داشتند و در مواقعی دیگر با توجه به حضور یک دشمن تازه نفس مثل آلمان به طور موقت رقابت را کنار می‌گذاشتند و مصلحتی با هم پیمان دوستی می‌بستند در بحبوحه جنگ جهانی دوم به این فکر افتادند که بخش فارسی را در برنامه‌های رادیو برون مرزی خود تاسیس کنند.به همین منظور روس‌ها در سال ۱۳۱۵ و انگلیسی‌ها در سال ۱۳۱۹ و همچنین آلمان‌ها با فاصله‌ای کوتاه اقدام به راه اندازی بخش فارسی در برنامه‌های رادیویی خود کردند و با سلاح تبلیغات به جنگ افکار عمومی آمدند.

بی بی‌سی فارسی که براه افتاد در ایران با نام رادیو لندن معروف شد و ماموریت آن خنثی سازی تبلیغات رادیو بود. این رسانه‌ها کاملا در راستای سیاست‌های جنگی کشور‌های مبتوعشان فعالیت می‌کردند. در آن زمان با توجه به به عملکرد رضا شاه و نگاه منعطفی که او به هیتلر داشت تمامی تلاش رادیو بی‌بی سی فارسی که به عنوان ارگان دیپلماسی عمومی انگلیس عمل می‌کرد این بود که افکار عمومی مردم ایران را با سیاست‌های لندن همسو کند.

پوشش اخبار مربوط به تحولات جنگ جهانی دوم بخش زیادی از برنامه‌های رادیو بی‌بی سی را به خود اختصاص داده بود و همزمان به نزدیک شدن به زمان اشغال ایران سوی متفقین، حجم برنامه‌ها به میزان فزاینده افزایش پیدا کرد و حتی در بخش‌های مختلف آن، کارشناسان و ایرانشناسان مشهوری مثل میس لمپتون وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران اقدام به تهیه برنامه‌های متعدد می‌کردند.  

در مرداد ۱۳۲۰ عمده تمرکز این رسانه‌های روسی و انگلیسی، مانور دادن روی نفوذ ستون پنجم و جاسوسان آلمانی و همچنین طرح این شبهه بود که رضا شاه با هیتلر قصد اتحاد با همدیگر را دارند. این در حالی بود که هیچ نشانه‌ای واقعی از این اتهامات وجود نداشت و این رادیو صرفا در پی فضا سازی علیه ایران بودند.  نکته قابل تامل این‌که همان قدرت‌هایی که در برآمدن رضا شاه و بر تخت سلطنت نشاندن او نقش مهمی را ایفا کرده بودند در آن مقطع زمانی دم از حکومت دموکراسی و مشروعیت قانون اساسی می‌زدند و در واقع تلاش می‌کردند از تنفر مردم ایران نسبت به پهلوی اول بیشترین بهره برداری را ببرند. در مجموع می‌توان گفت که رادیو بی‌بی سی توانست با مهندسی افکار عمومی ایرانیان در شهریور ۱۳۲۰، با شایعه‏سازی و در هم آمیختن واقعیت‏ها با ادعا‌ها و مطالب غیرواقعی موفق به شکل‏دهی یک واقعیت تاریخی یعنی پایان سلطنت رضاشاه شد.

اشغال ایران در هوای گرگ و میش سوم شهریور ۱۳۲۰

بعد از مدت‌ها فشار رسانه‌ای و سیاسی از سوی دولت‌های روس و انگلیس بر ایران در نهایت روز دوشنبه سوم شهریور ۱۳۲۰ برابر با ۲۵ اوت ۱۹۴۱ برابر با آنچه که رضا مختاری اصفهانی در کتاب «پهلوی اول» آورده، در سال ۴ بامداد سر رید بولارد و اسمیرانوف نمایندگان انگلیس و روس به منزل رجبعلی منصور نخست وزیر ایران رفتند و اشغال کشور را به اطلاع او رساندند.  

بنا به نوشته ریچارد استوارت در کتاب «تهاجم روس وانگلیس به ایران در شهریور ۱۳۲۰»، با طلوع نخستین روشنایی‌های سپیده‌دم بر افق مه‌آلود آبادان در سحرگاه ۲۵ اوت ۱۹۴۱ [سه شهریور ۱۳۲۰۰]رزمناو شورهام رده نخست آتشبار خود را بر ناو ایرانی پلنگ که در صلح و آرامش کامل در یکی از لنگرگاه‌های آبادان پهلو گرفته بود، نشانه رفت. لحظه‌ای بعد گلوله‌ای به پهلوی پلنگ اصابت کرد و بر اثر انفجار آن ناو پلنگ در هاله‌ای از دود و آتش پنهان شد. با پهلو گرفتن کشتی‌ها در گل و لای رودخانه و هجوم نیرو‌های بریتانیا و شوروی به مرز‌های ایران واقعه‌ای رخ داد که شاید بحث برانگیزترین و غم‌انگیزترین واقعه ناگفته جنگ جهانی دوم بود.

به محض این‌که رجبعلی مصور نخست وزیر وقت در جریان این حمله قرار گرفت بلافاصله به مجلس رفت تا با نمایندگان درباره این رخداد صحبت کند. صحبت‌های نخست وزیر با نمایندگان در حالی صورت می‌گرفت که از یکسو نیرو‌های شوروی شهر تبریز را بمباران می‌کردند و از سویی دیگر قوای انگلیسی، خرمشهر را در معرض تعرض قرار داده بودند. منطقه غرب کشور هم از تجاوز نظامی مصون نماند و نیرو‌های اشغالگر از قصر شیرین به سمت کرمانشاه حرکت خود را آغاز کرده بودند.
خبر‌های ناگواری لحظه به لحظه به زعمای مملکت می‌رسید و آن‌ها توان این را نداشتند که تصمیم قاطعی در برابر این اتفاقات بگیرند. رضا شاه در آن زمان کاملا آشفته بود و تنها کاری که از دست بر می‌آمد ضرب و شتم وزیران بود.

ارتش متحدالشکل ۱۲۰ هزار نفری رضا شاه هم کاری را نمی‌توانست پیش ببرد و برغم همه هیاهو‌هایی که درباره این نیروی نظامی از سوی دستگاه تبلیغاتی پهلوی صورت گرفته بود، ارتش ایران بیش از ۷۰ ساعت دوام نیاورد. گزارش این ضعف و ناتوانی لحظه به لحظه از سوی امرای ارتش به رضا شاه منتقل می‌شد و فرماندهان کمبود نفرات و امکانات به ویژه تجهزیزات ترابری موتوری را دلیل این ضعف عنوان کردند.  

در نهایت پس از سه روز استیصال و درماندگی و همچنین بواسطه اولتیمام وزیران مختار روس و انگلیس منبی بر استعفای رضا خان، شاهی که خود را قدر قدرت می‌دانست به این نتیجه رسید که راهی جز کناره گیری از سلطنت برای او نمانده است و به همین خاطر ضعف جسمی و روحی را بهانه کرد و به نفع ولیعهد ۲۱ ساله اش استعفا داد.

او در حال جمع کردن اسباب و اثاثیه خود بود که خبر رسید نیرو‌های روسی نزدیک دروازه کرج اردو زدند و بزودی به تهران وارد می‌شوند. ۷ صبح روز ۲۵ شهریور بود که پهلوی اول به محمدعلی فروغ پیام داد که متن نامه‌ای با عنوان استعفا را بنویسد، چون او عازم اصفهان است. شاه مستعفی که در مسیر اصفهان بود، خبر استعفای او و سلطنت ولیعهد از سوی سرتیپ نخجوان اعلام شد. رضاشاه ۲۸ شهریور در اصفهان تمام اموال خود را به محمدرضا پهلوی انتقال داد. قوام¬الملک شیرازی و دکتر سجادی مأمور این کار بودند. موجودی نقدی رضاشاه در بانک ۶۸ میلیون تومان بود و املاک او متجاوز از ۵۲۰۰ رقبه بود.  

۳۰ شهریور رضاشاه و خانواده به سمت کرمان رفتند. فوزیه، اشرف، شهناز به تهران بازگشتند و شاه همراه با شمس، عصمت، عبدالرضا، فاطمه، حمیدرضا، محمودرضا، فریدون جم، غلامرضا به کرمان رفتند و در کرمان علیرضا هم به آن‌ها پیوست. عصر سی مهر، پهلوی اول از کرمان به سمت بندرعباس حرکت کرد و از آنجا به همراه خانواده اش سوار کشتی شد تا به مقصد بمبئی در هندوستان حرکت کند، اما اجازه ورود به هند به او داده نشده و در نهایت شاه مستعفی به همراه خانواده اش به جزیزه موریس رفت و در اواسط شهریور ۱۳۲۰ به پوهانسبورگ رفت و تا آخر عمر آنجا ماند.  

ایران بعد از اشغال

در بهمن ۱۳۲۰ پس از مذاکرات فروغی با سفرای انگلیس و شوروی قرارداد سه جانبه به مجلس ارائه و تصویب شد. در مهم‌ترین بخش این قرارداد ذکر شده بود که پس از اتمام جنگ جهانی دو کشور متعهد هستند که نیرو‌های خود را از ایران خارج کنند و استقلال ایران را حفظ کنند.  جامعه ملل که تشکیل شد از ایران هم رسما دعوت شد تا در جلسات مجمع در سال ۱۹۲۰ شرکت کند. ایران در آن زمان نخستین و تنها کشور مسلمان بود که در دو اجلاس اول جامعه ملل شرکت کرد. نکته جالب این‌که اولین موضوعات مورد بررسی در این مجمع به شکایت ایران از نیرو‌های دولت تازه تاسیس شوروی بود که به بهانه تعقیب و سرکوب مخالفان خود وارد بندر انزلی شدند و این شهر را اشغال کردند.  

قضیه از این قرار بود که نیرو‌های دولت تازه تأسیس شوروی که هنوز درگیر جنگ داخلی بودند، به بهانه تعقیب و سرکوب روس‌های سفید که از سوی انگلیس حمایت می‌شدند وارد بندر انزلی شدند و این شهر را اشغال کردند. به دنبال این واقعه ایران در تاریخ‌های ۲۹ و ۳۱ میهمان سال دو فقره شکایت به جامعه ملل ارائه کرد. بالاخره مذاکرات طرفین دعوا به نتیجه رسید و قرارداد دوستانه عدم تجاوز میان ایران و شوروی در فوریه ۱۹۲۱ منعقد شد و نیرو‌های شوروی در ۸ سپتامبر ۱۹۲۱ خاک ایران را ترک کردند.

از آغاز حمله متفقین به ایران اولین موضوعی که بلافاصله خود را نمایان کرد مساله نان و آذوقه بود. حتی قبل از حمله متفقین به ایران در سال ۱۳۱۹، سیلو‌های ایران تقریبا خالی از گندم بود و دولت با واردات توانسته بود این مشکل را حل کند. اما با شروع جنگ و اشغال ایران و به دلیل مسدود شدن راه¬های بازرگانی، واردات و صادرات ایران دچار اشکال شد.

 در نتیجه ایران از انگلستان تقاضا کرد که به این کشور گندم و سایر غلات ارسال دارد. انگلستان هم هزاران تن غلات به ایران وارد کرد. اما ناتوانی در توزیع عادلانه، احتکار گندم و محصول بد کشاورزان ایران همگی دست به دست هم داده بود و بحران گندم و نان را بوجود آورده بود.  حتی تقاضای ایران از آمریکا برای صادرات گندم به ایران تا زمانی که خود آمریکاییان وارد جنگ نشده بودند مورد موافقت آن کشور واقع نشد.  از طرف دیگر ایالات شمالی ایران که بهترین مکان برای کشت گندم مرغوب بود، تحت اشغال شوروی قرار داشت و روس‌ها سالیانه هزاران تن گندم و برنج و جو از این مناطق به روسیه ارسال می‌کردند که همین عمل آنان به کمبود مواد غذایی در ایران دامن زد.  

در نتیجه جدی‌ترین کمبود زمان جنگ در ایران کمبود نان بود. در شهریور ۱۳۲۱ که احمد قوام نخست وزیر شد، قرص نانی را روی میز کنفرانس مطبوعاتی خود گذاشت و گفت: مشکل من این است، اگر بتوانم نان مرغوب در دسترس همه ایرانیان قرار بدهم سایر مشکلات حل خواهد شد.  در این بین کار به جایی رسید که هزاران تظاهر کننده شامل دانشجویان، زنان و بچه هایشان جلو مجلس شورای ملی گرد آمدند و فریاد می‌زدند: یا مرگ یا نان. با این اوضاع متفقین و دولت ایران دست به کار شدند و با وارد کردن گندم عرضه نان را تحت کنترل در آوردند.

 هم چنین از آنجاییکه نیرو‌های متفقین تمام مایحتاج خود در ایران را به ریال می¬خریدند، بعد از مدتی با کمبود پول ایرانی مواجه شدند و علارغم مخالفت دولت ایران، چندین میلیون ریال بدون پشتوانه چاپ کردند و در ایران به مصرف رساندند. این عمل باعث شد که تورم به شدت افزایش یابد و گرانی سرسام آوری به مردم بدبخت ایران تحمیل شود.

 از طرف دیگر پس از شهریور ۱۳۲۰ تمام کار‌های عمرانی متوقف گردید و عده زیادی از مردم بیکار شدند.   تا وقتی که حمل لوازم و مهمات به روسیه دامه داشت، جمعی کار پیدا کرده و مشغولیاتی داشتند، ولی همین که جنگ تمام شد، بر عده بیکاران افزوده شد.  کارگران و دهقانان بیکار که پناهی نداشتند، گرفتار سختی معیشت شدند و در این میان آنانی که سوادی داشتند خود را وارد خدمت دولتی می‌کردند. چندی نگذشت که عده کارمندان دولت چند برابر شد و قسمت عمده درآمد دولت صرف پرداخت حقوق کارمندان زاید دولت شد، وجوهی که بایستی صرف عمران و آبادی کشور می‌شد و کار‌های تولیدی ایجاد می‌کرد و بلای بیکاری را رفع می‌کرد، صرف پرداخت حقوق کارمندان می‌شد. نقض بی طرفی ایران در جنگ، باعث اختلال وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران شد که آسیب‌ها و صدمات  آن تا مدت‌ها بعد از خاتمه جنگ، متوجه مردم ایران بود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها