مسألهای که چندی است در جامعه رسانهای جهانی مخصوصا در فراسوی مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی مطرح میشود، ادعای چهره مخدوش شده ایران در میان مردم ایران اسلامی است که بهگونهای همهگیر در ماهوارهها و شبکههای عریض و طویل جهانی به آن پرداخته میشود. چیزی که دشمنان ایران اسلامی در تلاش هستند هرچه بیشتر روی آن مانور بدهند و از این رهگذر به مقاصدی که پشت این ادعا پنهان مانده، دست یابند. توهمی پوشالی که مانند برنامهریزانش که بر خانههای سستتر از عنکبوت بنای خود را برپا داشتهاند، بیاساس و عبث است. فناوری و فضای رسانهای جهان امروز، بیش از پیش روی مسأله همافزایی و گرهخوردگی پلتفرمهای تبلیغاتی و رسانهای به یکدیگر متمرکز شده است. یکسانسازی مدیریتی و سیاستگذاری مشترک در برنامهریزی و مدیریت نرمافزارها و استارتآپهای رسانهای برجسته در سطح بینالمللی سبب شده که کاربران در فضای مجازی و بهصورت خاص در بستر شبکههای اجتماعی، به آسانی از یک رسانه به رسانه دیگر منتقل و راهنمایی شوند. این رفت و برگشت توانسته ظرفیتی تازه را در هریک از این رسانهها فعال کند که نتیجه آن افزایش سطح کمی و کیفی خدمترسانی رسانهای در استارتآپها و رسانههای مختلف است و این بستر بر نقش طراحی شده تهاجم تازه علیه ایران و تغییر جنگافزارهای سخت به جنگافزارهای نرم افزوده است و ماهیت تغییر یافته جنگ که امنیت نرم جامعه ایران و از همه بالاتر، احساس امنیت تودههای مردم را نشانه رفته نباید نادیده پنداشت.برای بررسی ماجرای تازه جریان رسانهای رسانههای معاند با ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران، ابتدا باید این ادعا را از نظر گذراند که آیا صحت دارد که چهره ایران در جهان مخدوش شده است؟ در شرایطی که بهطور روزانه در جامعه جهانی جمع زیادی به معنویت و دین اسلام میگروند و همچنین روز به روز تعداد کتابهایی که به مسأله اسلامشناسی پرداختهاند در جهان بیشتر و این کتابها به زبانهای مختلف ترجمه میشود، آیا میتوان ادعا کرد که چهره اسلام منفور شده و حکومتهای اسلامی مانند ایران سببساز این اتفاق هستند؟ پاسخ به این سؤالات در وهله نخست اسلامهراسی و ایرانهراسی بعد ازواقعه۱۱سپتامبر را یادآوری میکند ودربرابر حکومت اسلامی و شیعی ایجاد شبهه و تقابل بین اندیشمندان امری بدیهی در نظر و منظر اندیشکدهها و پژوهشگاههای جهان است. در بررسی رسانههای معاند و در پاسخ به این ادعا باید این موضوع را در ذهن داشت که در اینجا منظور از ایران اسلامی در بیان گروه معلومالحالی که ادعای مورد نظر را مطرح کرده، جمهوری اسلامی ایران است چرا که اساسا مهمترین و جدیترین حکومت اسلامی در جهان امروز، حکومتی است که در ایران بر سر کار است. در بررسی تمامی این مدعاها فقط میتوان مطمئن بود که بوی دلارهای انگلیسی از هفت فرسخی ادعاهای اینچنینی به مشام میرسد و گویا هنوز که هنوز است استراتژی تفرقهافکنی میان مسلمانان، قاعدهای است که برای مبارزه جهانی علیه اسلام، کارآمد به نظر میرسد.رسانهها به جای توجه به واقعیات موجود در ایران اسلامی، توجه خود را (عمدی یا غیرعمدی) روی فضای آلوده ضدایران متمرکز کردهاند و در راستای تقویت همین فضای ضدایرانی حرکت میکنند و در پی تکرار گزینشی پیوند میان ایران و خشونت هستند. برخی رسانهها هم تلاش می کنندتا نشان دهند که جنگهای و اختلافهای قومی ـ قبیلهای میان ایرانیان همچنان ادامه دارد و تقابل بین اقوام ایرانی، ادامه همان جنگهای قبیلهای در ایران است. رسانهها برای تخریب ایران در نزد افکار عمومی، به طرح پرسشهای کلیشهای در مورد ایران میپردازند و برای مثال مباحثی مانند: تبعیض ضدزنان مسلمان، حجاب و دینگریزی و عدم علاقهمندی به مسائل دینی را مطرح میکنند. امروزه رسانهها یکی از منابع مهم قدرت نرم بهشمار میآیند و صاحبان قدرت در تلاشند که بهرهگیری خود را از رسانهها افزایش دهند. در بحث ایرانهراسی در رسانهها، یکی از مسائل مطرح، تسلط گروهها و جریانهایی خاص بر رسانههای غربی است که این جریانها میکوشند پیامهای مورد نظر خود را در جهت افزایش قدرت و اعمال نفوذ بیشتر به مخاطبان انتقال دهند و از همه توان خود در جهت شکلدهی به افکار عمومی استفاده کنند.حضور گسترده مردم در مراسم تشییع شهدای خدمت، بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت و تلاش دشمنان در عدم انعکاس این رویداد مهم بینالمللی را ابتر گذاشت. دستنوشتهها، بنرهای تبلیغاتی و پوسترهای تصاویر شهدای خدمت در کنار جمعیت عظیم و میلیونی سیاهپوش مردم استانها و شهرهای مختلف ایران اسلامی به تعبیر رهبر معظم انقلاب مدظلهالعالی در دیدار خانوادههای شهدای خدمت که در پنجم خرداد انجام شد، با اشاره به حرکت و قیام مردم در تشییع این شهدا در تبریز، قم، تهران، شهرری، بیرجند، مشهد، مراغه، زنجان و نجفآباد، فرمودند: «این تشییع باشکوه نشان داد که ملت ایران زنده است».