از این رو باید گفت یکی از مهمترین دلایل افزایش و تشدید حملات و افزایش تعداد عملیات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و ساکنان اراضی اشغالی، خطرات هویتی و وجودی است که زمامداران این رژیم غاصب کاملا آن را درک کرده و با آن روبرو هستند.
بر این اساس رژیم صهیونیستی در طرحها و پروژههای موهوم خویش مطالب و موضوعاتی را میپروراند و آنها را رسانهای میکند که بخش قابل توجهی از آنها غیر قابل پیاده شدن است. از جمله افزایش گستره حریم امنیتی برای غزه و یا گسترش سرزمینهای رژیم از طریق تامین امنیت در شمال اراضی اشغالی یا جنوب لبنان است؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم که بخش قابل توجهی از افزایش عملیات و همچنین عدم پذیرش رژیم برای آتش بس این موضوع است که البته با چاشنی عملیات روانی رژیم تلاش میکند که این مساله را به گونهای بقبولاند و یا اینکه تلاش میکند که این طرح را به واقعیت تبدیل کند.
با توجه به چنین افکاری طبعا این سوال پیش میآید که در نهایت چشم انداز آتی جنگ چیست و همچنین سیر تحولات منطقه به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد. بویژه آنکه در عرصه بین المللی و هم در عرصه داخلی، رِژیم اشغالگر قدس با گسترش نارضایتیهای عمومی روبرو است.
به نظر میرسد که موضوع آتش بس و یا عقب نشینی رژیم صهیونیستی و توقف جنایات روزمره صهیونیستها به مسالهای به نام تاب آوری داخلی این رژیم غاصب بر میگردد.
چرا که رژیم با حمایت ناتو و بویژه ایالات متحده آمریکا ثابت کرد که به قطعنامهها و توافقات و درخواستهای نهادهای بین المللی بی تفاوت است و تنها چیزی که میتواند تل آویو را در ارتباط با این جنایات متوقف کند مشکلات و معضلات روزافزون داخلی است که این امکان را فراهم میسازد سرنوشت جنگ را چه از لحاظ کاهش شدت حملات و چه از نظر توقف جنگ معین کند.
تجربه چهار ماهه گذشته نشان داده که هیچ عامل خارجی نمیتواند تاثیر قابل توجهی بر اقدامات فزاینده رژیم صهیونیستی در تدوام جنایاتش داشته باشد.