زمان زیادی طول کشیده تا جامعه ما به وضعیت امروزیاش دچار شود؛ به اینکه اگر هیکل نحیف سیگار لای انگشت یا گوشه لب دختر یا پسری کمسنوسال بنشیند، کمتر کسی باتعجب نگاه کند. حالاسیگار آسانتر ازهرزمانی دردسترس است، بهطوریکه تقریبا بدون زحمت میتوان به یک سیگاری ناب تبدیل شد وخود را در مقام مصرفکننده حفظ کرد؛ بیآنکه ترمزی بهنام قبح اجتماعی مانع شود. گره کار هم دقیقاهمینجاست.
امسال آمارهای مختلفی درباره مصرف سیگار از زبان مسئولان کشورمان منتشر شد که پژواکهای ترسناکی در گوش کسانی داشت که خطر را حس میکنند.یکی ازاین آمارهامیگفت: «تقریبا ۱۴درصد افراد بالای ۱۸سال در ایران مصرفکننده دخانیات هستند که حدود ۲۶درصد مردان و ۴.۵درصد زنان را شامل میشود» وآماردیگری میافزود: «این مصرف از سال ۱۳۹۵، با رشد حدود ۲.۵درصدی درمردان و ۱۱درصدی در زنان بالای ۱۸سال روبهرو بوده است»؛ حقایقی که میتوان آنها را در کف خیابان کاملا لمس کرد. اما چه شد که به این نقطه رسیدیم؟ آیا افزایش آمار دودیها فقط زیر سر توطئه صنعت فیلم یا دسیسه تولیدکنندگان دخانیات است که میخواهند به هربهایی سیگارها دود شود یا اینکه ایراد در تار و پود جامعه خودمان است ؟
آفتی به نام دسترسی آسان
یک ایراد که به جامعه ایرانی وارد است در دسترس بودن محصولات دخانی است آنهم درحالیکه در همین جامعه، اقلام حیاتی مانند دارو بعضا کمیاب یا نایاب میشود. همین نقص سبب شده تا درباره حداقل و حداکثر زمانی که میتوان به دخانیات و بهطور مشخص به سیگار دسترسی پیدا کرد عددهای تخمینی ذکر شود؛ مثل اینکه علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس میگوید: «کمتر از ۱۵ دقیقه؛ زمانی کمتر از آنی که برای خرید نان نیاز است.» او به ایرنا توضیح میدهد: «سهولت زمانی و مکانی در دسترسی در حالی در کشورمان وجود دارد که برخلاف قانون، بهراحتی به افراد زیر۱۸سال سیگار فروخته میشود. در نزدیکی مدارس نیز که نظارت کافی وجود ندارد و سیگار بهآسانی در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد، بهطوریکه این روزها شاهد فروش سیگار توسط برخی از دختران در داخل مدارس هستیم.» از نگاه این جامعهشناس برای مقابله با این وضعیت بغرنج چند راه بیشتر پیشرویمان نیست ازجمله اینکه «خرید و فروش سیگار به شکل بیمحابا و آزاد در هر سوپرمارکت و سر هر چهارراه باید کنترل و جمع شود.همچنین بایدجریمههای سنگین برای افرادی که سیگار را به بچههای زیر۱۸سال میفروشند در نظر گرفته شود. بساط ارزانفروشی سیگار هم باید برچیده شود مخصوصا وقتی در مورد کالایی مانند بنزین، بحث بهینهسازی مصرف و تغییر قیمت مطرح میشود.»
استقلال اشتباهی
در دسترس بودن دخانیات و همیشه جلوی چشم بودن سیگار عاملی است که افراد را به مصرف ترغیب میکند؛ اما با اینکه امکان خرید سیگار برای همه افراد وجود دارد چرا فقط عدهای تبدیل به مصرفکننده میشوند؟ پاسخ به این پرسش ما را به وادی مسائل روانشناختی میکشاند، به آنجا که شمسالدین آتابای، عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، چالش سیگاریشدن دختران را به این مسأله گره میزند. او به ایرنا میگوید: «یکی از دلایل افزایش مصرف دخانیات در زنان نوعی اقدام برای دیدهشدن یا تلاش برای نشاندادن برابری با مردان است. همچنین تصور رسیدن به استقلال فردی و نشاندادن قدرت با انجام کارهایی که همیشه برای دختران و زنان ممنوع و ناپسند شمرده میشده نیز موضوع مهمی در این زمینه است.» درواقع برخی از مصرفکنندگان دخانیات به این سبب به این سمت کشیده شدهاند که تعریفشان از استقلال و قدرت، اشتباه بوده و آموزشی نیز برای رفع این کژفهمی در کار نبوده است. به همین سبب است که علیرضا شریفییزدی تاکید دارد که «از ۱۳سالگی باید در مدارس ساعتهایی به آموزش بچهها و گوشزد کردن خطرات ناشی از سیگار بهصورت عینی و جذاب از طریق انواع هنرها اختصاص داده شود.» البته زور زبان هنر نیز تا حدی است، مخصوصا اگر دانشآموزان، والدینی طرفدار دود داشته باشند، چون یک خانواده مصرفکننده نمیتواند معلم خوبی برای مصرفنکردن باشد. بنابراین مقابله با گسترش روزافزون گرایش به محصولات دخانی را نمیتوان بدون درنظرگرفتن نقش تعیینکننده خانواده کلید زد.
دلایل افزایش گرایش به دخانیات در میان کمسنوسالها
ترویج مصرف دخانیات توسط رسانهها
توسعه کافیشاپها و قهوهخانههای سنتی
ضعف آموزش در دستگاههای تعلیم و تربیت
ریختن قبح مصرف قلیان در خانوادهها
سهولت دسترسی به محصولات مختلف دخانی
بیاعتنایی به قانون ممنوعیت فروش به زیر ۱۸سالها