مسیری که اگر کمی به گذشته برگردیم به دورهای میرسیم که روحانیای دیگری که عبای شکلاتی به تن میکرد، با وجود اینکه با شعار اصلاحات آغوش خود را به سمت غرب باز کرده بود اما با این حال موشکهای آمریکا به سمت ایران نشانه رفت و کشورمان بهعنوان محورشرارت معرفی شد. برای همین هم بود که معمارنظمنوین جهانی گفتند از ۲۸مرداد۱۳۳۲ تا امروز در هر موردی که مسئولان این کشور به آمریکاییها اعتماد کردند، ضربه خوردند. مثل زمانی که امضای کری تضمین شد و آمریکا به عنوان یکی از بازیکنان عرصه بینالملل به تعهدات خود خیانت و پیمانشکنی کرد. مسألهای که ضمن تأثیرات عمیقی که در روابط بینالمللی دارد، بیانگر این است که این کشور در برخورد با تعهدات بینالمللی خود، به تصمیمات یکجانبه پایبند بوده و هرزمان که دلش خواسته، توافقات بینالمللی را نادیده گرفته است.
سیاست هویج و چماق
بعد از شکست جنگ هیبریدی تمامعیاری که غرب در التهاب پاییزی۱۴۰۱ علیه جمهوری اسلامی راه انداخت، «مذاکره» تبدیل به تنها گزینه روی میزی مقامهای آمریکایی و اروپایی شد و با پیغام پسغامهای مختلف، سعی کردند این طور بگویند که طراحی آشوبها و اغتشاشات سال گذشته، یک اشتباه استراتژیک بود و با کسب تجربه از این اشتباه، آماده مذاکره برای رسیدن به توافق با تهران هستند. اما از آنجا که پیش از این هم درباره خصوصیات آمریکا گفتیم، تروئیکای اروپایی اعلام کردند با وجود پایان یافتن مهلت تحریم موشکی ایران در ماه اکتبر، آن را لغو نخواهند کرد. همزمان با انتشار این بیانیه بود که فایل صوتی از برت مکگورک، هماهنگکننده کاخ سفید در امور غرب آسیا و شمال آفریقا منتشر شد که به افشاگری درباره برنامه واقعی واشنگتن درقبال ایران پرداخت. اطلاعات افشاشده از این فایل صوتی، همان سیاست جایگزین دولت بایدن است که در رسانهها و اندیشکدههای غربی از آن به عنوان گزینه جایگزین بازگشت آمریکا به برجام و «پلن B» یاد میشود.
برت مکگورک بهصراحت دراین فایل صوتی ازبرنامه آمریکا برای افزایش فشار در چهارمرحله انزوای دیپلماتیک، تحریمهای اقتصادی، حمله نظامی و خرابکاری با هدف تسلیم شدن ما در برابر مطالبات غرب به عنوان جایگزین گزینه بازگشت به برجام یاد کرده است.
توهم خودبرتربینی
یکی از نکات مهم که در این فایل بهوضوح از آن پرده برداشته شده، موضوع عوض نشدن مسیری است که دموکراتها در قبال ایران داشتند؛ هرچند که بایدن با شعار بازگشت به توافق هستهای وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شد؛ اما در چشم بههمزدنی، نشان داد او هم به دنبال اجرای سیاستهای کلان کشورش یعنی فشار حداکثری علیه تهران است.همانطور که پیش از این هم اشاره شد، درپی بلوای پاییز۱۴۰۱ آمریکا بهصراحت اعلام کرد که قصد حمایت از اغتشاشگران را در دستور کار دارد و دیگر مذاکره با ایران برای پیگیری پرونده هستهای در اولویت نیست و هرچه در چنته داشت رو کرد تا آتش نارضایتی در کشور خاموش نشود آن هم بیتوجه به این مسأله که مردم ایران حفظ وحدت ملی را اولویت خود میدانند و دستگاههای امنیتی ما هوشیارانه فعالیت تجزیهطلبان در استانهای مرزی را رصد و مهار میکنند. در این بین دیپلماسی عزتمندانه دولت سیزدهم و بهبود روابط با کشورهای همسایه، همچنین عضویت ایران در بریکس و شانگهای، بومرنگی شد تا سیاستهای ضربه به ایران را خنثی و به قولی آمریکا را تسلیم دیپلماسی نوین ایران کند.
تعویض بازیکن برای فشار
هنوز علت اصلی حذف رابرت مالی و ورود افرادی همچون آبرام پالی و برت مکگورک برای افکار عمومی بهدرستی روشن نشده اما کارشناسان مختلفی معتقد هستند که این تعویض بازیکن به دلیل نا امیدی آمریکا از فروپاشی داخلی ایران است و تیم جدید قرار است با ابزارهایی کهنه نظیر تحریم و تهدید نظامی بر روی اراده و تصمیمات ملت ایران اثر بگذارند که تداوم غنیسازی بالای ۶۰درصد و افزایش سختگیری ایران در قبال بازرسان قدیمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نشان داده این دولت به هیچ عنوان در مقابل زیادهخواهی غرب کوتاه نمیآید.از سوی دیگر همچنین پیش از این علی بهادری جهرمی در پاسخ به جامجم تاکید کرده بود که ۱۸ اکتبر محدودیتهای تسلیحاتی در برجام برطرف میشود.
سخنگوی دولت همچنین گفته بود: بعد از ۱۸اکتبر محدودیتهای تسلیحاتی مصرح در برجام بهصورت خودکار برطرف خواهد شد و هر اقدام طرف مقابل، اقدام متناسب و متقابل ایران را درپی خواهد داشت.
۲ بر یک به نفع ایران
تبادل زندانیان ایرانی با جاسوسهای آمریکایی و آزاد شدن بیش از شش میلیارد دلار از وجوه بلوکهشده ایران، خود نیز به تنهایی بیانگر ایجاد توازن جدیدی از دیپلماسی میان ایران و غرب است، توازنی که احتمال مذاکره غیرمستقیم میان هیات دیپلماتیک دو کشور را در برخی رسانهها پررنگ کرد و به نوعی این طور مطرح شد که توافقات اخیر میان دولت سیزدهم و آمریکا، میتواند مقدمهای برای شکلگیری توافق جدید میان تهران و واشنگتن باشد. مسألهای که شاید اظهارات علی باقری مبنی براینکه «کسانی که با پوشش دفاع از ارزشها تلاش میکنند تا مذاکره را ماهیتا ضدارزش جلوه دهند، عملا میخواهند دست نظام برای تأمین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند.» در پررنگ شدن آن بیتاثیر نبوده باشد.
پرده آخر
آنچه در جمعبندی این گزارش باید گفت این است که سیاستهای دولت بایدن ادامه راه ترامپ است با این تفاوت که باتوجه به اوضاع و شرایط پیش آمده در منطقه آمریکا، مجبور است تا برخی تحریمهای مالی و نفتی علیه ایران را فریز کند. آنچه از رفتار آمریکا در این سالها برآورد میشود، این است که سیاستهای دولتهای مختلف آمریکا (جمهوریخواه یا دموکرات) درخصوص ایران، سیاسی است و مقابله بنیادین با جمهوری اسلامی به عنوان دشمن اصلی رژیم اسرائیل است.به همین دلیل دغدغه اصلی آمریکا فرای بحث نفوذ و توان هستهای و نظامی ایران بوده و میتوان گفت ترویج تفکرات غربی در جهان اسلام برای ایجاد تغییر بنیادین در سیاستها و راهبردهای جمهوری اسلامی است. به همین دلیل است که میتوان گفت مسیر طی شده از سوی دولت سیزدهم در عرصه دیپلماتیک، راهی درست بوده و وزارت خارجه میبایست با حفظ، تقویت و حتی ایجاد کانالهای دیپلماتیک جدید با طرف غربی، جلوی توقف پیشرفت ابزارهای قدرتساز کشور را بگیرد.
خروج از برجام
یکی از بزرگترین مصادیق پیمانشکنی آمریکا، ترک توافق هستهای با ایران در سال ۲۰۱۸ بود؛ توافق هستهای که توسط چند کشور به امضا رسیده بود، مفادی را برای محدود کردن برنامه هستهای تعیین میکرد اما آمریکا در آن زمان تصمیم به خروج از این توافق گرفت و تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کرد. با این اقدام، آمریکا از تعهدات به توافق جاری، تخلف کرد که این امر به تقویت مصداقهای پیمانشکنی آمریکا در سطح بینالمللی منجر شد.
تجربیات قدیمی
یکی از دلایل اصلی عدم اعتماد به آمریکا، تجربیات گذشته است. مثلاً در دهه۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، آمریکا به وسیله عملیاتهای مخفیانهای مانند « عملیات آژاکس (Ajax Operation) در ایران، دولت دموکراتیک منتخب را سرنگون کرد و حکومتی دیکتاتوری را حمایت کرد. این اقدام تاثیرات جدی و برجستهای روی تاریخ و سیاست ایران داشت و باعث ایجاد ترس و نگرانی در میان مردم و مقامات ایرانی شد.