کتاب آن سوی رودخانه، زیر درختان دارای ۴۵ فصل است و معلوم نیست چرا چاپ اول با حذف ۹ فصل منتشر شد. به هر حال یا اجازه انتشار را در آن زمان به این کتاب ندادند یا خود پرویز داریوش تمایلی نداشته که این کتاب را به شکل کامل ترجمه کند و به تلخیص اکتفا کرده است. امرایی در معرفی این کتاب میگوید: کتاب «آن سوی رودخانه، زیر درختان» راجع به یک افسر ارشد آمریکایی است که نیروهایش در جنگ شکست میخورند. به او کسر درجه میدهند و همینگوی درباره آن بحث میکند. موضوع کتاب در ایتالیا و فرانسه میگذرد. بهترین تعریفی که میتوان از آن ارائه داد این است که رمان، رمان شکست است. گابریل گارسیا مارکز این اثر همینگوی را جزو بهترین آثار او برمیشمرد.
ذهنی درخشان و ناپایدار
گابریل گارسیا مارکز در یکی از گفتوگوهایش میگوید: تمامی آثار همینگوی نشان میدهد ذهن وی درخشان اما ناپایدار بوده است و این طبیعی است. تنشی درونی همانند تنش درونی همینگوی که زیر سلطه شدید تکنیک بوده، نمیتواند در دامنههای دسترسی بیکران و خطرناک یک رمان استمرار داده شود. این سرشت او بود و اشتباهش این بود که سعی کرد از محدودیتهای بینظیر خودش فراتر برود و به همین دلیل است که هر چیز اضافی در او بیشتر از سایر نویسندگان مشهود است. رمانهایش شبیه داستانهای کوتاهی بوده که فاقد تناسب هستند و این شامل خیلی چیزهاست. در مقابل بهترین چیز درخصوص داستانهای همینگوی آن است که این تاثیر را برجای میگذارندکه انگاری چیزی کم است و این درست همان چیزی است که هالهای از ابهام و زیباییشان را به آنها میدهد. بیهیچ تردیدی این وقوف فنی همان دلیلی است که همینگوی با رمانهایش به افتخاری دست نمییابد اما با داستانهای کوتاه منظمترش به شکوه و بزرگی میرسد. او زمانی که درباره «ناقوسها برای که به صدا درمیآیند» صحبت میکرد، گفته است که هیچ طرح از پیش اندیشیدهای برای نگارش کتابها ندارد بلکه هر روز همانطور که پیش میرفته آنها را سرهم میکرده است. مجبور نبوده این را بگوید؛ واضح است. در مقابل داستانهای کوتاه او که در یک لحظه پر از خلاقیت هستند، دستنیافتنی و خدشهناپذیرند.
جذابترین و انسانیترین اثر همینگوی
با این حال حتی اگر به نظر میرسد تمسخر سرنوشت خودش باشد، به نظرم میآید که جذابترین و انسانیترین اثرش کماقبالترین اثرش است؛ «آن سوی رودخانه، زیر درختان».همانگونه که اوخودش ابرازکرده این اثرچیزی است که بهعنوان داستان آغاز میشود و به بیراهه رفته و به داخل جنگل درختان کرنای رمان میرود. درک این همه شکافهای ساختاری و اشتباههای فوت و فنهای ادبی در یک چنین متخصص فرزانهای دشوار است و گفتوگوها خیلی مصنوعی، حتی سرهمکاری شده در اثر یکی از درخشانترین زرگرهای تاریخ ادبیات.زمانی که این کتاب در سال ۱۹۵۰چاپ شد، نقدها تند اما مبتنی بر تصور غلط و سوءتفاهم بود. در شرایطی که احساسات همینگوی را بهشدت جریحهدار کرده بودند احساس آزردگی و رنجیدگی میکرد و با ارسال تلگرافی آتشین از هاوانا که برای نویسندهای با اعتبار وی به نظر سبک میآمد، از خودش دفاع کرد. نه تنها این اثر بهترین رمانش بود بلکه شخصیترین اثرش هم بود، چون که آن را در آغاز دوران کمالی ناپایدار با حسرت سالهای غیرقابل بازگشتی که پیشتر زندگی کرده و پیشآگاهی تأثرانگیز از سالهای معدودی که برای زندگی کردن او باقی مانده، نوشته بود. او در هیچیک از کتابهایش چیز زیادی از خود به جا نگذاشت و- با تمام زیبایی و لطافت- راهی نیافت تا به احساسات ضروری کار و زندگیاش سر و شکلی بدهد؛ بیحاصلی پیروزی. مرگ قهرمان داستانش که به ظاهر بسیار آرام و طبیعی است، تصور قبلی و پیشبینی تغییرشکلیافته خودکشی خودش بود.
آخرین روزهای زندگی ریچارد کنتول
این رمان، سرگذشت شهر باشکوه و کهنسال «ونیز» در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم است؛ در آخرین روزهای زندگی ریچارد کنتول، افسر کهنهکار آمریکایی و خاطرات تکاندهنده او از جنگهای اول و دوم جهانی. مردی تنها و زخمخورده با غروری آمیخته از خشم و خشونت و عشق ناب و پرشوریک دختر جوان و زیبای ایتالیایی، از تباری اصیل و ریشهدار، که سرهنگ نومیدانه دل به او سپرده است. روایت قدرتمند و اندوهناک آخرین ساعتهای زندگی پراحساس دو دلداده در کنار یکدیگر... داستانی فراموشنشدنی از عشق و رنج و دلیری، به قلم نویسندهای بزرگ.کتاب آن سوی رودخانه، زیر درختان برای دومینبار با ترجمه احمد کساییپور توسط نشر هرمس اردیبهشتماه ۱۳۹۵ منتشر شد و به بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران واقع در شهر آفتاب، رسید.
آخرین رمان کامل در زمان حیات
ارنست همینگوی در پاییز سال۱۹۴۸، اولین سفر طولانیمدت خود به ایتالیا را تجربه کرد. دیدار دوباره او از شهر مورد علاقهاش ونیز، الهامبخش این رمان شد. کتاب پیشرو آخرین رمان کاملی است که درزمان حیات همینگوی به انتشار رسیده است. جان اوهارا، نویسنده شهیر آمریکایی، پس از خواندن رمان آن سوی رودخانه، زیردرختان همینگوی را «مهمترین نویسنده پس از شکسپیر» نامید.