یکی از این نامها سارا حاتمی است که با درخشش در فیلم اولش در قالب یک دختر به تهخط رسیده و تنها، توانست سال گذشته برای فیلم «کت چرمی» سیمرغ بلورین بازیگری جشنواره فجر را به دست آورد؛ بازیگری که در سریال «زخم کاری» هم حضوری موثری داشت.
با حاتمی درباره حضورش در فیلم «آبی روشن» بابک خواجه پاشا و سایر تجارب بازیگریاش گفت وگویی انجام دادهایم.
ثریای فیلم «کت چرمی » که شما سال قبل بازی کردید، با توجه به خاستگاه و موقعیت زندگیاش(نداشتن خانواده درست درمان) مجبور میشود در محیطی دور از خانواده زندگی کند. این نقش برایتان چه ویژگیهایی داشت؟
برای جوانها و همه آدمهای جامعه نیاز است که بدانند چنین نوع محیطهایی وجود دارد و دختران جوان و بدسرپرست میتوانند درگیر چه چالش و مشکلات زیادی شوند و خیلی از اتفاقات غیرمنتظره و لاینحل و دشوار در این نوع محیطها برای جوانها رخ میدهد. بیشتر کارهای برخی از آدمها در لایه ظاهری است و در باطن با چیز دیگری مواجه هستیم و با قضایا و داستانهای زیادی روبهرو هستیم. اینکه متوجه شویم چنین زندگیهایی وجود دارد، میتواند در دیدگاههایمان اثرگذار باشد و به زندگی و شرایط این جنس از آدمها توجه کنیم. این وجوهات تاثیرگذار اجتماعی میتواند به عنوان یک سند اجتماعی نکات ارزشمندی را به فیلم الصاق کند. یکی از مسائلی که ثریا با آن درگیر بود، بحث اعتیادش است. او نوجوانی است که تازه مصرف مواد مخدر را شروع کرده است. نکته مهم مدل و نوع رفتاری شخصیتها، به عنوان مثال در بحث سیگار کشیدن و غذا خوردن است و ممکن است در فیلمی احتیاج به پرداختن به این جزئیات در شخصیتشناسی نقش، وجود نداشته باشد اما موقعی که من به عنوان بازیگر سراغ نقشم میروم و شخصیتپردازیاش میکنم نیاز دارم که به این جزئیات به ظاهر ساده رفتاری توجه کنم و فکر میکنم که مثلا ثریا چگونه غذا میخورد، چه زمانی میخوابد، نوع رفتارش با سایرین چگونه است، روزش را چگونه میگذراند، در تنهایی چه کنش و رفتاری دارد و... برای من شناخت این ویژگی نقش برای ساختن شخصیت بسیار مهم و کلیدی است و به آن توجه دارم و میتوانم از تجربیات زیستم در شخصیتپردازی نقش استفاده کنم. نقش مقابلم جواد عزتی بود و در این باره به من کمکهای زیادی کرد و حرفهایی که مطرح میکرد برای من تبعات مثبتی در شیوه بازیکردنم داشت و هر موقع که سکانسی داشتم که ایشان بازیگر روبهرویم بود، با سعهصدر به من کمک میکرد که بازیام درست و منطقی باشد و حس مناسب را به دست بیاورم.
در زخمکاری هم نقش متفاوتی بازی کردید؟
بله، در زخم کاری مائده، دختر جوانی است که در ظاهر خیلی خوشبخت و سعادتمند به نظر میرسد و کسانیکه او را میشناسند نیز تصور میکنند محبوب والدین و پدر بزرگ پولدارش است اما درون زندگی واقعی او خلاف این تصورات است و زندگی پرچالشی دارد. بنابراین حداقل به لحاظ خاستگاه اجتماعی، نوع رفتار و از نظر ظاهری و فیزیکی از ثریای کت چرمی فاصله داشت.
در سومین فیلم شما «آبی روشن» که این روزها در جشنواره فیلم فجر حضور دارد، آیا باید منتظر تصویر جدیدی از شما باشیم؟
در فیلم آبی روشن نقش بسیار متفاوتی نسبت به حضور اولم در سینما و شبکه نمایش خانگی یعنی فیلم کت چرمی و مجموعه زخمکاری تجربه کردم و با دختری مواجه هستیم که مجبور است در مسیر زندگی پرنوسان و پرچالشی که در نوجوانی دارد، عبور کند و مسیر بزرگسالی و بلوغ را تجربه کند؛ بلوغی که شخصیتش را پخته و آبدیده کرده است. دختری که هنوز علایق دوران نوجوانی در وجودش دیده میشود اما شرایط زندگیاش راه دیگری را در پیش رویش قرار میدهد و مجبور است بزرگ شود و بزرگ فکر کند و با مسائل مختلف زندگی و اجتماع برخورد داشته باشد و رفتارهایش در این پروسه مثل یک زن میانسال میشود و این مسأله خیلی نقش را برای من جذاب و هیجانانگیز کرده و اینکه یک دختر نوجوان چرا باید دچار چنین سرنوشت تراژیکی شود. روز اولی که فیلمنامه را خواندم در ذهنم علامت سوالی وجود داشت که برای ایفای نقش باید چه مسیر و راهبردی را انتخاب کنم؛ رفتم به دل نقش و به معنای کامل کلمه نقش را زندگی کردم تا بتوانم درست درکش کنم و این کار، زمانبر بود.
آیا برای ایفای نقش «ستاره » دنبال مابهازای بیرونی رفتید؟
سختی کار برای من این بود که مابهازای خیلی کاملی از شخصیت ستاره نداشتم تا بروم سراغش و بررسیاش کنم. مجبور بودم بخشی از این شخصیت را باز کنم و تکههای پازل شخصیتش را پیدا و کنار هم قرار بدهم تا نقش کامل شود. بنابراین جای این کار وجود نداشت که برایش مابهازای واقعی پیدا کنم.
آیا شخصیت ستاره خاص است که نتوانستید برایش مابهازای واقعی پیدا کنید؟
این دختر درگیر موقعیت خاصی در زندگی است و شرایطش بسیار عجیب و غریب است؛ شرایط مرزی بین دنیای نوجوانی و بزرگسالی. جاهایی من باید این دو ویژگیاش را پیدا میکردم. جاهایی ستاره رفتارهای احساسی و جاهایی رفتاری پخته، ویژه آدمهای بالغ از خودش بروز میدهد و دائما شخصیتش با فراز و نشیبهایی مواجه است؛ فراز و نشیبهایی که گاهی سر یک دیالوگ بود. جایی نوشتهای خواندم با این مضمون «برخی اوقات احساسات آدمها به گونهای است که تمام وجودشان به جز چشمشان، در حال گریه است.» این مسأله موید این است که در برخی شرایط سخت امکان گریه کردن سلب میشود و در خیلی از جاهای فیلم این دختر همه وجودش در حال فروپاشیدن است اما ظاهرش با لبخند همراه است تا حفظ ظاهر کند و نمیتواند حال واقعیاش را نشان دهد اما جاهایی در تنهایی برونریزی میکند.
آیا با مونولوگ این برونریزی را انجام میدهد؟
نه، مونولوگ نیست اما سکانسهایی است که خلوت این شخصیت را میبینیم.
آیا میمیک چهره، وضعیت روحی این دختر را نشان میدهد.
همه وجودش این وضعیت را بروز میدهد. موقعیتی که اشاره میکنم که باید کاملا درکش کنم، منظورم همین حالات است. مواقعی در حین فیلمبرداری بود که در حال دیالوگ گفتن لبخند میزدم اما قفسه سینهام از شدت بغض درد میگرفت و نباید گریه میکردم و اشکی در چشمانم دیده میشد و باید حسش را منتقل میکردم. یکی از چالشهای سختی که داشتم همین مسأله بود.
مخاطب هدف آبی روشن، نوجوانان هستند یا جوانان؟
جوانان هستند، زیرا مسیری که در فیلم شکل میگیرد، مسیر جذابی است و مسیری است که باعث میشود از ظاهر آدمها عبور کنیم و به باطنشان رجوع کنیم و نمیتوانیم آدمها را از روی ظاهرشان قضاوت کنیم. ساختار داستانی و شخصیتپردازی فیلم به گونهای است که تا اواسط فیلم نتوانیم چیزهایی را از سیر داستان و شخصیت آدمهای فیلم بفهیم زیرا درون این آدمهاست و در ادامه باطنشان در معرض دید قرار میگیرد.
بازیگر روبهرویتان در آبی روشن، مهران احمدی است. همبازی شدن با بازیگر با تجربهای که طیفهای مختلفی از نقشها را بازی کرده و در ضمن کارگردان موفقی است، چالش جذابی برای یک بازیگر جوان است؟
بازی در این فیلم باعث شد که از نزدیک با مهران احمدی آشنا شوم و این موقعیت با نوع روابط ما در فیلم که روایتی بود از دو آدمی که تازه با هم برخورد میکنند، قرابت و نزدیکی داشت و در ادامه از یکدیگر اطلاعات به دست میآورند.
زوج مهران احمدی - سارا حاتمی میتواند از زوجهای موفق امسال جشنواره فیلم فجر باشد؟
امیدوارم چنین اتفاقی رخ بدهد.
در اولین تجربه بازیگریتان در جشنواره فیلم فجر، سیمرغ دریافت کردید. آیا امسال هم انتظار تکرار چنین موقعیتی را دارید؟
به موفقیت فیلم در جشنواره فیلم فجر با توجه به کیفیتش و زحماتی که برای ساخته شدن فیلم، گروه متحمل شد، بسیار امیدوارم. شخصیت ستاره برای من خیلی فراتر از یک نقش و بازی در یک فیلم است. ستاره در فیلم همیشه حلقهای در انگشتان دستش دارد و روز آخر فیلمبرداری تقاضا کردم این حلقه را به من بدهند و تا مدتها به دستم بود؛ زیرا جوری من با ستاره زندگی کرده بودم و شب و روزم شده بود و روی مدل غذا خوردن، حرف زدن و مدل لباس پوشیدنم و ... تاثیر زیادی بر جای گذاشت که هنوز هم ستاره، بخشی از وجود من است. در نزدیک شدنم به نقش، کارگردان به من کمک زیادی انجام داد.