پرونده «قاب کوچک» برای مجموعه‌هایی که در چند فصل روی آنتن رفته است

قصه‌های ادامه‌دار، روایت‌های ماندگار

این روزها که فصل دوم مستوران روی آنتن رفته، خیلی‌های‌مان را یاد مجموعه‌های قدیمی مثل کلانتر و زیر آسمان شهر می‌اندازد که در چند فصل روی آنتن می‌رفت و همه‌مان را همراه می‌کرد. ادامه قصه این سریال‌ها بهانه‌ای برای این بود که مدت بیشتری را با شخصیت‌های آنها به سر ببریم و خیال‌پردازی کنیم. در گزارش پیش رو، به برخی از این مجموعه‌ها اشاره کردیم که در چند فصل روی آنتن رفت و مخاطبان را با خود همراه کرد.
کد خبر: ۱۴۳۸۴۱۷
نویسنده سپیده اشرفی -روزنامه‌نگار
قصه‌های ادامه‌دار، روایت‌های ماندگار
 
مزد یک سروان 
مزد ترس و قصه سروان محمدی با بازی عبدالرضا اکبری، از اولین سریال‌هایی بود که ادامه‌دار شد و سری دوم آن هم روی آنتن رفت. سروان محمدی در ابتدای سریال، مسئول پیگیری قتل یک نوازنده ارکستر سمفونیک می‌شود که جسد سوخته‌اش را در محل تخلیه زباله پیدا کرده بودند. او به مرور به سرنخ‌های مختلفی از این قتل می‌رسد و ماجرا ادامه‌دار می‌شود. مزد ترس به کارگردانی حمید تمجیدی و تهیه‌کنندگی اصغر توسلی، روایت متفاوتی از یک قصه جنایی را به تصویر کشانده بود. سری دوم این مجموعه، به ادامه تحقیقات سروان «محمدی» می‌پرداخت. او باند قاچاق مواد مخدر را شکست می‌داد، اما متوجه می‌شد این باند در ترکیه هم فعالیت دارد و تصمیم می‌گرفت به آنجا سفر کند.
 
ماجراهای آقای نون.خ

اگر بخواهیم به سال‌های اخیر نگاه کنیم، نون‌.خ در صدر سریال‌هایی قرار می‌گیرد که چند سری از آن تولید و پخش شده و البته، مخاطبان بسیاری هم پیگیر آن بوده‌اند. نون.‌خ در واقع مخفف نام نورالدین خانزاده شخصیت اصلی سریال است که در هر فصل، درگیر ماجرای تازه‌ای می‌شد. ۴ فصل از این مجموعه ساخته شد که در نوروز سال‌های ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ از شبکه یک و شبکه تماشا روی آنتن رفت. این مجموعه مخاطبان پیگیری داشت و بر اساس نظرسنجی‌ها، در میان پربیننده‌ترین سریال‌های نوروزی صداوسیما قرار گرفت. خلاقیت در قصه‌پردازی یکی از دلایلی بود که مجموعه نون.‌خ را به یک سریال تماشایی و نو تبدیل کرده بود. 

به روایت پایتخت
نمی‌توان صحبت از مجموعه‌های چند فصلی کرد و اشاره‌ای به پایتخت نداشت. سریالی که بسیاری پیگیر تولید فصل‌های مختلف آن بودند و هر بار منتظر قصه تازه‌ای از آن می‌شدند. پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی الهام غفوری، روایت خانواده نقی معمولی را پیش می‌برد که در هر فصل، قصه متفاوتی برایشان روی می‌داد. فصل اول پایتخت، روایتگر خانواده نقی معمولی بود که تصمیم می‌گیرند از على‌آباد به تهران کوچ کنند. اما پس از ورود به پایتخت با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند. در فصل‌های بعدی این مجموعه، قصه‌های متفاوتی سر راه خانواده معمولی قرار می‌گیرد؛ از ازدواج ارسطو، پسرخاله نقی تا ماجرای درگیر شدن خانواده با داعش. همین قصه‌ها هم باعث می‌شد مخاطب پیگیر فصل‌های مختلف آن باشد. 

قصه زندگی مهندس جوادی
بچه مهندس و روایت جواد جوادی نخبه ایرانی، سریال دیگری بود که در چند فصل روی آنتن رفت. فصل یک تا سه این مجموعه به کارگردانی علی غفاری و فصل چهارم به کارگردانی احمد کاوری بود. داستان این مجموعه در تاریخ معاصر و در سه فاز کودکی، نوجوانی و جوانی پسری با نام جواد است که در نوزادی رها شده است. پدرش نمی‌خواسته او به دنیا بیاید و تصمیم می‌گیرد برای قماربازی‌اش او را بفروشد تا پول برای قمار کردنش جور شود. او طی ماجراهایی در نهایت به پرورشگاه سپرده می‌شود و اسمش را جواد جوادی می‌گذارند. در فصل‌های مختلف سریال، روایت کودکی تا بزرگسالی او در قامت یک مهندس نخبه روایت می‌شود. این سریال درست مانند مجموعه‌های چند فصلی مرسوم در دیگر کشورها، روایت زندگی یک شخصیت را در چند بازه زمانی به نمایش می‌گذاشت و همین باعث جذابیت‌های مجموعه و کشش آن برای مخاطبان می‌شد. 

مالباخته‌های دیوار به دیوار
روایت همسایگان سریال دیوار به دیوار را یادتان هست؟ سریالی که روایتگر ۵ خانواده مالباخته بود که مدتی به ناچار در کنار هم و در یک خانه زندگی می‌کردند و همین، چالش‌هایی را برایشان رقم می‌زد. دیوار به دیوار به کارگردانی سامان مقدم در نوروز۱۳۹۶ تولید و از شبکه سه پخش شد. فصل دوم آن سال بعد روی آنتن رفت تا روایت این همسایگان و ماجراهای عجیب آنها را ادامه دهد. طنز موجود در این سریال به گونه‌ای بود که مخاطب را با خود همراه می‌کرد. 

دردسرهای عظیم آقا لطیف
قصه آقا لطیف بدشانس سریال دردسرهای عظیم هم از آن دست قصه‌ها بود که توانست در دو فصل مخاطبان را با خود همراه کند. در فصل اول این کمدی تلویزیونی که کارگردانی آن در دست برزو نیک‌نژاد بود، آقا لطیف جوان قصه درگیر ماجراهای عجیبی می‌شد و به مرور وارد زندگی یک مرد پولدار اما حاشیه‌دار می‌شود. در فصل دوم، روایت زندگی بهار و آقا لطیف حال و هوای دیگری به خود می‌گیرد و ماجرا با پیچ و خم‌های دیگری همراه می‌شود. 
 
قصه‌های یک کلانتر

سرگرد امیری با بازی ایرج نوذری، روایت سریال کلانتر را شکل داده بود و هر بار با یک ماجرای معمایی همراه می‌شد. کلانتر به کارگردانی محسن شاه‌محمدی در ژانر پلیسی و با قصه‌های تازه خود، مخاطبان را پای شبکه یک نگه می‌داشت. مجموعه تلویزیونی کلانتر، داستان سرگرد علی امیری و ستوان رضا بیات بود. ابتدای قصه، پرونده‌های معمایی پلیسی روی میز امیری قرار می‌گرفت که او برای پیگیری هر کدام از این پرونده‌ها مجدانه تلاش می‌کرد. بازی خاص ایرج نوذری در نقش کلانتر و بازپرسی‌هایی که انجام می‌داد، مخاطب را همراه قصه می‌کشاند. 

روایت غیرت خوش‌رکاب
ماجراهای آقا تقی و آن کامیون خوش‌رنگ و لعابی که داشت، قصه‌ اصلی خوش‌رکاب را ساخته بود تا مخاطب پیگیر آن شود. خوش‌رکاب با بازی محمد کاسبی، داستان مردی را روایت می‌کند که به کامیون خود علاقه بسیاری دارد. دلبستگی او به اندازه‌ای است که حاضر نمی‌شود برای کمک‌رسانی به جبهه از کامیونش استفاده کند. اما زندگی او دستخوش تغییر می‌شود و با ورود به جبهه و دیدن روش زندگی رزمندگان دفاع مقدس، تحت تاثیر قرار می‌گیرد. او در نهایت اسم کامیون خود را خوش‌غیرت می‌گذارد تا یک قصه تازه را در فصل دوم به نمایش بگذارد. 

زیرخاکی به شیوه فریبرز
بیشتر مجموعه‌هایی که در چند فصل تولید می‌شوند، به واسطه قصه تازه و روایت همراه‌کننده برای مخاطب، می‌توانند شانس بیشتری برای جذب مخاطب داشته باشند. درست مثل زیرخاکی که زبان خاص فریبرز شخصیت اصلی قصه که همیشه هم دنبال زیرخاکی است، حال و هوای سریال را متفاوت می‌کند. فریبزر با بازی پژمان جمشیدی، سربه هوا و جاه‌طلب است. از کاه برای خودش کوه می‌سازد و همسرش را ملکه کاخ فرضی‌اش می‌داند. آقا فریبرز قصه می‌خواهد با پیدا کردن گنج، یک شبه ره صدساله را برود. او که به همراه همسر و فرزند خردسالش در یکی از مناطق جنوب تهران زندگی می‌کند، به ‌واسطه برادرش که یکی از افسران انقلابی نیروی هوایی است، درگیر ماجراهایی می‌شود که به موازات تلاشش برای یافتن گنج، او را ناخواسته وارد مبارزات انقلابی می‌کند. ماجراهای فریبرز پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه پیدا می‌کند تا این که شرایطی رقم می‌خورد که او را ناگزیر به خروج از کشور می‌کندو... 

ازسرنوشت ۲ جوان 
سریال از سرنوشت را هم باید در زمره چند فصلی‌های تلویزیون دانست. این مجموعه به کارگردانی محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان از شبکه دو روی آنتن رفت. از سرنوشت داستان رفاقت هاشم و سهراب دو پسربچه‌ پرورشگاهی بود که از کودکی تا نوجوانی و جوانی در این مرکز زندگی می‌کردند. این دو پسر که آرزوهای بزرگی را در سر می‌پروراندند، فراز و نشیب‌های بسیاری را در زندگی‌شان تجربه می‌کردند. همراه شدن با قصه کودکی تا جوانی این دو دوست، بهانه‌ای بود تا مخاطب در ۴فصل مجزا، همراه سریال شود. 
 
زیر آسمان یک آپارتمان

زیر آسمان شهر با آن قصه‌های متفاوتی که از بهروز پیرپکاجکی می‌گفت، در چند فصل مخاطب را پای تلویزیون نگه داشت تا روایتگر یک کمدی ساده اما جذاب باشد. این مجموعه زندگی قشرهای مختلف شهررا درکنارهم روایت می‌کرد. کل قصه در یک آپارتمان می‌گذشت که چند همسایه در آن زندگی می‌کردند و با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. خشایار مستوفی با بازی حمید لولایی با همان دهان‌لقی‌های همیشگی‌اش و تقابلی که با دیگر همسایه‌ها داشت، بخش دیگری از کمدی سریال را در دست می‌‎گرفت. 

روایت زندگی ستایش 
ستایش دختر جوانی بود که برای نجات برادرش از خطری که در پی فرار او از خدمت سربازی ایجاد شده بود، به طاهر فردوس پناه برده و با تمهیداتی برادرش را راهی مرز می‌کند. برادر ستایش در مرز کشته می‌شود و طاهر هم به زندان می‌افتد. او با رضایت خانواده محمد آزاد می‌شود و دل در گروی عشق به ستایش می‌بندد. سریال ستایش در سه فصل روی آنتن رفت تا ماجرای زندگی ستایش را از زمانی که با طاهر ازدواج می‌کند تا پیری او روایت کند. نوع بازی‌ها و نمایش مصیبت‌های زندگی یک دختر جوان، از دلایل جذابیت‌های سریال برای مخاطبان بود. 

جاسوسی به روش گاندو 
قصه پرونده امنیتی با نام گاندو، ماجرای سریالی به کارگردانی جواد افشار بود که در دو فصل مجزا روی آنتن رفت. فیلمنامه گاندو بر اساس مستندات و وقایع تاریخی و کشف جاسوس‌های داخل و خارج از ایران بود که در خلال قصه، به موضوع آقازاده‌ها نیز اشاره‌هایی می‌کرد. از جمله پربازدیدترین سکانس‌های این سریال عملیات به زمین نشاندن هواپیمای مسافربری برای جلوگیری از خروج آقازاده با بیت‌المال بود. 

انتقاد سه جوان لیسانسه 
لیسانسه‌ها را باید از آن دست مجموعه‌ها دانست که به واسطه تکیه کلام‌ها و طنز موقعیت، یک حال و هوای متفاوت از دیگر مجموعه‌های کمدی داشت. قصه این مجموعه، مربوط به سه جوان با تحصیلات لیسانس را روایت می‌کند که هر یک مشکلاتی دارند و به مرور درگیر اتفاق‌های مختلفی می‌شوند. در زمان پخش این سریال، بسیاری از تکیه‌کلام‌های آنها در میان مردم تکرار می‌شد که خود نشان از مقبولیت در میان طرفداران بسیار این مجموعه نمایشی بود. 

شرطی که نجلا گذاشت
روایت زندگی دختری جنوبی با نام نجلا، محور دو فصل از سریالی با همین نام بود. نجلا که کارگردانی آن در دست خیرا... تقیانی پور بود، حوالی سال ۱۳۵۸ را روایت می‌کرد که دختری به یک پسر عاشق در آن اوضاع آشفته و نا امنی‌ها وعده‌ای می‌دهد که اگر آن پسر بتواند او را از مرز ایران و عراق رد کند و به زیارت اربعین برساند، در قبال عشقش به او پاسخ مثبت می‌دهد. نجلا با شرطی که برای دلداده خود گذاشته بود، سریال را به سمت و سوی متفاوتی کشاند. حال و هوای دفاع‌مقدس و مردم جنوب کشور چیزی بود که باعث شد نجلا به سریالی پرمخاطب تبدیل شود. 

متفاوت مثل نوار زرد 
سرگرد کاوه کیهان پلیس کتابخوان و قهوه‌خور سریال نوار زرد بود که هر بار با پرونده تازه‌ای روبه‌رو می‌شد. او در حین باز کردن گره از پرونده‌های جنایی، به پرونده‌ای بر‌خورد می‌کرد که کشف واقعیت پای زندگی شخصی‌اش را به میان می‌کشید. این سریال به کارگردانی پوریا آذربایجانی، از شبکه دو پخش می‌شد تا مخاطب را طی دو فصل با کارآگاه ‌بازی‌های سرگرد کیهان همراه کند. 

هوشی به رنگ سیاه 
از جمله این مجموعه‌ها باید به هوش سیاه اشاره کرد که روایت متفاوتی از یک نابغه و البته خلافکار حوزه سایبری را به نمایش می‌گذاشت. سرگرد احمدی معاون دایره پیشگیری و مبارزه با جرایم رایانه‌ای پلیس بود که همراه با دستیاران خود درگیر پرونده پیچیده یک خرابکار و نابغه رایانه و الکترونیک، جمشید کاظمی با نام تقلبی کامران بوریایی می‌شد. فصل دوم این مجموعه هم از جایی آغاز می‌شد که هوش سیاه پس از دستگیری و زندانی شدن در پایان سری اول، تصمیم به فرار از زندان می‌گیرد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها