پس از برگزاری سومین مناظره، رویکرد فرهنگی کاندیداها نیز برای مردم شفاف شد و نامزدها با حضور در استانها و مجامع مختلف سعی در تبیین گفتههای خود دارند تا از این فرصت مغتنم برای بیان هرچه بیشتر برنامههایشان بهره برده و موضوعات مبهم را در نزد مدافعان و منتقدانشان رمزگشایی کنند. سفر نامزدهای انتخاباتی و اعضای ستاد آنها به مراکز استان بر تبوتاب انتخابات در نقاط مختلف کشور افزوده است و نوید برگزاری یک انتخابات پرشور را میدهد. انتقادات وارده به کلیگویی برخی نامزدها در مناظرات و عدم پرداختن آنها به مطالبات جدی مردمی باعث شده تا ستادهای تبلیغی از فرصت باقیمانده برای حضور کاندیداها در بین مردم استفاده کرده و با یک تیر دونشان بزنند و علاوه بر تبلیغ چهره به چهره، تنور انتخابات را به نفع خود داغ کنند. بازتاب مجموعه اقدامات انجامشده توسط کاندیداها در نظرسنجیهای معتبر قابل احصاست و بدون تردید مناظره چهارم که محور کلی آن سیاسی و درخصوص حوزه دیپلماسی است، میتواند تصویر روشنتری از برنامههای کاندیداها در این عرصه را به نمایش بگذارد، بهویژه که حوزه دیپلماسی در دولت شهید خدمت با سکانداری شهید امیرعبداللهیان، اقدامات قابلتوجه متعددی را برای کشورمان به یادگار گذاشته است که قدرت محور مقاومت و ارتباط سازنده با همسایگان از جمله این موارد بود که بهدلایل مختلف از جمله نگاه صرف دولت تدبیر و امید به دولتهای غربی، مغفول مانده بود و با فعالیتهای مداوم آیتا... رئیسی و امیرعبداللهیان از بنبست درآمده و مبدل به ظرفیت قابل دفاعی شد.
اعتماد به غرب جواب نمیدهد
منطق محاسباتی، ادراکی و نظام فکری مسئولان دولت یازدهم و دوازدهم بر مبنای اعتماد بیش از اندازه به غرب شکل گرفته بود و تصمیمات مرتبط با عرصه سیاست خارجی و رفتارهایی که در مواجهه با کنشگران بینالمللی بهخصوص قدرتهای بزرگ از خودشان نشان میدادند، تابعی از اعتماد مفرط و بیش از حدشان نسبت به غرب بود و این موضوع تا حدی افراطی بود که مقام معظم رهبری در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیات دولت دوازدهم، تجربه این دولتها را چراغ راه سیاستمداران و مسئولان و آیندگان دانسته و فرمودند: «این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجا که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمی است.»
این قضیه در دهه گذشته بهخصوص در جریان مذاکرات برجام بهوضوح مشاهده شد. هرجایی که آمریکاییها خلف وعده میکردند، مقامات دولت سعی میکردند بهنوعی نبینند یا با تفسیر رفع و رجوعش کنند. مثلا، وقتی آمریکاییها مواضعی میگرفتند که دال بر نقض برجام بود، مسئولان وقت ما میگفتند که حرفهای آمریکا مصرف داخلی دارد و برای راضی و آرامکردن تندروهای آمریکاست. زمانی هم که مظاهر خلف وعده آمریکاییها و اروپاییها خیلی آشکارتر میشد، همان مسئولان وقت میگفتند که اینها ناقض روح برجام است و ناقض متن برجام نیست یا میگفتند که این اقدامات ناقض نامه رهبر معظم انقلاب در تأیید مشروط برجام است و ناقض خود برجام نیست. در واقع سعی میکردند که بهنوعی رفتار مقامات آمریکایی و اروپایی را توجیه کنند، چرا؟ بهخاطر اینکه اتفاقاتی که داشت میافتاد با آن منطق ادراکی و محاسباتیشان جور درنمیآمد؛ چون منطق ادراکی ومحاسباتیشان کاملا مبتنی بر اعتماد به غرب شکل گرفته بود؛ اتفاقی که متاسفانه در روزهای اخیر نیز مشاهده میشود و مشاور برخی از کاندیداها بدون توجه به خسارتهای کلانی که نصیب کشور کردند، با تحریف تاریخ درصدد هستند برجام را بهعنوان یک شاهکار به افکار عمومی قالب کنند از همین رو مردم باید با رجوع به عبرتهای موجود که زمان زیادی هم از آن نگذشته است به برنامههایی رأی بدهند که سه اصل محوری عزت،حکمت ومصلحت راکه زیربنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است را مبنای اقدامات خود دراین عرصه قراردهند ودیپلماسی اقتدار کنونی را به دوران سیاه دیپلماسی التماسی و انفعالی تقلیل ندهند.