این سؤال برایم وجود داشت که مدتی بعد از دکتر دینانی هم این حرف را شنیدم. بعدها دیدم سید حسین نصر هم در کتاب حکمت و سیاست، نزدیک به همین فضا را در مورد شهید مطهری و علامه طباطبایی دارد و اندکی بعد دیدم محسن کدیور در کانال تلگرام خود، این مسأله را مطرح و از زوایای دیگر بررسی کرده و با تاکید بر صحیحبودن این نقل، بهشدت پافشاری میکند که راه و رسم علامه طباطبایی از انقلاب جدا شده بوده و از ایشان تصویری ضدانقلاب در سالهای اولیه پیروزی نهضت ارائه کرده است.این سؤال در ذهن من پررنگتر شده بود که نسبت علامه طباطبایی و انقلاب چه بوده؟ اینجا دو مسأله وجود داشت: یکی همراهی علامه طباطبایی قبل از انقلاب و یکی حمایت و همراهی او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی.
این سؤال فکر مرا درگیر کرده بود تا اینکه به کتابی از وحید خضاب برخورد کردم. «تاریخ شفاهی ماجرای علامه و انقلاب؛ تقابل یا حمایت؟» با مطالعه کتاب فهمیدم مسأله به این سادگیها نیست و زوایای پنهانی وجود دارد. آنجا بود که دوباره به اهمیت مسأله تاریخ شفاهی فکر کردم.
وحید خضاب سراغ تکتک آدمها و اطرافیان علامه رفته و در مورد این نقل قول و فضای کلی نسبت علامه و انقلاب با آنها صحبت کرده. کار ارزشمندی که نسبت به خیلی ازشخصیتها انجام ندادهایم وازآن غافلیم. بسیار پیشآمده که درمورد شخصیتهای تأثیرگذار انقلاب اسلامی، روایتهای مختلف یا متضاد شنیدهایم. البته طبیعی است که هر جریان فکری دوست دارد آن شخصیت را مصادره کند و به اسم مکتب و تفکر خودش تمام کند. یارگیری میکنند دیگر اما اینکه با بیطرفی به آن شخصیت نگاه شود و مرام فکری و عملیاش بیان شود، کاری بوده که کمتر انجام شده. این مسأله در مورد شخصیتهای مختلفی صدق میکند و متاسفانه نتیجهاش، آشنا نشدن و استفاده نکردن از تجربیات و تفکرات این شخصیتهاست؛ شخصیتهایی که در یکی از تأثیرگذارترین زمانها برای ایران و نهضت اسلامی، زندگی میکردند؛ دهههای قبل انقلاب و دهه ۶۰. حالا وحید خضاب با بهانه کردن صحتسنجی آن نقل قول معروف از علامه طباطبایی به این مسأله پرداخته که نسبت علامه طباطبایی و انقلاب اسلامی ایران چه بوده است؟ آیا علامه مانند جمع زیادی از حوزویان آن زمان، همراهی نداشته؟ یا اینکه مانند برخی دیگر مخالف بوده یا نه، حامی این جریان فکری و اجتماعی بوده است؟
وحید خضاب در ماجرای علامه و انقلاب، سراغ اطرافیان و شاگردان علامه رفته و با آنها در این مورد به گفتوگو نشسته. از آیتا... تحریری و یزدی و ممدوحی گرفته تا همسر علامه و دختر و نوههایش. به امید اینکه تصویری شفافتر و واقعیتر از این مسأله شکل بگیرد.همچنین در بخش انتهایی کتاب، رضا اکبریان آهنگر در پیوست چهار کتاب، مطلبی با عنوان سیاسیات یک علامه نوشته که در آن با دقت نظر به بررسی آرا و انظار علمی علامهطباطبایی در مورد حکومت اسلامی پرداخته است. پیوستی که به اهل مطالعه، افقهای خوبی برای تحقیق و درنگ در آثار علامهطباطبایی میدهد. تاریخ شفاهی «ماجرای علامه و انقلاب» از یک مقدمه، ۹ گفتوگو و چهار پیوست تشکیل شده و انتشارات شهید کاظمی در ۲۱۶صفحه آن را منتشر کرده است. با خواندن این گفتوگوها، سفری به خاطرات تلخ و شیرین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۰ داشته باشید. گویی علامه طباطبایی در آن اتاق ساکت نشسته و شما از نزدیک شاهد حرفها و اتفاقات آن زمان هستید.