بازیگر این نقش نیز به این موارد اذعان دارد. ایفاگر نقش شاهک دانیال نوروش، بازیگری از اهالی سینما، تئاتر و تلویزیون است که از کودکی پا به این عرصه گذاشته و تا امروز قدمهای آهسته وپیوستهای برداشته است تا مسیر مانایی را بهدرستی طی کند. هرچند از سال ۱۳۸۴ نامی شناخته شده میان اهالی هنر نمایش دارد ودرآثاری همچون عاشورا، سرزمین مادری، آتابای، پابرهنه در بهشت و...ایفای نقش داشته اما پیش ازگفتوگو هرچه به دنبال مصاحبه مطبوعاتی ازاو گشتیم، چیزی پیدا نکردیم. در حین مصاحبه گفت که پیش از این تنها یک گفتوگو داشته و این میشوددومین مصاحبه درطول ۲۰ سال کار حرفهایاش که در ادامه میخوانید.
شما از کودکی وارد کار بازیگری شدید و تا امروز نزدیک ۲۰سال است که در این حرفه شناختهشده هستید اما همیشه به صورت گزیدهکار در آثار نمایشی حضور داشتید. معمولا بر چه اساسی پیشنهادها را انتخاب میکنید؟
نکتهای که همیشه به آن توجه میکنم، کارگردان کار است؛ فارغ از اینکه قصه، نقش و اینکه چقدر از خود واقعیام فاصله دارد یا به من نزدیک است، کارگردان برایم اهمیت دارد. شانسی که من در سه چهار سال اخیر داشتم، این بود که با کارگردانهای خیلی خوبی کار کردم؛ مثل آقای میرباقری، آقای تبریزی، آقای سامان مقدم و آقای هادی حجازیفر. این افراد به بازیگری خیلی ویژه نگاه میکنند و بازیگری را بلدند. مخصوصا در سریال اخیرم مهیار عیار، آقای سیدجمال سیدحاتمی که به نظرم هدایتکننده بسیار خوبی است و این به خروجی بازی خیلی کمک میکند.
آثار پیشین این کارگردان را دیده بودید؟
بله. در فصل سوم سریال سرزمین مادری با ایشان کار کردم و قرار بود در مستوران هم باشم که به دلایلی نشد، چون مشغول کار بودم. سالها قبل سریال محکومین را از ایشان دیده بودم و هم خودش و هم نوع نگاهش را خیلی خوب میشناسم.
اتفاقا مستوران حال و هوای مشترکی با مهیار دارد. چقدر به این گونه کارها که جهان تاریخی خاصی را در گذشته ایران ترسیم میکنند و قهرمانمحور هستند علاقه دارید؟
تلاش کردن برای این که بتوانی مثل آدمی باشی که سالها قبل فکر ورفتار میکرده وحرف میزده برایم چالشبرانگیز است. نمیدانم حاصل کارم چقدر موفقیتآمیز بوده، ولی برای من دوستداشتنی است. آقای سیدحاتمی چند قسمت از مستوران را کار کردند. نقطه اشتراک مستوران و مهیار، مدیر فیلمبرداری آن، آقای مسلم تهرانی است که به نظرم خیلی بیشتر از یک مدیر فیلمبرداری به این دو سریال کمک کرد؛ یعنی در فضاسازی نقش بسیار مهمی داشت.
شاید خیلیها ندانند که یک مدیر فیلمبرداری از منظر حرفهای چقدر میتواند موثر باشد. این تاثیر را در چه فضایی میبینید که از او به عنوان یکی از ارکان موفقیت کار نام میبرید؟
تجربه کارهای دیگری هم با آقای مسلم تهرانی دارم. در حوزه آکادمیک گفته میشود فیلمبردار چشم کارگردان است. وظیفه ساخت اتمسفر را دارد؛ یعنی جایی که دوربین را قرارمیدهد و ارتفاع وزاویه دوربین، منجر میشود به فرمی که احساسی را برای مخاطب ایجاد کند.پس بسیار مهم است. فارغ از اینکه بازیگر و سایر عناصر هم مهم هستند.سینما وابسته به پدیدهای به نام دوربین است و اینکه دوربین در کجا و با چه زاویه، رنگ و نوری قرار بگیرد درحسی که در مخاطب ایجاد میشود، خیلی مهم است. به نظرم فیلمبردار درخشانی است و در آینده خیلی بیشتر از او خواهیم شنید.
چقدر در طراحی کلام و لحنش موثر بودید یا همه چیز در متن و کارگردانی طراحی شده بود؟
ترکیبی از این دو است. این اصطلاحات را مدیون آقای احمدجو هستیم.تلاشی که من داشتم، این بود که پیچیدگی متن و دیالوگهای شاهک، درجا نزند و متکلف باقی نماند. سعی کردم آن را در اجرا نرمتر کنم تا برای تماشاچی قابل فهمتر شود.
احتمالا در ابتدا که میخواستید دیالوگها را حفظ کنید، چالشبرانگیز بوده است.
بسیار سخت و خیلی ترسناک بود. میشود گفت۱۰ روز اول فیلمبرداری از مسیر پیش رو واقعا میترسیدم؛ چون شاهک، کاراکتری است که در تمام لوکیشنهای سریال او را میبینیم و با همه کاراکترها همنشینی دارد. با اینکه این ادبیات در ابتدا ترسناک بود، ولی توانستم رویش مسلط شوم.
با معانی برخی از این دیالوگها و فهم آنها مشکل نداشتید؟
در ابتدا چرا. البته همه اینها را مدیون آقای احمدجو هستیم. ایشان قلم درخشانی دارد. آقای احمدجو را خیلی کوتاه در سریال سلمان دیدم و با ایشان کار کردم.
در سریال سلمان فارسی چه نقشی دارید؟
در سریال سلمان فارسی یک نقش کوتاه را بازی میکنم که درفصل بیزانس حضور دارد.برایم نقش شیرینی بود، چون متفاوت است.
تعاملتان با آقای احمدجو در سریال مهیار عیار از طریق دیالوگهای نوشته شده بود یا به صورت مستقیم تعامل داشتید؟
در اینجا با ایشان تعامل مستقیم نداشتم و سعی کردم چیزهایی که در فیلمنامه بود را اجرا کنم.
در طراحی شخصیت شاهک چقدر نقش داشتید و چقدر گفتوگو کردید تا به چیزی که میبینیم، رسیدید؟
اینقدر نقش جذاب و شیرینی است که اگر خودم حق انتخاب داشتم، از بین تمام نقشهایی که این سریال دارد، حتما شاهک را انتخاب میکردم. دلیل این است که طیف گستردهای دارد. در ابتدا حال راهزنی و لاابالیگری دارد و کمکم مأمور میشود. این طیف گسترده چالشبرانگیز ولی جالب بود و امیدوارم خوب از آب درآمده باشد. این خیلی برایم هیجانانگیز بود و سعی کردم قدم به قدم چیزهایی در آن طراحی کنم که متفاوت به نظر برسد و طیف درست اتفاق بیفتد.
میتوان گفت شاهک در قاب تلویزیون پررنگترین نقش شما بوده است.
بله، سال ۸۴ اولین اثر تلویزیونیام را با نام «مومو و مومی» بازی کردم که بچه بودم و نقش اصلی یک سریال را بازی کردم. بعد از سال ۸۴، شاهک جدیترین و پررنگترین نقشی بوده که برای تلویزیون بازی کردهام.
احتمالا سختترین کارتان هم باشد.
هر نقشی ویژگیهای خودش را دارد.نقش آسان نداریم. ازلحاظ این طیف گسترده وپیچیدگیهای نقش قطعا سختترین اثرم بوده که تا الان بازی کردم.ولی ازنظر موقعیت،سریال «عاشورا»که دراپیزود سومش بازی کردم همچنان سختترین کاری است که انجام دادم.
ارتباط شاهک با مهیار چقدر برایتان تداعی کننده رابطه خود با پدرتان است ؟
کلا ذائقه و سلیقهام در بازیگری این است که بیشتر به جهان فیلمنامه و اینکه فیلمنامهنویس و کارگردان فضا را چگونه میبینند تن میدهم. آدمی نیستم که خیلی مابهازای بیرونی در نظر بگیرم. چون خط اصلی قصه سریال به شاهک،پدرش و مهیار مربوط میشود، به نظرم پیوند جذاب و شیرینی است. شیرینی و زیبایی این کاراکتر در تغییر مداوم او نهفته است. جوانی که بسیار شکلپذیر بوده و همین تغییرات و اشتباهاتش باعث میشود قابل باور و ملموس باشد.
ارتباطی که با کامران تفتی داشتید چقدر در ایجاد این حس موثر بود؟
نزدیک به ۲۰ سال قبل و حتی پیش از سریال مومو و مومی با آقای تفتی یک تئاتر کار کرده بودم. سالها بود که او را میشناختم و سلامعلیک و احوالپرسی داشتیم. یک فرد کمککننده و باهوش است و اگر موفقیتی حاصل شده، حتما این ارتباط در آن موثر بوده.
نقش صحنههای اکتیو را خودتان بازی کردید یا بدلکار؟
نقش شاهک بسیار سنگین بود و تقریبا ۹۰درصدش را خودم بازی کردم؛ یعنی به غیر از صحنهای که روی اسب میپرد و کسی را روی زمین میاندازد و یکی دو پلان اسبسواری، همه را خودم بازی کردم. حتی محدوده زمانی برای یادگیری اسبسواری هم داشتیم. از وقتی قرارداد بستم، میدانستم که این نقش نیاز به آمادگی دارد و بهویژه در نیمه اول سریال جنبوجوش و تعقیبوگریز زیادی لازم است. بیشترش را خودم انجام دادم و به نظرم خروجی بدی ندارد.
از لجبازیهای شاهک گفتیم اما با تمام سرسختی، شجاعت و گاهی سبکسریای که از او میبینیم، یک وجه عاطفی هم دارد؛ زود دل میبندد. چقدر با این وجه عاطفی ارتباط گرفتید؟
در اینجا کاملا برعکس نقطه قبلی است که گفتم. من در زندگی شخصی هم عشق برایم جایگاه ویژهای دارد و و شاید مهمترین مفهوم زندگیم است. خیلی احساساتی هستم. اصلا زود احساساتی میشوم و معمولا احساسات در زندگیم نقش مهمی دارد. ایفای آن قسمتها برایم سخت نبود، چون آن را همیشه در جوانیم زندگی کردم و برایم احساسات آشناییاست.
گفته میشود قرار است مهیار عیار ۲ هم ساخته شود. دراینباره اطلاعی دارید؟
به نظرم پتانسیلش هست؛ ولی بستگی داردکه درچند قسمت و با چه سمتوسویی باشد. هنوز در این رابطه با من صحبتی نشده است.
چقدر درباره این برهه تاریخی اطلاعات داشتید یا درباره عیارها خوانده بودید؟
کموبیش اطلاعاتی دربارهاش داشتم. معمولا عیاری که همهمان در موردش شنیدیم سمک عیار است و داستانش را خواندیم؛ ولی چون سریال «روزیروزگاری» آقای احمدلو را خیلی دوست داشتم و همچنان جزو طرفداران این سریال هستم، این فضا خیلی برایم دوستداشتنی بود.
در سریال «سلام آقای مدیر» هم حضور داشتید که این روزها از شبکه آیفیلم بازپخش میشود. خاطرهای از این سریال دارید؟
دقیقا یکسال بعد از فیلمبرداری سریال «سرزمین مادری» سراغ این سریال رفتم. خاطره خاصی از این سریال ندارم ولی باب آشنایی با یک مدیر فیلمبرداری نازنین بهنام آقای عارف نامور شد. با سهند جاهدی هم در سریال سرزمین مادری همبازی بودم و آن کار در ادامه این رفاقت شکلگرفت.
شما جزو معدود افرادی هستید که از بچگی وارد بازیگری شدید اما در این حرفه ــ هنر باقی ماندید. چرا معمولا کودکان خیلی زود از این حرفه خداحافظی میکنند؟
کارمشکلی است وهزینه سنگینی دارد و باید از خیلی چیزها در زندگی شخصیات بگذری. معمولا بچههایی که در سینما کار میکنند و بزرگ میشوند مجبور میشوند مثل آدمبزرگها رفتار نمایند وزود مسئولیتپذیر شوند و این امر گاهی آسیبهای جبرانناپذیری به زندگی شخصیشان میزند. این مورد را در افراد زیادی دیدم وباعث میشودزندگی سختتری داشته باشند. فکر میکنم بقیه بچههایی که همسنوسال من هستند و ازبچگی کار کردند این موضوع را تایید کنند.باعث میشودچیزهایی به خودت وزندگی شخصیات بدهکار باشی. من لیسانس حقوق دارم، اما واقعا نمیشود در کنار سینما و تئاتر هیچ کار دیگری انجام داد.
کارم را با تئاتر شروع کردم
اولینبار کارم را با تلویزیون انجام دادم که سریال مومو ومومی اثر خانم مریم سعادت بود.خانم سعادت باعث شدند که این مسیر آغاز شود و بعد از ۲۰ سال در یک سریال بهنام «عملیات مهندسی»آقای سروش محمدزاده با هم نقش یک مادر و پسر را بازی میکنیم که باعث خوشحالیم است. چیزی که برای من اهمیت دارد، در وهله اول فیلمنامه و کارگردان است. فیلمنامه نقشهراه و کارگردان ناخدایی است که نشان میدهد میشود این سفر را درست رفت یا نه. آقای سیدحاتمی فردی است که بهعنوان کارگردان، چشمبسته میتوان به او اعتماد کرد. امروز درتلویزیون آدمهای انگشتشماری هستند که بتوان اینگونه به آنها اعتماد کرد.البته رفتار حرفهای درحوزه سینماکاربسیارمشکلی است وهمچنین شغلی استکه گاهیمتقاضیانش میلیونیهستند.بایدچیزویژهای برای ماندگارشدن داشته باشی. متاسفانه یا خوشبختانه ورود به سینما درکشور ما کارسختی نیست، ولی ماندگارشدن دراین حوزه کاربسیارسختی است و گاهی این ماندگارشدن ۳۰ ــ ۲۰ سال ازعمر یک بازیگر را میگیرد.در این میان بهجز چند سال نوجوانیام که پدرم نگران تحصیلم بود، مخالفت چندانی نمیکرد و بیشتر مشوقم بود و این جزو شانسهای من است.