روسیه مشغول بمباران ادلب بود و ارتش سوریه نیز قصد انجام عملیاتی بزرگ در ادلب را داشت تا آخرین لانه تروریستها را نیز ویران کند. مترادف با آن زمان (برگزاری نشست تهران)، اردوغان که وضع تروریستها را میدید، با استیصال از پوتین درخواست کرد که حملات به ادلب متوقف شود. اردوغان در آن نشست گفت در صورت عدم جلوگیری از اقدامات نظامی سوریه در ادلب، کشتار وسیعی در این شهر روی خواهد داد و افزود که تضمین میکند ادلب تنها در دست نیروهای معتدل باشد اما اکنون آنکارا زیر تعهد خود زده و فراتر از آن، در بازی خطرناکی وارد شده که طراحان اصلی آن واشنگتن و تلآویو هستند.
اهداف یک نقشه خطرناک
بنابراین ما با نقشه خطرناکی مواجه هستیم که اجزا، ارکان، مصادیق و نمادهای آن را در سوریه و منطقه مشاهده میکنیم. اولین و مهمترین هدف این طرح (در کوتاه مدت)، تحتالشعاع قرار دادن پیروزی بزرگ حزبا... در لبنان است. دشمنان در مرتبه دیگر به دنبال تغییر معادلات منطقه و تلاش برای تجزیه سوریه هستند. دلیل دیگر این درگیریها برمیگردد به نیاز رژیم صهیونیستی و غرب برای اینکه محور مقاومت تحت فشار باقی بماند. تدارکات و امکاناتی که در اختیار این تکفیریها قرار گرفته و با آن پیشروی کردند، اکثرا از ترکیه تامین شده است؛ همان کشوری که به روسیه و ایران قول داده بود به این گروهها کمک نمیکند و هیچگونه تدارکاتی به اینها نخواهد داد. با اینحال آنکارا درنهایت، بدعهدی آشکاری را مرتکب شد.
آیا منازعه به پایان رسیده است؟!
درسالهای۲۰۰۱ و۲۰۰۳ میلادی، پس از اشغال افغانستان و عراق توسط محافظهکاران آمریکایی، رسانههای آمریکایی و اروپایی از آغاز خاورمیانه جدید خبری دادند. منطقهای که مناسبات راهبردی، مبنایی و حتی تاکتیکی آن از این پس (پس از اشغال عراق) توسط واشنگتن و اروپای واحد تعریف و تصدیق خواهد شد. با اینحال، ظهور گسترده گروههای مقاومت در منطقه و ناکامی واشنگتن و تلآویو در دستیابی به اهداف ترسیمشده در عراق و منطقه، سبب شد تا طرح خاورمیانه جدید با شکست مواجه شود. پس از آن نیز در بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ میلادی، آمریکا و رژیم اشغالگر قدس از طریق استقرار گروه تروریستی داعش (که به عنوان شاخهای از القاعده توسط آنها تاسیس شده بود)، تصمیم به احیای طرح شکستخورده خود در ابتدای قرن بیست و یکم گرفتند اما در این مسیر نیز با شکست سنگینی مواجه شدند. رزمندگان مقاومت، سختترین شکست ممکن را به داعش و حامیان آمریکایی، صهیونیستی و منطقهای آن وارد کردند تا جایی برای تنفس مهرههای غرب و رژیم اشغالگر قدس باقی نماند.
بحرانی که در انتظار غرب و صهیونیستها خواهد بود
اکنون، در اواخر سال ۲۰۲۴ میلادی، باردیگر رسانههای غربی با همان آب وتاب گذشته، ازطرح خاورمیانه جدید سخن میگویند. بدون شک آنچه امروز در سوریه میگذرد، تصویری گویا برای سنجش معیارهای یک شکست راهبردی محسوب نمیشود. غرب، رژیم اشغالگر قدس و مهرههای آنها گریز از این شکست ندارند.نشریه فرانسوی اکسپرس که نمیتواند ذوقزدگی خود را از تحرکات تروریسم تکفیری کتمان کند، اساسا مفهوم ومصداق شکست راهبردی را درنیافته و تلاش کرده به توصیف هیجانی خود از اوضاع، رنگ و بویی تحلیلی بدهد. این رویکرد را اکثر رسانههای غربی در قبال تحولات جاری منطقه درپیش گرفتهاند. به هرحال، تجربه سالهای گذشته و اخیر بهوضوح نشان میدهد که فرجام یک نبرد در صفحات رسانههای غربی و صهیونیستی رقم نمیخورد. اگر چنین قاعدهای واقعیت داشت، اکنون باید حماس نابود شده بود و نوار غزه در اشغال کامل صهیونیستها قرار میگرفت.
بحرانی که گریبانگیر حامیان تروریسم خواهد شد
فروپاشی حکومت سوریه یا تضعیف آن، قطعا به بروز تلاطماتی در منطقه منجر خواهد شد که ابعاد آن به ضرر غرب و متحدان منطقهای آن خواهد بود. طی روزهای اخیر، در چندین مورد نیروهای وابسته به هیات تحریرالشام، قسد، ارتش آزاد و کردهای مخالف حکومت سوریه به جان یکدیگر افتاده و بر سر مناطق تصرفشده، درگیریهایی میان آنها صورت گرفته است. اگرچه سیاست رسانهای و تبلیغاتی غرب و رژیم اشغالگر قدس، تمرکززدایی از این منازعات است اما نباید فراموش کرد که دیر یا زود این منازعات گستردهتر شده و به مصادر وحامیان آنها (که اکنون در یک جبهه قرار دارند) تسری پیدا خواهدکرد.غرب، رژیم اشغالگر قدس و ترکیه به عنوان اصلیترین حامیان گروههای معاند سوری، بارها ناتوانی خود را در کنترل و مدیریت اختلافات آنها نشان دادهاند.