این آمارها مربوط به قبل از آغاز سال تحصیلی جدید و متعلق به معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزشوپرورش است که «با کمبود ۶۰هزار نیروی پرورشی در مدارس مواجه هستیم به طوری که در همه استانها ۵۰درصد مدارس، مربی و معاون پرورشی ندارند.»این کمبود نیرو را محمدصادق عبداللهی، کارشناس آموزشی نیز از زاویهای دیگر توضیح دادهاست. مطابق حساب و کتاب او که منطبق است بر مصوبه کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه، بهازای هر ۱۵۰دانشآموز باید یک معلم پرورشی وجود داشته باشد که اکنون این عدد در برخی مناطق به یک معلم بهازای ۴۰۰ دانشآموز تنزل یافتهاست.
ماجرای معطل ماندن پرورش در آموزشوپرورش دقیقا از همین ناحیه آب میخورد، چون وقتی برای یک موضوع، نیروی انسانی وجود نداشته باشد کل آن موضوع بر زمین میماند. البته حتی در جاهایی که معلم پرورشی حضور دارد نیز کیفیت این نیروها محل مناقشه است، که پرونده این موضوع را اینبار عباس نصرتی، دبیر میز تحول امورپرورشی ستاد تعلیم و تربیت در شورایعالی انقلاب فرهنگی باز کردهاست.نصرتی معتقد است علاوه بر کمبود نیروی پرورشی در مدارس، «کیفیت تربیتی ــ اخلاقی این نیروها، ضعف در فرآیند تربیت آنها، به روز نبودنشان، ارائه نشدن آموزشهای مؤثر به آنها و بهکارگیری نیروهای غیرمتخصص در پستهای پرورشی مدارس» از جمله چالشهای موجود در حوزه نیروی انسانی پرورشی است.بنابراین حتی در مدارسی که مربیان پرورشی حضور دارند، همچنان بیم به خطا رفتن پرورش وجود دارد که این وضعیت نشان میدهد با اینکه از میانه دهه ۸۰ خورشیدی، معاونت پرورشی پس از یک دوره فترت، در آموزشوپرورش احیا شد اما پرورش در مدارس هنوز به احیا نیاز دارد.
چرا پرورش سروسامان نمیگیرد؟
یکی از دلایل به حاشیه کشیده شدن معاونت پرورشی در وزارت آموزشوپرورش این بود که وظایف و انتظارات از این معاونت کمکم رنگ باخت و بهجای اینکه معاونت پرورشی به پرورش فضایل اخلاقی مشغول شود بهوسیلهای برای برگزاری مراسم و همایشها تبدیل شد. این بخش تاریکی از آن چیزی است که بر معاونت پرورشی رفته و اکنون اصغر باقرزاده، معاون پرورشی و فرهنگی وزارتخانه از آن یاد میکند.
این معاونت وظیفه دارد تا با تکتک دانشآموزان ارتباط بگیرد و توانایی، استعدادها و قابلیتهای آنها را شناسایی کند و رشد دهد. ولی این دقیقا همان رسالتی است که سالهای طولانی فراموش شد و برخی مسئولان را به مرحلهای رساند که بگویند «به معاونت پرورشی نیازی نداریم.»
پس از محو این معاونت اما برخی استدلال کردند که معاونت پرورشی نقش تنظیمگری، مدیریت و هدایت دانشآموزان را بهعهده دارد و این مسئولیتهای سرنوشتساز نباید زمین گذاشته شود، بنابراین معاونت پرورشی بهواسطه تصویب قانون احیا در مجلس در سال ۸۶ احیا شد. در ۱۶ سال اخیر اما با این که معاونت پرورشی دوباره زنده شده و از خاکستر گذشته، سر به سلامت بیرون آورده، ولی پرورش دانشآموزان در مدارس رونق نیافتهاست.
درباره چرایی این اتفاق، کارشناسان و صاحبنظران هر کدام دلایلی را مطرح میکنند. به طور مثال، اصغر باقرزاده معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش رونق نیافتن این معاونت را در کمبودهای مالی میبیند:«کل بودجه معاونت پرورشی برای ۱۶ میلیون دانشآموز زیر ۹۰۰ میلیارد تومان است که اگر این رقم را تقسیم بر ۱۶ میلیون دانشآموز کنیم، سالی تقریبا ۵۴ هزار تومان یا روزی ۱۶۵ تومان میشود.»
با این که این عدد، کوچک و خندهدار است اما ماجرای بیرونقی امور پرورشی در مدارس فقط از آن ناشی نمیشود و شخصی مانند رضا هاشمیبنی، کارشناس مسائل آموزشی در این مورد مینویسد:«بی توجهی مربیان پرورشی به نیازسنجیهای منطقهای و برنامهریزیهای آموزشگاهی در کنار وضعیتهای اجرایی ناکارآمد در مدارس از جمله دلایل عدم توفیق در اجرای صحیح برنامههای پرورشی است.»
احمد بانی ابیانه از تحلیلگران مسائل آموزش و پرورش اما ریشه نقشآفرینی کمرنگ فعالیتهای پرورشی در مدارس را در این عوامل میبیند:« نمایشی بودن فعالیتها، عمومی نبودن فعالیتهای پرورشی، نخبهگرا بودن برنامهها، اعتقاد قلبی ضعیف مجریان به فعالیتهای تربیتی، تکراری بودن برنامهها، همراه و هماهنگ نبودن خانوادهها با اهداف تربیتی و بیمیلی مسئولان به مسئولیتهای تربیتی.»
حتی اگر نیمی از این استدلالها درست و دقیق باشد، کافی است روشن شود چرا با این که معاونت پرورشی در آموزش و پرورش احیا شده و مربیان پرورشی در نیمی از مدارس کشور حضور دارند اما در حوزه پرورش دانشآموزان اتفاق خاصی رخ نمیدهد.
برنامه فراگیر پرورشی کارساز است؟
وزارت آموزش و پرورش البته خودش به ضعفها معترف است و این را میتوان از بطن «برنامه فراگیر پرورشی و فرهنگی» که نهم مهرماه امسال به مدارس سراسر کشور ابلاغ شد، دریافت. در این برنامه تاکید شده مدارس باید در پنج محور گفتوگو، ایمان، امید، نشاط و هویت فعال شوند و دانشآموزان را در این حوزهها رشد دهند.
نویسندگان این ابلاغیه البته اذعان دارند چالشهای مهمی پیش روی فعالیتهای فرهنگی و پرورشی در مدارس وجود دارد که حجم بالای دستورالعملها و بخشنامهها، نبود فرصت لازم برای اجرای فعالیتهای پرورشی، غفلت از نقش محوری دانشآموزان در طراحی و اجرای برنامهها، کمبود نیروی انسانی ماهر و توانمند و جذاب نبودن برنامهها و فعالیتهای پرورشی مدارس از جمله این چالشهاست. درچنین فضایی، سؤال مهم این است که آیا برنامه فراگیر پرورشی در مدارس کشور کارساز خواهدبود و به ایجاد تحول در تربیت و پرورش دانشآموزان خواهد انجامید؟
مسلما تا زمانی که برنامهها و نوع نگاهها به فعالیتهای پرورشی تکراری و کسالتآور است، تا زمانی که مدیران و مربیان سعی دارند امورات پرورشی را در قبضه خود بگیرند و به دانشآموزان میدان ندهند، نیروی انسانی و به ویژه از نوع متخصص و کارآمد آن همچنان دور از دسترس باشد و منابع مالی برای اجرای برنامههای پرورشی نیز در حد ۱۶۵ تومان در هر روز باشد، هیچ تصویری به جز روزمرگی در حوزه پرورشی را نمیتوان تصور کرد.
اهداف «برنامه فراگیر پرورشی مدارس»
۱- ارتقای کمی و کیفی فعالیتهای پرورشی و فرهنگی در مدارس
۲- رعایت اصل عدالت تربیتی برای همه مدارس و همه دانشآموزان کشور
۳- اولویتبندی، دستهبندی و تجمیع فعالیتهای پرورشی و فرهنگی در مدارس
۴- همسو کردن برنامههای نهادهای متولی امور تربیتی در داخل و خارج از آموزش و پرورش
۵- زمینهسازی برای نقشآفرینی فعال همه ارکان تربیت مخصوصا تشکلهای دانشآموزی
۶- تنوع بخشی، سادهسازی و جذابسازی فعالیتهای پرورشی و فرهنگی مطابق ذائقه نسل جدید
۷- زمینهسازی برای ارتقای سلامت روان و مصونسازی دانشآموزان در برابر آسیبهای اجتماعی