مجموعه مستند مهربانو با همین نگاه به معرفی بانوان موفق جامعه در مشاغل مختلف همچون پزشک، نویسنده، شاعر،کارآفرین و... میپردازد. این مستند که تاکنون چند فصل از آن راهی آنتن شده، کاری از گروه خانواده و کودک شبکه تهران سیماست که میکوشد یک روز از زندگی این بانوان موفق را برای مخاطبان به تصویر بکشد. زینب پورابراهیم، تهیهکننده برنامه در گفتوگو با جامجم از همراهی با مادرانی میگوید که توانستند علاوه بر خانواده خود، بخشی از جامعه را هم مدیریت کنند.
چالش مدیریت همزمان خانواده و خود
فصل سوم مجموعه «مهربانو» مبتنی بر یک ایده مرکزی است و آن هم معرفی زنان موفق ایرانی به جامعه است. پورابراهیم، تهیهکننده تعریفش از زن موفق ایرانی را در پیوند با هدف برنامه چنین توصیف میکند: برنامه مهربانو سراغ مادران موفق رفته است. در واقع مادرانی که توانستهاند بخش مهمی از جامعه را مدیریت کنند. این زنها هم خودشان و هم فرزندانشان نمونه موفقی در جامعه هستند و این توانایی را داشتهاند که در حوزههای مختلف روی پیشرفت خودشان کار کنند. بهعنوان مثال حوزههایی مثل ورزش، اقتصاد، سیاست و...که ما توانستهایم بسیاری از این خانمهای کارآفرین و موفق را به جامعه معرفی کنیم و سعی کردیم که در این برنامه نمونه یک زن مسلمان ایرانی موفق را به مخاطب نشان دهیم. زیرا همه ما خانمها بعد از ازدواج و بعد از فرزنددار شدنمان با یک چالش مشترک مواجه هستیم و آن این است که چه کنیم که هم بتوانیم خانواده را مدیریت کنیم و هم به علایق و فعالیتهای شخصی خودمان برسیم و احساس موثر بودن در اجتماع هم بکنیم. برنامه مهربانو سعی در معرفی کردن چنین زنانی به جامعه داشته است.
تاثیرگذاری در عین گمنامی
میشود ادعاکرد باگسترش شبکههای مجازی مفهوم وتعریف یک زن موفق تغییرکرده است.هرکس که بیشتر دیده میشود و اصطلاحا فالوئر بیشتری دارد و توانسته برچسب سلبریتی بودن را به خود بچسباند، موفق محسوب میشود. پورابراهیم با اشاره به تجربیاتی که در مسیر تولید این مجموعه داشتند از واقعیتی میگوید که زیر پوسته نازکی از شهرتها نفس میکشد. وی عنوان میکند: آن نظری که بنده در برنامه مهربانو پیاده کردم این است که با توجه به سفرهای استانی زیادی که داشتیم؛ مثل یزد، خراسان، خوزستان و شمال کشور و... با خانمهایی مواجه شدیم که در عین گمنام بودند، بسیار هم موثر بودند. خانمهایی که در جهت تربیت نسلهای آینده و در حفظ و تحکیم خانواده فعالیت میکردند. خانمهایی که هیچ شناخته شده نبودند و اصطلاحا هیچ فالوئری نداشتند اما برنامه مهربانو درصدد این برآمد که این زنان را به جامعه معرفی کند. مثلا یک خانمی بودکه در یکی از روستاهای شمال کشور ماما بود و سالهای سال در آنجا مشغول به فعالیت بود. ایشان بسیاری از فرزندانی را که قرار بود سقط بشوند، نجات داد. یا مثلا ایشان معلمی را داشتیم که از مشهد به کلات نادری رفته بود و در مبحث آموزش به بچههای آنجا رسیدگی میکرد و در زمان کرونا در همان روستا برای تهران تولید محتوا میکرد و همه اینها در مناطق دورافتادهای اتفاق میافتد که شاید خیلیها از آن اطلاعی نداشته باشند. خب اینگونه افراد اصلا فالوئر هم ندارند و شناخته شده نیستند. یا مثلا ما در هر سه فصل از برنامه مهربانو زنان خانهداری را داشتیم که در دانشگاههای معتبری تحصیل کرده بودند و در کنار آن به فعالیتهای زیادی مشغول بودند. خلاصه ما در برنامه مهربانو، فراوانی و تنوع سوژههایی داشتیم که هم مستقیم و هم غیرمستقیم به تحکیم خانواده کمک میکردند.
تصویر برساخته دیگر رسانهها
اگر بخواهیم از یک زاویه دیگر به این موضوع نگاه کنیم برخی از مردم صرفا زنی را موفق میدانند که در کشورهای خارجی مشغول به فعالیت در سازمانهایی مثل ناسا یا شرکتهای فناوری مثل مایکروسافت، اپل یا تسلا هستند و شاید تنها رگ واصله این زنها با ایران یک پدر و مادر ایرانی باشد. البته که این زنها در رشتهای که در آن فعالیت میکنند، موفق هستند اما آیا این زنها میتوانند الگویی برای زنان ایرانی با فرهنگ ایرانی باشند؟ تهیهکننده «مهربانو» درخصوص این نگاه توضیح میدهد:درواقع پشتیبان معرفی این زنها در فضای مجازی شبکههای خارجی مثل بیبیسی است. متاسفانه در کشور ما در این زمینه خیلی کم کار شده است. بنده سوژهای داشتم در برنامه مهربانو که اهل یزد بود و اتفاقا جزو نخبههای جهانی بود که از خارج از کشور پیشنهادهای زیادی داشت و مقالههای زیادی نوشته بود اما ایشان بعد ازمدتی مهاجرت معکوس کردند و به ایران بازگشتند و الان عضو کمیسیون شورای شهر یزد هستند و خیلی از دوستان نخبه ایشان را همراهی کردند برای اینکه به ایران برگردند. در واقع این تصور درستی نیست که تنها زنانی را موفق بدانیم که در شرکتهای بزرگ هستند. قطعا زنانی که با تربیت فرزند در جامعه مؤثر بودند یا خودشان با تأثیراتی که داشتهاند، توانستهاند جنبشی را بهپا کنند هم جزو زنان موفق محسوب میشوند.
ریشه مشکلات کاری در خانواده
البته برخلاف تصور ما، در کشورهای غربی هم بسیاری از زنانی که در زمینههای مختلف به موفقیت رسیدهاند، اهل خانواده هستند اما متاسفانه در ایران برخی تشکیل خانواده و فرزندآوری را منافی با رسیدن به موفقیت میدانند. پورابراهیم درباره اینکه چرا این تفکر در جامعه ایرانی رواج پیدا کرده و چه راهحل رسانهای میتوان برای آن درنظر گرفت، بیان میکند: یکی از دلایلی که باعث شد برنامه مهربانو را با تلاش بسیار روی آنتن صداوسیما ببریم همین بود که تصور کردیم زن ایرانی الگوی درستی ندارد؛ یعنی در فیلمها و سریالها، برنامههای تلویزیونی، مجلههای زرد و فضای مجازی، الگوی درستی برای زن ایرانی تعریف نشده است. درواقع ما زنهایی را میبینیم که زندگی بهظاهر خوبی دارند اماشایدخانواده ازهمگسیختهای داشته باشند.حقیقت این است که زن ایرانی الگوی درستی ندارد و شاید آنچه که ما در برنامه مهربانو بدان تاکید میکنیم و برای آن در تلاش هستیم وبخش عمدهای ازمستند ما صرف آن میشود،بحث خانواده است.یعنی چالشهایی که یک زن دردرون خانواده داردوبه کمک خانواده است که میتواند موفقیتهایی را کسب کند و این چالشها را با موفقیت پشت سر بگذارد. ما هرچه بیشتر بتوانیم به زن ایرانی الگو بدهیم زن ایرانی مسیرش را بهتر پیدا میکند.چند روز پیش دوستی داشتم که دچار یک مشکل خانوادگی و کاری شده بود. این زن جزو همکاران پرانرژی و پرتلاش است که رویاهای بزرگی دارد.من به او گفتم که اگرمشکل خانوادهات رادرست کنی، حتما مشکل کارت هم درست میشود. این یعنی اینکه بسیاری از مشکلات ما در مسائل کاری، برمیگردد به مشکلات ما در خانواده و ما اگر بتوانیم مشکل خانواده را درست کنیم، مشکل کاری هم درست خواهد شد.
همیشه راهی وجود دارد
دربخشی از این گفتوگو از پورابراهیم میپرسیم که خود او نیز بهعنوان یک مادر بیرون از منزل فعالیتهای بسیاری دارد، از اجرا در صداوسیما گرفته تا مستندسازی، تهیهکنندگی و حتی تدریس در حوزه فن بیان و گویندگی، اما آیا این التزام و رسیدگی به امور خانواده باعث شده که در فعالیتهای خارج از منزل به مشکل بر بخورد ودرمسیر آرمانای که برای آن برنامهریزی کرده خللی ایجاد شود؟ او میگوید:وقتی سال۹۹ اولین تجربه تهیهکنندگی را شروع کردم،بسیار مضطرب بودم؛ چون دو فرزند داشتم و نمیدانستم که میتوانم در کنار این فعالیتها به امور خانواده هم رسیدگی کنم یا نه. مثلا گاهی اوقات از صبح تا ساعت ۸ شب مشغول به کار بودم اما با برنامهریزی توانستم هر دو را با هم مدیریت کنم. اجداد و نیاکان من در شمال کشور،کشاورزبودند ودرآنجا همیشه زنان در کنار مردان کار میکردند. من مادربزرگ مادرم را به خاطر دارم که همراه با همسرش کار میکرد. زنان زیادی مثل مادربزرگ مادر من بودند و عمده اینها هم بچه داشتند و خیلی اوقات حین کار کردن، فرزندانشان را کول میگرفتند و کار میکردند. نتیجه گرفتم که این موضوع هیچ ایرادی ندارد و مربوط به زن معاصروزن امروز نیست.همین مسأله به من قوت قلب داد که زنان همیشه در کنار رسیدگی به امور خانواده برای بقا مشغول به کار بودند.همسر بنده هم دراین موضوع بسیار به من کمک کرد و با من همراه بودبه نظر من همیشه یک راهی وجود دارد که بتوان خانواده و کار را مدیریت کرد.