به گزارش
جامجم آنلاین، سفر هاكان فیدان وزیر خارجه تركیه به ایران و بحث و گفت و گوی او با مقامات ایرانی درباره بررسی زمینههای گسترش روابط میان دو كشور در حوزه سیاسی و اقتصادی و همچنین نوع نگاه تهران و آنكارا نسبت به تحولات منطقهای بویژه موضوع سوریه و قفقاز بهانهای شد تا با محمدعلی دستمالی پژوهشگر مسائل تركیه گفت و گو كنیم.
با توجه به سفر اخیر اقای هاكان فیدان وزیر خارجه تركیه و دعوت از آقای رئیسی برای سفر به تركیه، دورنمای روابط تهران و آنكارا را چگونه ارزیابی میكنید؟
رابطه ایران و تركیه، از برخی جهات، یك رابطه خاص و ویژه است. این دو كشور مسلمان، هر دو صاحب تاریخ دور و درازی از حكمرانی سلسلههای امپراتوری در طول تاریخ بوده اند و در بسیاری از حوزههای جمعیتی و فرهنگی، دارای شباهت و اشتراكات قابل توجه هستند. اما چیزی كه باعث شده این رابطه، خاص به نظر برسد؛ اهمیت عنصر «رقابت» است. تعارف كه نداریم... از هر منظر و با هر متر و معیاری كه بنگرید، ایران و تركیه رقیب هم هستند. در بسیاری از حوزههای سیاسی و امنیتی، بارها با تنازع منافع مواجه شدهاند. اما به شكلی دوراندیشانه، بدون آن كه تنشی روی دهد از كنار هم عبور كردهاند. ولی راستش را بخواهید، به این جمعبندی رسیده ام كه حتی این فضای رقابتی هم دچار تغییر و تحول شده و همچون سابق نیست. حالا رقابت در حوزه امنیت، نفوذ و اثرگذاری، رفته رفته اهمیت خود را از دست میدهد و موضوع تلاش برای استفاده از مزیتها و ظرفیتهای اقتصادی، بلعیدن بازارها، قاپیدن فرصتهای گذرگاهی و دست یافتن به حجم بیشتری از توسعه اقتصادی و اندوختن ثروت، به مراتب مهمتر از رقابتهای منطقهای پیشین است. اینجاست كه بیم آن میرود؛ ایران به خاطر برخی موانع مهم از جمله موضوع تحریمها و برخی موضوعات مرتبط با باشگاههای سیاسی و ائتلافی؛ بخشی از توان رقابتی خود را از دست دهد.
ایران و تركیه، با وجود اختلافاتی كه در برخی از مسائل بینالمللی از جمله موضوع سوریه داشتند، اما همچنان روابط خود رو در سطح مناسبی حفظ كردند. دلیل اهتمام ایران و تركیه به حفظ این روابط به رغم تنشهای مختلفی كه در منطقه رخ داده چیست؟
این یكی از ویژگیهای ظریف روابط ایران و تركیه است. به طور معمول، اجازه نمیدهند كه مفهوم رقابت، تغییر ماهیت دهد و مثلا به خصومت یا مفاهیم منفی دیگر تبدیل شود. این دو قدرت، در تعیین مسیر امنیت منطقه نقش دارند و نباید توانشان را صرف آن كنند كه همدیگر را خسته كنند. در برخی مقاطع، شاهد نوعی از نزاعهای رسانهای بین ایران و تركیه بوده ایم. اما الان اوضاع خوب است. در هر صورت، واقع بینی بر روابط دوسویه مستولی شده و دو كشور، نقش منطقه یا همدیگر را نادیده نمیگیرند و رقابت این دو كشور در پهنه منطقه، در مسیر بیخطری پیش میرود.
عربستان سعودی كجای این رقابت است؟
سوال خوبی است. اتفاقا نقش عربستان سعودی مهمتر و برجسته تر شده است. چرا كه حالا، ریاض در گستره اقتصاد و توان تامین مالی، یك قدرت بسیار مهم و قابل توجه است. اتفاقا وقتی كه به وضعیت عربستان در منطقه و جهان مینگریم، میبینیم كه نظام سیاسی آل سعود – با وجود همه كاستیها و انتقاداتی كه بدان وارد است- پی به این واقعیت برده كه میتواند با استفاده صحیح از ابزار سرمایه، در برابر دو كشور قدرتمند غیرعرب منطقه كه هر دو تاریخ دور و دراز دارند، فرصتها و ابزارهای كارآمدتری برای رقابت داشته باشد. كاری به این ندارم كه هر كدام از دو كشور ایران و تركیه در زمینه جذب سرمایهگذاران سعودی و صادرات كالا به عربستان، تا چه اندازه موفق عمل كرده اند؛ اما این موضوع توجه مرا به سوی خود جلب میكند كه هم تهران و هم آنكارا، انگیزه مشهودی برای تعامل و همراهی با عربستان سعودی دارند. البته ممكن است در این مسیر، تركیه با توجه به قدرت فزاینده بخش خصوصی و ویژگیهای برتر ساختار اقتصادی، توان بیشتری داشته باشد اما در هر حال، فراموش نكنیم كه ایران در كنار عربستان، یكی از قدرتهای انرژی منطقه و جهان است و تركیه در این حوزه، مانع و پاشنه آشیل دارد.
محورهای مختلفی در دیدار مقامات ایران و تركیه مطرح شده از جمله بحث روابط ایران و عربستان، موضوع اهانت به مقدسات دینی، حفظ امنیت منطقه، مساله سوریه و... به نظر شما تهران و آنكارا چگونه میتوانند در حل مسائل منطقهای به هم كمك كنند؟
سطح روابط ایران و تركیه و دیدارهای مداوم مقامات، شایان توجه و ارزنده است. اما با وجود همكاریهای سیاسی – امنیتی سطح بالا، هنوز هم در حوزه مبادلات تجاری، اتفاق شگرفی روی نداده است. بخش قابل توجهی از ظرفیت تجارت بین ایران و تركیه بر زمین مانده و حقیقتا نه سیاستمداران، نه كارشناسان اجرایی و نه بزرگان بخش خصوصی دو طرف، هنوز هم نقشه راه مطلوبی برای توسعه همكاری اقتصادی ارائه نكردهاند. اگر این اتفاق مهم روی ندهد، شاید تعامل سیاسی – امنیتی هم خیلی مثر ثمر نباشد. فكر میكنم همكاری اقتصادی و افزایش حجم مبادلات تجاری، یك ساروج و عامل چسباننده مهم است. شما همین الان هم میبینید كه ایران و تركیه درباره موضوع مهمی مانند گذرگاه زنگه زور و اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان، دیدگاه متفاوت، اختلاف نظر و تضاد منافع دارند، در برخی حوزههای امنیتی عراق و سوریه نیز اختلافاتی وجود دارد. لذا اگر فكری به حال توسعه روابط اقتصادی و افزایش حجم مبادلات تجاری نشود، دیگر حوزههای این رابطه نیز، چندان كارساز و مطلوب نخواهد بود.
شما در مورد تقویت نقش بخش خصوصی در ایران و تركیه چه پیشنهادهایی دارید؟
ببینید! فهم تاجر جماعت و كارآفرین جماعت از روابط سیاسی و اقتصادی، خیلی وقتها از فهم رجال سیاسی و بروكراتها بیشتر است. چرا كه اساس نقش و ماهیت كار تجارت، بر مبنای سود و اندیشیدن به استفاده مطلوب از همه ابزارها و راهها است. در نتیجه، شك نكنیم كه هم بخش خصوصی تركیه و هم بخش خصوصی ایران، كار خودشان را بلدند و اصلا به این نیاز ندارند كه ما كارشناسان یا عالیجنابان دنیای سیاست و دیپلماسی، برایشان نسخه بپیچیم. بخشی از مشكلات، صد البته ریشه در بحث تحریم دارد. اما گذشته از تحریم، در حوزه قوانین اجرایی، گمركی و مالی هم موانعی داریم. چیزی كه مورد نیاز است، این است كه موانع بروكراسی برداشته شود، تعامل بانكی شكل بگیرد و راه برای فعایلت شهركهای صنعتی و مرزی هموار شود. تا همین چند سال پیش، اردوغان گلایه میكرد كه چرا تراز تجاری در مبادلات، به نفع ایران است. صد البته دلیل آن، صادرات كالا نبود، گاز و نفت بود. اما فكر میكنم در شرایط كنونی، اوضاع بیشتر به نفع تركیه است. دولتمردان ما باید به این بیاندیشند كه چرا هزاران ایرانی، قبلا درتركیه به مبلغ 250 هزار دلار خانه میخریدند و حالا كه سقف خرید را به چهارصد هزار دلار افزایش دادهاند، باز هم شاهد تداوم خرید ملك هستیم. این كه ایرانیان در كنار روسها و عراقیان، در صد جدول خرید ملك در تركیه باشند، به نفع اقتصاد یاران نیست. پس اینها مسائلی هستند كه باید حاكمیت ما به خوبی بدان بیاندیشد.