سهم‌خواهی با سبد رأی خیالی

فشارهمه‌جانبه رادیکال‌ها برای سیطره برمقدرات دولت چهاردهم، چهره واقعی این جریان را به مخاطبان اجتماعی جریان اصلاحات، حتی آنها که گرایش‌های ضدساختاری دارند، نشان خواهد داد و به مرور موجب گسست میان ناب‌گرایان با جامعه هدف‌شان می‌شود. دولت چهاردهم باید براساس منویات رئیس‌جمهور که درصدد تحقق عدالت با ابزار وفاق ملی است، مسیر حرکت خود را با قدرت پیش ببرد و توجهی به کارزار سهم‌خواهی رادیکال‌ها نداشته باشد.
کد خبر: ۱۴۶۸۳۱۱
نویسنده حسام رضایی - دبیر گروه سیاسی
 
کمپین انتخاباتی مسعودپزشکیان برای ریاست‌جمهوری دوره‌چهاردهم شامل اصلاح‌طلبان عملگرا،اصلاح‌طلبان‌ساختاری‌و اصولگرایان مایل به رئیس مجالس هشتم، نهم و دهم به‌گونه‌ای بود که می‌شد سهم‌خواهی اجزای این ترکیب پس از پیروزی احتمالی پزشکیان را پیش‌بینی کرد.وقتی خبر پیروزی پزشکیان آمد و او بر صندلی ریاست‌جمهوری تکیه زد، آن پیش‌بینی قبلی، نمود و نمای واقعیت به خود گرفت و هر بلوک از کمپین «برای ایران» علم و کتل سهم‌خواهی بلند کرد و برای تسخیر وزارتخانه‌ها به میدان آمد.برای کاستن ازهرج‌و‌مرج و تنظیم و کنترل هجمه‌ها علیه پزشکیان، مجموعه‌ای تحت عنوان «شورای راهبری انتقال دولت چهاردهم» به ریاست محمدجواد ظریف سامان یافت تا از دل یک سازوکار در ظاهر اجماعی، جلوی برخی سوءتفاهم‌ها و سوءاستفاده‌ها گرفته شود؛ ایده‌ای که به مرور زمان نشان داد در عمل ناکافی است و نمی‌تواند ملات مناسبی برای کنار هم قرار دادن اجزای نامتجانس ستاد پزشکیان باشد.   در میان سهم‌خواهان، اصلاح‌طلبان ساختاری یا رادیکال اما جایگاهی ویژه یافتند. ناب‌گرایان با برداشتی مغشوش و مخدوش از جایگاه خود در سازمان کمپین پزشکیان، خواستار احراز سمت‌های ویژه در دولت «وفاق ملی» شدند. رادیکال‌ها تصور می‌کردند، آنها مسئول اصلی صعود و سعادت ستاد پزشکیان هستند و نقش‌شان در به میدان کشانیدن اقشار مردد و ناراضی پای صندوق‌های رای به نفع پزشکیان، بیش از سایرین بوده است؛ با این تصور ساختاری‌ها انتظار داشتند پزشکیان آنها را بر چشم نهاده و عنان ترکیب‌بندی وزرای پیشنهادی به مجلس را تمام و کمال در اختیار آنها بگذارد. چرایی مغالطه‌آمیز بودن این برداشت را در بخش دیگری از نوشتار پیش رو توضیح خواهم داد، اما در ادامه به ابعاد دیگری از انحصارطلبی ناب‌گرایان می‌پردازیم. رادیکال‌ها با حصارکشی دور زمین دولت چهاردهم، انحصار در پیش گرفتند و کوشیدند بسان یک دید‌بان تیزبین، هر آن‌که بوی غیریت می‌داد را با داغ و درفش واژه‌سازی‌ها، از پای حصارها دور کنند. یکی از این واژه‌سازی‌ها، «مجاهدین شنبه» بود. مجاهدین شنبه اصطلاحا به نیروهایی اطلاق می‌شد که در ستاد پزشکیان در انتهای صف قرار داشتند، اما پس از انتخابات یکباره در جلوی صف ظاهر شده و مدعی پست و صندلی شدند. 
شدت انحصارطلبی اصلاح‌طلبان رادیکال به حدی بوده که ایشان را به خلق مفاهیم در برابر دولت وفاق ملی واداشته است. عملکرد شورای راهبری و بازی ندادن این شورا به رادیکال‌ها، موجب برساخت مفهوم «دولت ائتلافی» در برابر دولت وفاق ملی، از سوی رادیکال‌ها شد. آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات چندی پیش در یک سخنرانی در کیش، به پزشکیان توصیه کرد که به جای دولت ائتلافى، دولت ملی تشکیل بدهد،‌ چراکه به زعم او، دولت ائتلافی، موجی از ناامیدی را در جامعه و حامیان دولت چهاردهم ایجاد می‌کند. حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران نیز در یادداشتی، با اشتباه دانستن نادیده گرفته شدن حامیان پزشکیان در ساخت دولت جدی، به زمینگیر شدن دولت دوم روحانی به خاطر پشت کردن به حامیانش با وجود قدرتمندتر بودن در مقایسه با پزشکیان اشاره کرد و بدین شکل تلویحا این هشدار را به رئیس دولت چهاردهم داد که اگر خط بازی در زمین حاکمیت را امتداد بخشد، از سوی رادیکال‌ها زمینگیر خواهد شد.تلاش رادیکال‌ها برای سهم‌بری حداکثری از ترکیب کابینه آینده در شرایطی است که پزشکیان تا الان سعی داشته شرایط و اصول کار در جایگاه ریاست‌جمهوری را رعایت کند و با حرکت آهسته و پیوسته، ایده وفاق ملی را فارغ از بدگویی و پرگویی ساختاری‌ها، به بهترین شکل جامه عمل بپوشاند. 
ناگفته نماند که حرکت در چهارچوب قواعد ساختاری و پرهیز از مطالبات اصلاح طلبان ساختاری از همان دوران انتخابات ریاست‌جمهوری در دستور کار پزشکیان قرار داشت. ایشان بارها در مناظره‌ها و نشست‌های تبلیغاتی، بر اجرای تمام و کمال برنامه هفتم توسعه که لایحه آن توسط دولت سیزدهم تنظیم شده بود و همچنین حرکت در مسیر سیاست‌های ابلاغی رهبر معظم انقلاب تاکید داشت و همین تاکیدات شفاف و بدون لکنت زبان، فغان رادیکال‌ها را درآورده بود.  ساختاری‌ها با وجود حمایت ظاهری در واقع یکی از موانع اخلالگر در کار پزشکیان و ستاد او بودند. تندروها سعی می‌کردند با بازنمایی سیاسی فیک از شخصیت پزشکیان و ضدساختار جلوه دادن او، بدنه قهر کرده اصلاحات را برای غلبه بر یخ تردید و رای به پزشکیان مجاب کنند، اما آنچه در عمل رخ داد این بود ضدساختارها، تحریم‌خواه ماندند و پای صندوق‌ها نیامدند. از آن طرف سه گروه به پزشکیان روی خوش نشان دادند؛ اول طبقه متوسط تجددخواه شهری که ابدا «ضد ساختار» نبود، اما درصدد حفظ و حراست و حتی ارتقای سطح رفاهش بود؛ دوم طبقه متوسط مذهبی که از برخی روندها در جریان موسوم به اصولگرا ناراضی بود و به همین علت به یک غیراصولگرا (از منظر تشکیلاتی) که خود را مسلط به قرآن و نهج‌البلاغه نشان می‌داد، تمایل یافت و سوم طبقات محرومی که تاکید پزشکیان بر لزوم رعایت عدالت و انصاف بر جان‌شان نشست.  به این ترتیب، طیف ضد‌ساختار که مخاطب خاص اصلاح‌طلبان رادیکال هستند، تاثیر چندانی در برکشیده‌شدن پزشکیان نداشتند و به همین علت، تندروها اکنون نمی‌توانند برای شکل دادن به روندهای دولت آینده، تعیین تکلیف کرده و به بازنمایی از خود به‌عنوان تیپاخوردگان رنجور و دغدغه‌مند مشغولیت یابند. 
فارغ از سهم کم در پیروزی پزشکیان، رادیکال‌ها از منظر معرفتی، شناختی و تحلیلی هم هیچ‌گونه تجانسی با رئیس‌جمهور و دولت او ندارند و بنابراین نمی‌توانند در مقام راهبر دولت آینده درآیند. با این‌که دال مرکزی گفتمانی پزشکیان ــ چنانچه در سطور قبل آمد ــ عدالت‌خواهی و حرکت بر مدار اصول و انصاف است و از این منظر، بسیاری از اقشار، خاصه آنها که دچار محرومیت هستند، ترجیح دادند رای خود را در ایام انتخابات به سبد پزشکیان بریزند، اما اصلاح‌طلبان رادیکال مدت‌هاست از موضع عدالت‌خواهی پدران چپ‌گرای خود عقب‌نشینی کرده و ترجیح را بر توسعه سیاسی نوع غربی با روش رودررویی با نظام قرار داده‌اند.  بُعد مسافت اصلاح‌طلبان رادیکال با عدالت‌خواهی و اصالت دادن ایشان به «امر سیاسی ستیزآمیز»، مورد نقد بسیاری از اندیشه‌ورزان نامدار جریان اصلاحات هم بوده است. دیروز هادی خانیکی در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد خواستار روزآمدی جریان اصلاحات با مولفه‌های عدالت‌گرایانه شد.بنابراین می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که اصلاح‌طلبان رادیکال، نه از منظر تشکیلاتی توانستند رای چندانی به سبد رای پزشکیان اضافه کنند و نه از منظر معرفتی، قرابتی با دولت جدید دارند که اساس کارش را بر عدالت و انصاف با ابزار همبودی و همگرایی ساختاری قرار داده است. این واقعیت، اصلاح‌طلبان ساختاری را علی‌الاصول، واجد کمترین حق برای سهم‌خواهی از دولت آینده می‌کند.  از طرف دیگر با این‌که جبهه اصلاحات ایران، پزشکیان را در کنار اسحاق جهانگیری و عباس آخوندی، به‌عنوان سه نامزد مورد حمایت خود در انتخابات ریاست‌جمهوری معرفی کرد، اما پزشکیان در مقابل، میثاق‌نامه این جبهه را امضا نکرد و رسما هیچ‌گونه تعهدی به اصول این جبهه نداشت. در عوض پزشکیان هر وقت فرصت می‌یافت، حرکت در چهارچوب‌ها را متذکر می‌شد و تاکید می‌کرد که جز اسناد متقن بالادستی، راهی برای سعادت کشور وجود ندارد.  ذکر این نکته نیز ضروری است که فشار همه‌جانبه رادیکال‌ها برای سیطره بر مقدرات دولت چهاردهم، چهره واقعی این جریان را به مخاطبان اجتماعی جریان اصلاحات حتی آنها که گرایشات ضدساختاری دارند، نشان خواهد داد و به مرور موجب گسست میان ناب‌گرایان با جامعه هدف‌شان می‌شود.  دولت چهاردهم باید براساس منویات رئیس‌جمهور که درصدد تحقق عدالت با ابزار وفاق ملی است، مسیر حرکت خود را با قدرت پیش ببرد وتوجهی به کارزارسهم‌خواهی رادیکال‌ها نداشته باشد. اگر دولت چهاردهم بتواند بَری از مباحثات و مجادلات سیاسی،کارآمدی رابه رخ همگان بکشدومسائل کشورراحل کند،رادیکال‌ها به مرور منزوی شده و اندک مخاطبان اجتماعی ضدساختارشان حتی به سمت مداراجویی،متمایل خواهند شد. همه چیز به پزشکیان و دولت او بستگی دارد. از طرف دیگر ناب‌گرایان چنانچه بخواهند دولت پزشکیان را زمینگیر کنند، بهترین سیاست در قبال این ترفند، رودررو قرار گرفتن رادیکال‌ها با مردم است.

چند آمار و ارقام درباره سبد رأی پزشکیان 
نکته‌ای که نباید از نظردوربداریم این است که درمشارکت۵۰درصدی، سهم رأی جریانی خیلی کوچک‌تر ازیک مشارکت۶۰ درصدی است. در مشارکت ۶۰ درصدی، رأی جریانی سهم بیشتری دارد. برای نمونه مصطفی معین در انتخابات ۱۳۸۴ حدود چهار میلیون رأی آورد و طبیعتا مانند پزشکیان، رأی قومیتی نداشت و رأی او بیشتر منبعث از رأی جریانی بود. از طرف دیگر پزشکیان واجد رأی قومیتی و مذهبی قابل توجه هم بود که موجب موفقیت او شد. حسب تجربه گذشته، اهل سنت در دوره‌های مختلف انتخابات، معمولا به اصلاح‌طلبان اقبال نشان می‌دادند و در دوره اخیر هم به پزشکیان تمایل نشان دادند. حسن روحانی هم توانست در انتخابات ۱۳۹۲ وبه‌ویژه۱۳۹۶ بخشی از آرای اهل سنت را به خود اختصاص بدهد. استان‌های آذری‌زبان هم معمولا به گزینه‌های معرفی شده ازسوی جریان اصلاحات،تمایل بیشتری نشان می‌دهند.برای نمونه درانتخابات۱۳۹۶،روحانی تقریبا۶۰درصدآرای آذربایجان‌شرقی را به‌دست آورد یا محسن مهرعلیزاده در انتخابات سال۱۳۸۴توانست در آذربایجان‌شرقی ۲۷درصد آرا را به‌دست آورد. پزشکیان هم در آذربایجان‌شرقی و غربی ۸۵ درصد آرا را کسب کرده و میزان آرای اودراستان اردبیل به۷۹درصد رسید. از این‌رو آرای قومیتی وتحلیل این آرادرانتخابات ریاست‌جمهوری ازاهمیتی بالایی برخورداراست.مشارکت درفاصله دور اول تا دور دوم در آذربایجان‌شرقی نزدیک به ۱۸درصد ودرآذربایجان‌غربی حدود ۱۱درصد افزایش داشت؛ یعنی افزایش مشارکتی رخ داده که باعث شد در این استان‌ها پزشکیان اکثریت مطلق را کسب کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها