جنایت‌های فراموش شده

تاریخ معاصر ایران بخصوص دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مملو از حوادث و رویدادهای تکان‌دهنده‌ای است که هنر-صنعت سینمای کشور، بخصوص فیلم‌های ژانر حادثه می‌توانند با به تصویر کشیدن این حوادث تحمیلی تاثیرگذار باشند؛ روایت حوادث آن هم در یک ژانر سینمایی متناسب با موضوع حادثه قطعا منتهی به فیلم‌های سینمایی ارزش بخشی خواهد شد.
کد خبر: ۱۴۶۳۱۵۳
نویسنده فاطمه رستمی - گروه فرهنگ و هنر
 
یکی از این حوادث تکان‌دهنده که باردیگر وقاحت آمریکا را در تجاوز به حریم ملت‌ها نشان می‌دهد،مربوط به ۱۲تیرماه سال ۱۳۶۷ است که ناو آمریکایی وینسنس دو موشک به هواپیمای مسافربری ایرانی شلیک کرد و موجب کشته شدن تمام ۲۹۰ سرنشین هواپیما شد که ۶۶ نفر از آنها کودک بودند. به تصویر کشیدن چنین حمله‌ای که احتمالا اگر در آمریکا رخ داده بود تا‌کنون ده‌ها فیلم سینمایی و انیمیشن هیجان‌انگیز در خصوص آن ساخته بودند اما در کشورمان برای چنین حمله‌ عمیق و دردناکی که می‌توانست علاوه بر زنده نگه داشتن یاد شهدای این تجاوزگری، موجب آشنایی جوانان با بخشی از حقایق تاریخی کشورمان شود و چرایی دشمن‌پنداری آمریکا از نگاه انقلاب ایران را تبیین کند، هنوز اثری ساخته نشده است. همچنین تمرکز بر چنین سوژه‌هایی می‌تواند منجر به تولید فیلم‌هایی بهادار، فاخر و دارای استاندارد شود که قابلیت آن را دارند که لایه‌هایی از حمله به پرواز ۶۵۵ و سایر حوادث مشابه را که هژمونی فرهنگی دولت‌های سلطه‌گر سعی در کتمان آن را دارند برای سایر ملل برملا کند. 
 
بی‌توجهی به مهم‌ترین سوژه پروازی جهان
فارغ از بحث‌های ایدئولوژیک، سینمای حادثه‌ای و حوادث هوایی همیشه برای مخاطبان جذاب بوده و در دل تاریخ سینمای جهان، تعداد زیادی از فیلم‌های مهم و ارزشمند سینمای جهان در همین ژانر و مضمون ساخته شده‌اندوبه فروش خوبی هم دست یافته‌اند.گرچه تاکنون سینماگران ایرانی نسبت به فراز و نشیب‌های کشور در مواجه با دشمنی‌ها و فشارهای ابرقدرت‌ها بی‌تفاوت نبوده‌اند و در رابطه با حوادث مربوط به دهه ۶۰ از جمله اقدامات تروریستی منافقین و جنگ تحمیلی پرونده قابل قبولی از خود به جا گذاشته‌اند، اما به نظر می‌رسد همچنان رخداد‌های بسیاری از دید این هنرمندان پنهان مانده که چندان بی‌ارتباط با سایر حوادث گذشته و امروز ایران در مواجهه با دشمنان انقلاب نبوده و نیست. 
 
یک ژانر جذاب، یک مضمون استراتژیک
در دسته‌بندی ژانرهای سینمایی، فیلم‌های حادثه‌ای گونه‌ای داستانی در سینما هستند که تمرکز اصلی‌شان به تصویر کشیدن یک فاجعه است. در این دسته از فیلم‌ها معمولا حادثه‌ای بزرگ رخ می‌دهد و حیات و بقای شخصیت‌های داستان به خطر می‌افتد. گرچه برخی از تولیدات در این ژانر سینمایی، علمی- تخیلی هستند، اما زمانی که سینمای مهیج و حادثه‌ای، برای نمایش فاجعه‌ای واقعی در تاریخ یک ملت قدم برمی‌دارد، هیجان تماشای چنین فیلمی چند برابر می‌شود. معمولا رخداد حوادث در یک کشور، هم عواملی داخلی دارد و هم عوامل خارجی؛ گاهی یک حادثه بزرگ و ظلم آشکار به یک ملت، ناشی از دشمنی و دخالت عواملی بیرونی است و ما ایرانیان از این دست حوادث کم تجربه نکرده‌ایم.ناگفته پیداست که روایت وفادارانه از حقیقت حوادث گوناگون از جمله حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی در سال۱۳۶۷ از ارزش استراتژیک برخوردار است، چراکه پیوند و سلسله حوادث قبل و بعد از این حمله و هدفی که از سوی برخی جریان‌ها دنبال می‌شود را نشان می‌دهد و از سوی دیگر اصولا فیلم‌هایی که با موضوعاتی مثل سقوط هواپیما ساخته می‌شوند در تمام دنیا علاقه‌مندان بسیاری دارند و در واقع مخاطبانش جهانشمول هستند، پس می‌توانند از نظر اقتصادی نیز برای سینمای کشورها مفید باشند و به تولیدات سینمایی بین‌المللی تبدیل شوند. با این حساب مرور تاریخ و آنچه بر ملت ایران گذشته، کمک می‌کند تا سینماگران ایرانی نیز فیلم‌هایی تولید کنند که هم برای کشور ارزش استراتژیک داشته باشد، هم دستاورد مالی آن تضمین شده باشد. از آنجایی که جز خودمان احتمالا کس دیگری قرار نیست از حوادثی مانند ناو وینسنس حدیث خالصانه‌ای داشته باشد؛ بنابراین اقدام تهیه برای چنین آثاری در سینما هم وظیفه است هم ضرورت. چراکه این تولیدات سینمایی نه‌فقط اجازه نمی‌دهد ابرقدرت‌ها قصه اجحاف در حق ملل مظلوم را به نفع خود تمام کنند، بلکه به‌عنوان واکنشی فرهنگی دقیق و مستند از سوی هنرمندان همین ملت‌های مورد ظلم قرار گرفته، می‌تواند جلوی تکرار چنین حوادثی را بگیرد. همین حالا شاید خیلی از افراد خبر نداشته باشند که پس از حمله ناو وینسنس، آمریکایی‌ها نه‌فقط از پذیرش مسئولیت این جنایت شانه خالی کردند بلکه مدال شجاعت بر گردن ناخدای ناوشان انداختند! این‌که مخاطب سینما، غرب حقیقی را با بیان سینمایی و هنرمندانه بشناسد، یک فیلم سینمایی را از یک اثر هنری صرف، به کنشی فرهنگی و اجتماعی تبدیل می‌کند. 
 
چه کسی مانع فیلم‌سازی درباره حمله ناو آمریکایی است؟
درخصوص حمله و اصابت موشک به هواپیمای ایرانی از سوی آمریکا در سال ۶۷ در سینما معدود پرداخت‌هایی داریم مانند شخصیت سردار مرتضی راشد از فرماندهان نیروی دریایی در فیلم سینمایی «موج مرده» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا که در آستانه بازنشستگی قرار دارد و یک‌تنه درصدد انتقام از ناو آمریکایی وینسنس است یا اشاره‌ای که انیمیشن موفق «پسر دلفینی» به این حمله داشته است اما نمی‌توانیم از جریانی که در حوزه سینما تلاش می‌کند درباره این سوژه فیلمی ساخته شود نیز به سادگی گذر کنیم. سال‌ها پیش سعید اسدی تلاش کرد تا فیلمی با این موضوع تحت عنوان «یو. اس. اس وینسنس» بسازد و حتی مجوز ساخت این فیلم را هم به تهیه‌کنندگی قاسم قلی‌پور گرفت اما جریاناتی در بدنه سینما و البته برخی از مدیران دولتی در آن زمان در این امر کارشکنی کردند تا این کارگردان که برای ساخت چنین فیلمی از خارج از کشور به ایران آمده بود موفق به این کار نشود. قاسم قلی‌پور هم که قصد داشت این فیلم را تولید کند در سال ۹۸ با صراحت اعلام کرد عدم همکاری نهادهای دولتی منجر شد تا این هدف تحقق پیدا نکند. از سوی دیگر نادر طالب‌زاده نیز در سال ۱۳۹۲ قصد داشت تا فیلمی با عنوان «ایرباس» با موضوع حمله موشکی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی بسازد که این سینماگر فقید نیز با وجود کارشکنی‌ها موفق به ساخت این فیلم نشد.
 
کتاب داریم، فیلم نه
کتاب‌ها همیشه ایده‌پرور و یار و همراه فیلمسازان بوده‌اند؛ نویسندگان تخیلات و حقایق را با هم پیوند می‌زنند و متنی تولید می‌کنند که می‌تواند خمیرمایه تولیدات سینمایی قرار بگیرد. کتاب‌ها چه از تخیل نویسنده برآمده باشند، چه روایتی از رخدادهای حقیقی باشند، چه ترکیبی از این دو، در هر حال این قابلیت را دارند که اطلاعات خوبی به سینماگر برسانند. بااین‌حال نویسندگان ایرانی با مضمون حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایرباس تولیداتی داشته‌اند و اگر روزی فیلمسازی قصد یا توان تولید و تهیه فیلمی با این مضمون را داشته باشد، می‌تواند برای تکمیل اطلاعات تاریخی خود به این کتاب‌ها مراجعه کند و به این دلیل که کتاب‌ها دارای فرصت و فضای گسترده‌تری نسبت به فیلم‌ها هستند، این قابلیت را دارند که با بیان جزئیات کامل‌تری از یک حادثه، اخبار و ابعاد ناشنیده‌ای از آن رخداد را به مخاطبان عرضه کنند و فیلمسازی که با چنین اطلاعات مکفی و جذابی مواجه می‌شود، می‌تواند با خلاقیت و دانش سینمایی خود روایتی تماشایی‌تر از حادثه‌ای را به تصویر بکشد که هم جلوی ناروایت‌ها را بگیرد و هم مردمانی را که از چگونگی به‌شهادت‌رسیدن عده‌ای مسافر بی‌گناه مطلع نیستند آگاه کند تا با چهره واقعی استکبار آشنا شوند و اگر کاستی در بیان جزئیات این جنایت به‌دلیل محدود بودن و یکجانبه‌بودن رسانه‌ها در آن دوران رخ داده، حداقل امروز به مدد رسانه‌های فراگیری مانند سینما از سوی خودمان بازتعریف درستی از این حمله داشته باشیم. 
 
واکنش‌های مجامع بین‌المللی به یک حمله هوایی
تعداد کتاب‌هایی که در زمینه اصابت موشک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی تالیف یا ترجمه شده قابل توجه است و ما در این بخش به معرفی تعدادی از این کتاب‌ها پرداخته‌ایم که از منظر سینمایی کارآمدتر هستند. یکی از این کتاب‌ها «شلیک‌کن و فراموش‌کن» اثری به قلم خدیجه امیرخانی است که مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را منتشر کرد. شاکله این کتاب براساس اسنادی است که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی بوده و به تحلیل و چگونگی بروز این فاجعه می‌پردازد. یک فیلمساز با خواندن این کتاب به بخشی از جنایات ابرقدرت‌های دنیا در دوران جنگ تحمیلی پی می‌برد که حوادثی تحمیلی ازجمله سقوط هواپیمای ایرانی با موشک ناو وینسنس را به‌وجودآوردند. ناامیدی از عملکرد صدام، آشنایی با ناو وینسنس، مختصری از زندگی‌نامه ویل راجرز، پس از شلیک موشک، طرح شکایت ایران از آمریکا در شورای امنیت و اعتراف ویل راجرز، عنوان برخی از بخش‌های این کتاب را تشکیل می‌دهد. در بخش پایانی این کتاب به اظهارنظرهای مجامع بین‌المللی درباره این رخداد نیز اشاره شده است. 
 
روایت صادق از زبان سیاستمدار کارکشته
همچنین کتاب «تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران‌» اثری به قلم علی‌اکبر ولایتی، سیاستمدار شناخته‌شده ایرانی نیز دربردارنده اطلاع تاریخی بسیار مهمی از حمله به ایرباس - ۳۰۰ است که شاید برای یک اثر سینمایی واقع‌گرا منبع مطالعاتی قدرتمندی آن هم از سوی یک چهره معتبر باشد. 
 
قصه پرواز ۶۵۵ با بیان کودکانه
خوشبختانه در زمینه حمله به پرواز شماره ۶۵۵ ایران‌ایر، نویسندگان ایرانی گروه سنی کودک و نوجوان را نیز از یاد نبرده است و مناف یحیی‌پور کتاب «ایرباس - ۳۰۰» را در همین زمینه نوشته که مروری بر مهم‌ترین اتفاقات سال ۱۳۶۷ است و سیزدهمین کتاب مجموعه «تاریخ انقلاب برای کودکان و نوجوانان» را تشکیل می‌دهد. احتمالا این کتاب برای انیمیشن‌سازها و افرادی که دغدغه تولید اثر برای کودک و نوجوان دارند، کارایی بیشتری هم دارد. 
 
روایت جنایت از جانب جنایتکار
شنیدن روایت جنایت آمریکایی‌ها در حق مسافران هواپیمای ایرانی در سال ۶۷ از طرف خودشان نیز قطعا دربردارنده اطلاعات خاصی است و کتاب «مرکز طوفان: روایت شخصی از تروریسم و تراژدی» نوشته ویلیام راجرز که در حمله و سرنگونی هواپیمایی ایرانی نقش اصلی را به عنوان فرمانده ناو برعهده داشت برای یک سینماگر دغدغه‌مند، حرف‌های شنیدنی بسیاری دارد. این فرمانده در این کتاب، خاطرات دوران خدمتش در ارتش آمریکا را بازگو می‌کند که از جمله این خاطرات، حمله و سقوط هواپیمای ایرباس ایران توسط آمریکاست. 
 
نوری که سینما می‌تاباند
کشش داستانی یک حمله هوایی و جذابیت این ژانر سینمایی، اهمیت استراتژیک بیان دقیق جزئیات هجوم یگان‌های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب‌های خلیج‌فارس به حریم هوایی ایران و قرارگیری ملت‌ها در جنگ روایت‌ها، دلیل کافی و محکمی برای ضرورت پرداخت سینماگران به این فاجعه ملی و بین‌المللی است. گرچه روشن است که علت حمله آمریکا به مسافران یک هواپیمای غیرنظامی به دلیل نحوه پیشرفت جنگ تحمیلی و برآورده نشدن خواست آنها در شکل اداره جنگ برمی‌گردد، اما قطعا هنوز برای بخش قابل توجهی از مردم ایران و سایر کشورها، این حمله، زوایای تاریک و مبهم زیادی دارد که سینما می‌تواند با تاباندن نور بر این صفحات تاریک، روشنگری کند.

فیلم «ایرباس» نادر طالب‌زاده چرا به سرانجام نرسید؟
اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۲بود که اخباری درباره ساخت فیلم‌سینمایی «ایرباس» با مضمون حمله ناو هواپیمابر آمریکایی وینسنس به هواپیمای غیرنظامی ایرانی به کارگردانی زنده‌یاد نادر طالب‌زاده و پکستون وینترز با مشارکت موسسه رسانه‌های تصویری و شرکت کانادایی-امریکایی «Reel knights Production-INC» منتشر شد که تهیه‌کنندگی آن را بهرام حیدری و مرحوم طالب‌زاده برعهده داشتند و اسکات فرانک و مینا معصومی به عنوان نویسنده در این پروژه همکاری می‌کردند. گرچه سرنوشت این اثر سینمایی هیچ‌گاه مشخص نشد، اما در همان زمان، رسانه‌های غربی تلاش زیادی کردند حواشی زیادی برای ساخت چنین فیلمی فراهم کنند؛ مثلا چند ماه پس از اعلام خبر ساخت این فیلم یعنی اوایل سال ۱۳۹۳ تصاویری ماهواره‌ای از ماکت سینمایی ناو هواپیمابر آمریکا که برای فیلم «ایرباس» ساخته شده بود، منتشر شد و چندین مقام دولت آمریکا مدعی شدند که تهران، روند این ساخت و ساز عجیب را در نزدیک بندرعباس در خلیج‌فارس پنهان نکرده است و تصاویر گرفته شده از ماهواره‌ها، این کشتی را نشان می‌دهد که اندک‌اندک درحال شکل‌گیری است و شبیه ناو هواپیمابر آمریکا از نوع نیمیتز است، اما پس از چندی مشخص شد این ادعا بی‌اساس است و تصاویر ماهواره‌ای در حقیقت عکس‌هایی از ماکت فیلم سینمایی «ایرباس» و دکوری است که گروه تولید مرحوم طالب‌زاده برای آن تدارک دیده بودند و آن زمان در حال ساخت بود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها