واعظی در گفت‌وگوی تفصیلی با «جام‌جم»: 

اصلاح‌ طلبان تند با کمپین «پشیمانیم» هم به خودشان ضربه زدند هم به دولت روحانی

نام محمود واعظی با نام حسن روحانی گره خورده است. شخصیت متصل به طیف اعتدالگرایان که حالا در هشتمین دهه عمر به سر می‌برد، روزگاری در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام معاون بین‌الملل روحانی بود و بعدتر با پیروزی روحانی در انتخابات 92، وزیر ارتباطات او در کابینه شد و در دولت دوازدهم جایش را به آذری‌جهرمی داد و خودش به نهاد ریاست‌جمهوری کوچید و شد رئیس دفتر رئیس‌جمهور و در واقع بانفوذترین نیرو در پاستور. واعظی اکنون قائم‌مقام محمدباقر نوبخت، دبیرکل حزب اعتدال و توسعه است.
کد خبر: ۱۴۶۹۷۶۳

آنچه مرا به مصاحبه با واعظی ترغیب کرد، وجود مشابهت میان وضعیت کنونی دولت چهاردهم و دولت دوازدهم از منظر فشار اصلاح‌طلبان تندرو به دولت برای معرفی وزرای پیشنهادی همسو با آنها است. 

هفت سال پیش در مرداد سال 1396 اصلاح‌طلبان تندرو با حمله به فهرست وزرای پیشنهادی حسن روحانی، رئیس‌جمهور منتخب وقت که در ایام انتخابات مواضع چپگرایانه و بعضا «بر ساختار» اتخاذ کرده بود را به راستگرایی و محافظه‌کاری متهم و تاکید کردند آنچه روحانی بر طَبَق به پیشگاه علی لاریجانی و مجلس دهم برد، نسبت و مناسبتی با اصلاح‌طلبی پیشرو و آوانگارد نداشته است. بی‌تفاوتی روحانی به هجمه‌ها موجب شد تا اصلاح‌طلبان تندرو در نیمه دوم آن سال، زمینه کارزار «ما پشیمانیم» و عبور از دولت روحانی را کلید بزنند. واعظی می‌گوید آن کارزار، هم به خود اصلاح‌طلبان ضربه زد و هم به دولت روحانی. در ادامه مشروح گفت‌و‌گوی روزنامه جام‌جم با محمود واعظی را از نظر خواهید گذراند.

آقای واعظی! شعاری که آقای پزشکیان درباره محوریت دولت چهاردهم مطرح کرده، بحث وفاق ملی است که قرائت‌های مختلفی از آن تاکنون شده است. برخی معتقد بودند وفاق ملی به معنی این است که جریان یا جریان‌های سیاسی شکست‌خورده در انتخابات، با جریان پیروز مساعدت و همکاری داشته باشند و اجازه بدهند گفتمان پیروز کارش را انجام بدهد. یک قرائت دیگر از وفاق ملی معطوف به امتیازدهی و سهم‌دهی جریان پیروز به جریان شکست خورده بود. تعریف شما از وفاق ملی چیست؟ 
واعظی: وقتی بحث وفاق ملی مطرح می‌شود، ناخودآگاه در اذهان ائتلاف متصور می‌شود؛ در صورتی که ائتلاف با وفاق متفاوت است. ائتلاف به این معنی است که شما می‌توانید با احزاب یا گروه‌هایی که با کل یا بخشی از خط‌مشی و سیاست‌های کلان شما موافق نیستند در راستای تشکیل یک دولت فراگیر ائتلاف کنید و از پارلمانی که گروه‌های مختلف در آن حضور دارند، رأی حداکثری بگیرید اما وفاق به معنای این است که همه افراد حاضر در دولت، به همه اصول و سیاست‌هایی که رئیس‌جمهور مطرح ساخته و از مردم بابت آنها رأی گرفته وفادار باشند. مهم نیست افراد حاضر در دولت متعلق به کدام جریان سیاسی هستند، مهم این است که در دولت سیاست‌های اصولی و خط‌مشی کلان واحد وجود داشته و مورد قبول اعضا باشد. وقتی می‌گوییم وفاق، یعنی مجموعه‌ای از افراد در قالب یک کابینه که می‌توانند در انسجام کامل برای مردم و کشور کار کنند و راهگشا باشند و به گونه‌ای عمل کنند که اکثریت جامعه، رضایت داشته باشند و به نوعی سرمایه اجتماعی دولت و نظام را افزایش بدهند. به زعم اینجانب، در تشکیل دولت وفاق نباید میان احزاب، رقابت سهم‌خواهانه وجود داشته باشد زیرا موضوع ملی است و ضروری است به نیازها، مطالبات و خواسته‌های منطقی و در چهارچوب قانون اساسی ملت پرداخته شود. ممکن است تفکرات سیاسی در دولت متفاوت باشد اما به‌واسطه پرداختن به مطالبات و خواسته‌های مردم و حرکت در راستای حل‌و‌فصل چالش‌های کشور گام به گام دعواها و بگومگوها را پایان یابد‌. دولت مسئولیت و وظایف خطیر خود را دارد و نباید به اختلافات و نزاع‌های سیاسی دامن بزند. الزام است که عملکرد دولت و نوع تعاملش با مردم به‌گونه‌ای باشد که وفاق و انسجام به شکل فزاینده افزایش یابد. همین که دولت آقای پزشکیان، دولت یک حزب یا جریان خاص نیست، این باور را در افکار عمومی و بین مردم ایجاد می‌کند که رئیس‌جمهور مطابق وعده‌ای که داده، در تلاش است در راستای خواست مردم و در جهت رفاه و توسعه متشکل از سلیقه‌های گوناگون باشد. از این‌رو وزرایی که به مجلس معرفی شده‌اند، برآمده از یک تفکر یا جناح سیاسی خاص نیستند. 

شاید مهم‌ترین تفاوت دولت چهاردهم با دولت‌های قبلی این است که در گذشته، یک تفکر و گفتمان مسلط -که معمولا و به‌تدریج به ساخت حزب میل می‌کرد- به شکل‌دادن دولت می‌انجامید اما اکنون این‌گونه نیست. در دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی و در آستانه انتخابات مجلس پنجم، حزب کارگزاران سازندگی متشکل از کارگزاران دولت وقت شکل گرفت. بعدتر هسته سخت حامیان آقای محمد خاتمی، حزب مشارکت را شکل دادند. بعدتر محمود احمدی‌نژاد از دل ائتلاف آبادگران بیرون آمد. در دولت آقای روحانی هم اعضای حزب اعتدال و توسعه، دست بالاتر را در ساخت دولت پیدا کردند. به‌ نظر شما این‌که الان آقای پزشکیان، هسته سخت حامیان را ندارد و برآمده از یک حزب نیست، برای او حسن است یا عیب؟ 
واعظی: اگر دولتی بتواند به گونه‌ای عمل کند که رضایت عامه مردم را به دست آورد، یعنی شرایط عملکردی‌اش در حوزه‌هایی نظیر سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ، امنیت و مباحث اجتماعی، نظر مثبت اکثریت جامعه را جلب کرده باشد، مزیت اساسی آن دولت به‌شمار می‌رود؛ اما اگر در ادامه کار، شرایط زندگی مردم سخت شود، همین احزاب حامی آقای پزشکیان که البته متعلق به خود ایشان هم نیستند و هر کدام به دلایلی حمایت کردند، پاشنه آشیل دولت خواهند شد و می‌توانند افکارعمومی را از وجه سلبی تغییر دهند. به‌عنوان مثال انتظار یکی از جریان‌ها این بود که اکثریت وزرای پیشنهادی از افراد موردنظر آن‌ها باشد اما وقتی لیست وزرا به مجلس معرفی شد و اکثریت اسامی از آنها نبود، از روز یکشنبه(21 مرداد 1403) فضایی راه انداختند که آن دسته از مردم که مطلقا هیچ شناختی از وزرا نداشتند، این زمینه فکری برای‌شان ایجاد شد که بدترین نوع کابینه به مجلس معرفی شده است؛ درصورتی که این‌گونه نبود و نیست. هر دولتی نیاز دارد مشکلات مجموعه‌ای که همسو هستند را فهم کند و مسائل خودش و مردم را در یک قالب ببیند. البته جهت یادآوری بگویم، حزب اعتدال و توسعه به‌عنوان تنها حزب حامی که از زمان تصمیم به کاندیداتوری آقای روحانی کنارش بود، نه در دولت یازدهم و نه در دولت دوازدهم، سهم‌خواهی نکرد و تعداد اعضای آن در دولت کم بود.

به سهم‌خواهی یک جریان خاص از دولت آقای پزشکیان اشاره کردید که یکی از جلوه‌های این سهم‌خواهی، حمله به ترکیب لیست وزرای پیشنهادی بود. به‌نظر شما نسبت آقای پزشکیان با این گروه باید چگونه باشد و آیا او می‌تواند این گروه را کنترل کند؟ سؤال دیگر این است که این جریان آیا می‌تواند در ادامه، دولت چهاردهم را دچار چالش جدی کند؟
واعظی: این موضوع به عملکرد خود آقای پزشکیان بستگی دارد. زمان آن نرسیده که پزشکیان و دولتش را قضاوت کنیم؛ مثل همه روسای‌جمهور قبلی که در ماه‌های اول آغاز به کار دولت‌، منطقی نبود اقدامات‌شان را قضاوت کرد. آقای پزشکیان را که به مراتب نمی‌شود به این زودی‌ها قضاوت کرد چون او از زمان خیلی کمتری در مقایسه با رقبایش برای آمادگی و اعلام کاندیداتوری برخوردار بود. دیگران حدودا یک سال وقت داشتند برای این‌که فکر کنند، حین و پس از انتخابات چگونه عمل کنند و اساسا با چه ترکیبی حضور داشته باشند. مثلا یکی از رقبای پزشکیان رسما اذعان کرد که از روز اول، دنبال نامزدی بوده است. برخی دیگر هم از یک سال مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری 1404، شروع به برگزاری جلسه، مباحثه، یارگیری، طراحی و تشکیل ستاد کرده بودند؛ پزشکیان اما همانند بقیه این فرصت را نداشت. از بدو زمان تایید صلاحیت او، همه مراتب فوق باید اجرایی می‌شد. محدوده‌ زمانی روز تایید صلاحیت وی تا روز رای‌گیری، زمان بسیار کمی را شامل میشد و طبیعی بود که نتواند مانند سایرین، روی برنامه‌های خود متمرکز شود و عمیق فکر کند و آنچه را مطلوب نظر می‌داند، ارائه بدهد. به‌واسطه همین ضیق ‌وقت هم نتوانست ستاد انتخاباتی خود را مانند دیگران انسجام ببخشد؛ پزشکیان فرد حزبی و تشکیلاتی نبوده و نیست اما با این وجود، احزاب از او حمایت کردند.
ستاد پزشکیان هم به گونه‌ای بود که در مدت زمان کوتاهی شکل گرفت و طبیعی است که برای برخی افراد توقعاتی ایجاد شود. احزاب نمی‌توانند با پزشکیان مانند یک عضو از اعضای خودشان رفتار کنند. احزاب باید قبول کنند که رئیس‌جمهور عضو حزب آنها نیست که بخواهد تمام خواسته‌های‌شان را مو به مو اجرا کند. او در کمال شفافیت اذعان کرد که «اصولگرایی است به دنبال اصلاحات». البته از وجه تشکیلاتی، این گزاره ترجمه قابل درکی ندارد اما از وجوه سیاسی و اعتقادی، معنای قابل درکی دارد. ضروری است تا آقای پزشکیان به گونه‌ای عمل کند که سرمایه اجتماعی دولت به شکل فزاینده‌ای بازآفرینی و تقویت شود؛ در این صورت است که احزاب و گروه‌ها انعکاسات خود را با دولت تنظیم خواهند کرد اما اگر روند برعکس بشود و سرمایه اجتماعی آقای پزشکیان ریزش کند، احزاب و گروه‌های حامی دولت فشار خواهند آورد تا رئیس‌جمهور و دولت با آن‌ها هماهنگ و تنظیم شود. 

آیا جریان اصلاحات که حامی جدی آقای پزشکیان بود، می‌تواند برای او و دولتش چالش ایجاد کند؟ 
واعظی: در این جریان دو مجموعه وجود دارد؛ یک مجموعه‌ای که خیلی تند و احساسی است و در دولت آقای روحانی هم در همان ماه‌های اول، با «پشیمان‌شدن» هم به خودشان ضربه زدند و هم به دولت.

منظورتان کمپین «پشیمان هستیم» در سال 96 است؟ 
واعظی: بله همان موقع. البته زمانی گفتند پشیمان هستیم که اکثریت دوستان‌ آن‌ها در دولت بودند؛ ضمن این‌که آقای روحانی به هیچ فرد و گروهی هیچ پُست و سمتی را وعده نداده بود. وقتی گفتند پشیمانیم، هم به خودشان و هم به دولت ضربه زدند. وقتی تشکیلاتی می‌گوید من پشیمان هستم، قطعا در افکار عمومی اثر دارد. البته در همان دولت و حال حاضر در دولت آقای پزشکیان، با مجموعه‌ای از عقلا مواجه هستیم؛ مثلا صحبت‌های آقای خاتمی یا مواضع حزب کارگزاران سازندگی درباره کابینه کاملا معقول و سنجیده بود. بنابراین نمی‌شود این جریان را منسجم دید. نمی‌توان انتظار داشت که اگر طیف تند و رادیکال آنها حرکتی کرد، عقلای آنها حمایت کنند یا آن راه را ادامه بدهند. در نهایت مجموعه‌ای از این جریان، تا آخر می‌ایستند و از دولت حمایت می‌کنند. البته ممکن است در حوزه رسانه‌ای و فضای مجازی، آن طرف تند، بیشتر اشاعه مطالب سلبی داشته باشد اما آنچه مورد توجه مردم است، اقدامات و موضع‌گیری‌های افراد بزرگ‌تر و معقول این جریان است. 

در بخشی از اظهارات خود گفتید که جریان‌های مختلف در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر از پزشکیان حمایت کردند. فکر می‌کنید چه بهانه و دغدغه مشترکی باعث ایجاد این همگرایی شد؟ 
واعظی: از نوع چینش شورای نگهبان عیان بود که چهار نفر از میان شش نفر نامزد حاضر در انتخابات، بنا دارند که مانند سال 1400 عمل کنند. با این ترکیب برای مجموعه‌ای از شخصیت‌ها، احزاب و گروه‌های معتدل و توسعه‌گرا، جز رای به آقای پزشکیان، انتخاب دیگری باقی نمانده بود. اگر فرضا آقای لاریجانی یا آقای جهانگیری هم تایید می‌شدند، وضعیت متفاوت می‌شد اما قهرا در مقابل یک انتخاب قرار گرفتیم.

نکته دوم این است که محور اصلی استراتژی آن چهار نفر که مدام می‌گفتند ما ادامه‌دهنده وضع موجود و راه دولت شهید رئیسی خواهیم بود، موجب شد گروه‌های سیاسی و تشکیلاتی و حتی بسیاری از شخصیت‌ها و  NGOها که هنوز بابت رای‌دادن، تصمیم نگرفته بودند هم وارد صحنه شوند و به آقای پزشکیان رای بدهند. آن چهار نفر، تحلیل غلط و وارونه‌ای از مردم و توفیقات دولت قبل داشتند و تصور می‌کردند حادثه دلخراش شهادت رئیس‌جمهور و همراهان ایشان و تبلیغات گسترده صداوسیما پیرامون این اتفاق وحشتناک، می‌تواند روی رای مردم به نفع جریان آن‌ها اثر بگذارد. اشتباه دوم این بود که آن‌ها در جریان همه مناظره‌ها به دولت روحانی حمله می‌کردند و همین حملات، ذهنیتی را برای مردم به وجود آورد تا دولت روحانی و شرایط آن زمان را با دوره سه ساله شهید رئیسی مقایسه کنند. بنابراین چهار نامزد با یک استراتژی غلط و دو قطبی‌سازی مردود که یک سوی آن، استمرار وضع موجود و سوی دیگرش، مخالفت با وضع موجود بود، بخش عظیمی از نیروهایی که رغبتی به مشارکت نداشتند را هم ناخواسته وارد عرصه کردند و موجب شدند به کسی که خواستار تغییر وضع موجود است، رای بدهند. 

از آقای لاریجانی اسم بردید. آیا او گزینه اول حزب اعتدال و توسعه بود؟ جهانگیری چطور؟ 
واعظی: ابتدا نمی‌دانستیم چه کسی تایید می‌شود؛ البته حدس می‌زدیم که احتمال تایید آقای لاریجانی از دو نفر دیگر یعنی آقایان پزشکیان و جهانگیری بیشتر است. با این‌که اولویت ما آقای لاریجانی بود، اما به آقای جهانگیری و آقای پزشکیان هم فکر می‌کردیم. برای همین به محض اعلام تایید صلاحیت آقای پزشکیان، در جلسه فوق‌العاده شورای مرکزی حزب، حمایت از او، بدون مخالفت، تصویب و بیانیه حمایتی حزب، عصر آن روز منتشر شد. 

با آقای روحانی هم برای حمایت از پزشکیان مشورت کردید؟ 
واعظی: آقای روحانی موافق بود. قبل از اعلام موضع رسمی حزب و قبل از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان، در یک جلسه‌ای با حضور آقای روحانی، وقتی داشتیم درباره وضعیت و وزن افرادی که نام‌نویسی کرده بودند بحث می‌کردیم، آقای پزشکیان را هم جزو کسانی که احتمال حمایت از او جدی بود مد نظر قرار دادیم.‌

به فرض تایید صلاحیت آقای لاریجانی، نوع کنش‌‎گری اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان را چگونه پیش‌بینی می‌کردید؟ 
واعظی: اگر لاریجانی بود، یک عده می‌آمدند و از او حمایت می‌کردند و یک عده هم ممکن بود مجزا از تشکیلات و جریان خود، حمایت کنند. شرایط انتخابات ریاست‌جمهوری با شرایط انتخابات مجلس کاملا متفاوت است و در ریاست‌جمهوری اخیر نمی‌شد مانند مجلس [دوازدهم] عمل کرد. با توجه به مواضع آقای لاریجانی در روز نام‌نویسی نامزدها، به نظر می‌رسید او حرف‌های بیشتری برای گفتن داشته باشد و معلوم بود که کاملا روی این‌که چه برنامه‌ای بدهد، فکر کرده است. بالاخره از زمان نام‌نویسی تا اعلام صلاحیت‌ها، فعالیت‌هایی را شروع کرده بود و به نظرم انتخابات با حضور آقای لاریجانی هم دوقطبی می‌شد. شاید در مرحله اول کمتر اما یقینا در دور دوم بیشتر می‌شد. فرضا اگر جلیلی و لاریجانی به دور دوم می‌رفتند، کاملا واضح بود که دو‌قطبی شدیدی شکل می‌گرفت. 

البته برخی تحلیلگران معتقدند که با آمدن لاریجانی به‌جای پزشکیان، شاید برخی موضوعات قومیتی به‌مراتب کمتر مطرح می‌شد. یا از طرف دیگر با توجه به بیان خاص و مدیرمآبانه لاریجانی، حس همذات‌پنداری کمتری در میان توده مردم نسبت به او به‌وجود می‌آمد. چقدر این دو گزاره را قبول دارید؟
واعظی: در ارتباط با مسأله قومیت کاملا با شما موافقم؛ یعنی اگر لاریجانی می‌آمد، قطعا نمی‌توانست در آذربایجان‌های ‌شرقی و غربی، اردبیل و کردستان موجی یکدست بدین شکلی که صورت گرفت، ایجاد کند. اما وی می‎‌توانست با نوع بیان خود در مناظره‌ها و سایر فرصت‌هایی که صداوسیما در اختیار کاندیداها قرار می‌داد، عده جدیدی را وارد عرصه انتخابات کند؛ مشابه وضعیتی که روحانی در سال 92 ایجاد کرد. روحانی با هوشمندی و بیان قوی در مناظره‌ها و سخنرانی‌ها موفق شد عده جدیدی از مردم را وارد صحنه کند. بنابراین آمادگی فکری لاریجانی و تیم حامیان او که تقریبا بسیاری از استانداران، وزرا و معاونین وزرا در دولت روحانی را شامل می‌شد، می‌توانست مطالبی باکیفیت و دقیق را به مردم منتقل کند.

چون بحث انتخابات 92 را پیش کشیدید، شاید بد نباشد این سؤال را هم طرح کنم؛ برخی تحلیلگران بر این باورند که پزشکیان در انتخابات اخیر برخلاف مشی روحانی، آرزوفروشی نکرد و برای حل مسائل، تقریبا هیچ وعده محکم و متقنی نداد. آیا عدم تمایل پزشکیان به آرزوفروشی، نقطه قوت او بود؟
واعظی: اولا این را بگویم که روحانی آرزوفروشی نکرد و فقط سیاست‌‎هایش را گفت. روحانی اصلا نگفت که من این کارها را می‌کنم. او صرفا گفت در بحث سیاست خارجی و رعایت اخلاق در موضوعات فرهنگی من معتقد به تعامل سازنده با جهان هستم؛ در بحث اقتصادی هم گفت که هم باید سانتریفیوژها بچرخند و هم اقتصاد مردم. این‌که برخی در جریان انتخابات گذشته می‌گفتند ما طلا و پول می‌دهیم، مصداق بارز آرزوفروشی بود. صحبت‌های آقای پزشکیان درباره لزوم ارتباط با دنیا یا رسیدن به رشد 8 درصدی را آقای روحانی هم قبلا گفته بود. با توجه به قانون اساسی، وقتی رئیس‌جمهور به مردم قول می‌دهد، باید برای تحقق آنها با مجلس و سایر نهادهای ذی‌ربط تفاهم کند. لذا من آرزوفروشی را قبول ندارم. 
بحثی که درباره مقایسه آقای لاریجانی و روحانی کردم، از این زاویه بود که روحانی در مناظره‌ها می‌توانست در واکنش به ادعای بقیه نامزدها طوری صحبت کند که مردم متوجه شوند، پشت ادعاها چه انگیزه‌ای پنهان است و عیار و کیفیت این وعده‌ها چقدر است؛ خیالی است یا قابل تحقق و از همه مهم‌تر می‌توانست با مخاطب مردمی ارتباط مثبت بگیرد. در جریان مناظره‌ها، آقای پزشکیان به‌واسطه مشی وفاق مد نظر خود بنا نداشت با دیگران مجادله کند و در برابر ادعاهای آن چهار نامزد عموما سکوت می‌کرد. از این روی در ستاد و جلسات مختلف، تحت فشار بودیم که چرا پزشکیان جواب قاطع نمی‌دهد. از این منظر که گفته می‌شد وقتی پزشکیان جواب نمی‌دهد، مردم فکر می‌کنند که صحبت‌های آن چهار نفر صحیح است. آقای روحانی بلافاصه جواب می‌داد اما پزشکیان این‌طور نبود. با همه اوصاف برای تصمیمی که درباره آقای پزشکیان گرفتیم، مبنا داشتیم. با شناخت موجود فکر می‌کردیم در این شرایط حساس، ضروری است تا فردی انتخاب شود که مورد قبول نظام باشد و بتواند با مردم ارتباط بگیرد و برای عبور از وضعیت سه سال گذشته، پیشنهادهایی بدهد که مورد اقبال جامعه قرار گیرد. 

تصور شما از وضعیت احراز صلاحیت لاریجانی چه بود؟ 
واعظی: کمتر کسی فکر می‌کرد که آقای لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۳ حضور نداشته باشد. وقتی او نام‌نویسی کرد، فکر کردیم نسبت به تایید شورای نگهبان به یقین رسیده است اما در مرحله اعلام صلاحیت‌ها، او بار دیگر رد شد.

به موضوع فشار تندروهای اصلاح‌طلب به آقای پزشکیان بابت لیست وزرای پیشنهادی بازگردیم. در هنگام بستن دولت دوازدهم، فشار برخی اصلاح‌طلبان روی روحانی بسیار زیاد شد. بعضی چهره‌ها نظیر آذری‌جهرمی که هم‌اکنون نماد تحول خواهی خاصه درباره فضای مجازی است، در مرداد 1396 و در هنگام بستن هیات وزیران دولت دوازدهم، نماد نیروی امنیتی ضد اصلاحات بود. قدری درباره این فشارها که مقدمه ای بر کارزار «پشیمانیم» در شش ماهه دوم سال 96 از سوی تندروها شد، توضیح بدهید. آیا اساسا میان وضعیت فعلی دولت چهاردهم با آنچه دولت دوازدهم یا حتی یازدهم تجربه کردند، شباهتی می‌بینید؟
واعظی: هیچ شباهتی وجود ندارد چون روحانی نه در سال 92 و نه در سال 96، وام‌دار هیچ حزب، دسته، گروه و جریانی نبود که در فردای پیروزی بخواهد به کسی سهم بدهد. او در سال 92 به طور مستقل اسم‌نویسی کرد؛ البته ما در حزب اعتدال و توسعه از همان روز اول حامی آقای روحانی بودیم اما این به آن معنا نبود که قصد و مطالبه ای برای سهم در دولت او داشته باشیم. مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی در تماس‌هایی که با همدیگر داشتند و با توجه به نتایج نظرسنجی‌ها در هفته آخر منتهی به انتخابات، تصمیم گرفتند از روحانی حمایت کنند. در جریان تعیین و انتخاب کابینه دولت یازدهم هم، 5 نفر از مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسئول ایجاد 5 کمیته شدیم. این پنج کمیته با نظر خود آقای روحانی، برای هر یک از وزارت‌خانه‌ها چند گزینه را انتخاب کردند.
 
شبیه شورای راهبری انتقال دولت چهاردهم؟ 
خیر. در هر کمیته شورای راهبری، بیش از 30 نفر حضور داشتند اما در کمیته سال 92، مجموعا 5 نفر مسئول گزینش و انتخاب وزرا بودیم. در شورای راهبری، هر فردی از احزاب و گروه‌های مختلف میتوانست وارد این شورا شود اما در تجربه سال 92، فقط شخص آقای روحانی تصمیم می‌گرفت چه کسی مسئول گزینش‌ها و انتخاب‌ها باشد؛ حتی یک نفر هم بدون هماهنگی او وارد نمی‌شد. حتی گروه‌هایی که رزومه افراد را بررسی می‌کردند و امتیاز می‌دادند نیز محدود بودند. معیار اصلی آقای روحانی در انتخاب افراد جهت تصدی مناصب عالی دولت که در این کمیته‌ها ارزیابی می‌شد، پذیرش درونی مشی و تفکر اعتدالی بود. 
بعضی کارگروه‌های تعیین وزرا در شورای راهبری، با عضویت 9 الی 11 نفر شروع به کار کردند اما در نهایت تعداد اعضای آنها به بیش از 30 نفر رسیدند؛ در میان اعضای شورای راهبری هم بعضا کسانی حضور داشتند که سابقه کار دولتی نداشتند و حتی از شرح وظایف وزارت‌خانه‌ها هم بی‌خبر بودند. 
در دولت اول و دوم آقای روحانی، از مجموعه حزب اعتدال و توسعه کمتر از انگشتان یک دست حضور داشت و عمدتا افرادی مسئولیت گرفتند که حتی به رقبای آقای روحانی رای داده بودند؛ بعضی‌ها هم مثل آقایان پورمحمدی و رحمانی‌فضلی سابقه اصولگرایی داشتند. آقای روحانی همیشه اذعان و تاکید می‌کرد که با توجه به مشکلات کشور، وقت اینکه فردی بیاید و با آزمون و خطاهای مخرب تازه یاد بگیرد که چگونه باید وزارت کند، نداریم و باید وزرا و معاونین افراد لایق، متخصص و با سابقه باشند. آقای روحانی از ابتدا محور اصلی انتخاب وزرا بود. حتی در سال 96 به اصلاح‌طلبان گفته بود که اگر نظر و پیشنهادی درباره کابینه دوازدهم دارید، بنویسید و بفرستید؛ البته سال 92 این وضعیت را نداشتیم. وقتی آقای روحانی پیروز شد، بلافاصله 8 کمیته در همان هفته اول تشکیل داد. وظیفه این کمیته‌ها، ابتدا، بررسی وضعیت وزارت‌خانه‌ها و سپس اخذ رزومه از آنهایی که برای تصدی وزارتخانه‌ها مناسب تشخیص داده می‌شدند، بود.
علی‌رغم اینکه روحانی در سال 96 بسیاری از وزرا و معاونین را به واسطه کار در دولت یازدهم می‌شناخت، برخی افراد به ابتکار خودشان، جلساتی تشکیل و برای معرفی بعضی وزرا، پیشنهاداتی می‌دادند. همین جلسات آرام آرام برای برخی افراد، انتظاراتی به وجود آورد و برخی دیگر هم فکر می‌کردند که این‌ها و مجموعه جلسات، از طرف روحانی صورت می‌پذیرد؛ در صورتی که وی در دور دوم، کمیته‌ای تشکیل نداد و از قبل می‌دانست می‌خواهد با چه کسانی کار کند و قرار است چه چیزی را تغییر بدهد. با این وجود، افراد مختلف همین‌طور برای خودشان، لیست کابینه می‌دادند و این انتظار را به وجود آوردند که الزام است تا روحانی سیاستش را در مقایسه با سال 92 تغییر بدهد و بیشتر از یک جناح سیاسی استفاده بکند.
اما آقای روحانی تاکید داشت که سیاست من، همان سیاست سال 92 است و از همه شایستگان، فارغ از تعلق‌شان به جریان‌های اصلاح طلبی یا اصولگرایی، استفاده خواهم کرد و همین سیاست هم عملیاتی شد.

چرا گفتید وضعیت الان شبیه سال 92 نیست؟
واعظی: چون در سال 92 آقای عارف روز سه‌شنبه هفته منتهی به انتخابات استعفا داد و عملا یک روز برای تبلیغات مانده بود و بعد از آن، در روز جمعه انتخابات برگزار شد. بنابراین اصلاح‌طلبان فرصت اینکه بخواهند به ستاد آقای

روحانی بیایند و در کمپین او مشارکت کنند را نداشتند. تنها فاکتوری که به عنوان عامل موثر میتوان به آن استناد کرد، حمایت مرحوم هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی از روحانی بود. 

اخیرا آقای یاسر هاشمی، فرزند مرحوم هاشمی، با انتشار مطلبی ضمن مقایسه شرایط کنونی با شرایط پس از انتخابات 92، تاکید کرد که همانطور که الان افرادی، اطراف آقای پزشکیان را قبضه کرده‌اند و موجب ریزش چهره‌هایی نظیر ظریف شده‌اند، در سال 92 هم افرادی نظیر جنابعالی و آقای نوبخت، اطراف آقای روحانی را قبضه کردید و اجازه مانور به یاران سیاسی اصلی روحانی نظیر مرحوم هاشمی را ندادید. نظر شما چیست؟ 

واعظی: مقایسه میان پزشکیان و روحانی درست نیست زیرا بنده و آقای نوبخت قبل از اینکه برای انتخابات سال 92 به آقای روحانی کمک کنیم، در مرکز تحقیقات استراتژیک معاون او بودیم. البته همان زمان و حتی قبل از آن، بهترین روابط را با مرحوم هاشمی رفسنجانی داشتیم و تا وقتی که ایشان در قید حیات بود، روابط خوب ما همواره حفظ شد. مرحوم هاشمی رفسنجانی انسان بسیار بزرگی بود و خدمات زیادی را قبل و بعد از انقلاب اسلامی ارائه کرد و ایران و تاریخ ایران هیچ‌گاه نقش و خدمات این مرد بزرگ را فراموش نخواهد کرد. مرحوم هاشمی متعلق به همه ماست. اگر قرار بود به شکل منفی و منفعت‌طلبانه عمل کنیم، آن زمانی که مرحوم هاشمی در دوره 8 ساله احمدی‌نژاد در کنج انزوا قرار گرفته بود، جور دیگری عمل می‌کردیم؛ در آن دوره، ما مرتبا با آقای هاشمی در ارتباط بودیم. 

 به عنوان بحث پایانی. نظرتان در مورد ترکیب وزرای پیشنهادی رئیس‌جمهور به مجلس چیست. این ترکیب آیا توانست نظر شما را جلب کند؟ 
واعظی: در‌ ایران همواره تعیین و چینش وزرا و کابینه، امری سترگ و پر چالش بوده است. در وهله اول فشارهای ناشی از سهم‌خواهی برخی احزاب، ذهن رئیس جمهور و اطرافیان او را متشنج می‌کند؛ مخصوصا اگر بعضی از این‌ها خودشان در تصمیم‌گیری هم حضور داشته باشند. از طرف دیگر، روسای جمهور ایران درباره برخی وزارتخانه‌های کلیدی، نسبت به کسب نظر مساعد رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره مصر بوده و هستند. مهم‌ترین نکته هم این است که ضروری است تا وزرایی پیشنهاد شوند که متناسب با ترکیب مجلس و تفکرات حاکم بر آن، رای اعتماد بگیرند. در نظرگرفتن موارد ذکرشده بعضی محدودیت‌ها را به شکل طبیعی همراه خواهد داشت. آقای پزشکیان مرتبا تاکید می‌کرد که می‌خواهم از شایستگان و بهترین متخصصان استفاده کنم؛ ناظر به این موضوع سوال اساسی مطرح می‌شود که مگر همه متخصصان در یک حزب و گروه هستند؟ از طرف دیگر، آقای پزشکیان اسم دولت خود را دولت وفاق ملی گذاشته و اعلام کرده که دولتم، حزبی نیست؛ پس چرا گروهی انتظار دارد که در لیست وزرای پیشنهادی، تعداد قابل توجهی از همفکرانش حضور داشته باشند؟صحیح نیست همه 19 نفر وزیر پیشنهادی را گزینه‌های تمام و کمال بدانیم اما در مجموع با توجه به همه محدودیت‌ها و شرایطی که داریم، کابینه پیشنهادی آقای پزشکیان قابل قبول است. نمایندگان محترم مجلس نباید سخت‌گیرانه برخورد کنند و باید تعامل داشته باشند و کمک کنند همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند، دولت کارش را سریع‌تر شروع کند.  

به نظر شما، مهم‌ترین ماموریت دولت پزشکیان چیست؟ 
واعظی: اینکه همه افراد با اعتقاد قلبی سیاست های کلان دولت را عملیاتی کنند. خیلی مهم است که وزرا بدانند دو کلاه دارند؛ یک کلاه، کلاه اداره مطلوب و سازنده سازمان و تشکیلات تحت مدیریت و یک کلاه، مسئولیت مشترک اداره کشور است و این مورد دوم، مهم‌تر است. یک وزیر هر چقدر هم در وزارتخانه تحت مدیریتش خوب عمل کند، آنچنان به چشم نخواهد آمد اما اگر دولت، موفق باشد و یک صدای واحد از دولت شنیده شود، همه وزارتخانه‌ها علی رغم وجود برخی ضعف‌ها، موفق دیده می‌شوند.
 
به نظر شما، آیا پزشکیان می‌تواند در دولت میان وزرا، وفاق ایجاد کند؟  
واعظی: شخص آقای پزشکیان انسان شایسته و صادقی است و باید به او و همکارانش فرصت بدهیم و کمک کنیم. شکی نیست که موفقیت دولت چهاردهم پیروزی مردم، نظام و کشور خواهد بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها