از سوی دیگر با وجود تلاشهای دانشگاهها و نهادهای پژوهشی، ارتباط ضعیف دانشگاه و صنعت، پژوهشهای علمی ایران را به پژوهشهای صرفا نظری تبدیل کرده است.
موتور محرکه خاموش!
تجاریسازی پژوهشهای علمی بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای توسعه اقتصادی و فناوری در جهان امروز شناخته میشود اما در ایران، با وجود تلاشهای دانشگاهها و نهادهای پژوهشی، این مسیر همچنان با موانع ساختاری و فرهنگی متعددی روبهروست که تحقق این هدف را دشوارکرده است.در حالی که کشورهای پیشرفته توانستهاندبا ایجاد ارتباط مؤثرمیان دانشگاه وصنعت، پژوهشهای علمی را به موتورمحرکه اقتصادی تبدیل کنند، در ایران این ارتباط هنوز بهخوبی شکل نگرفته است. بسیاری از پژوهشها، بهدلیل عدم شناخت نیازهای واقعی بازار، درمرحله نظری باقی میمانند. ضعف درزیرساختهای فناورانه، نبود قوانین کارآمد برای حفاظت از مالکیت فکری و کمبود حمایتهای مالی از جمله چالشهای اساسی در این مسیر هستند.
وقتی هدف فقط تولید است!
بروکراسی پیچیده و طولانی در فرآیندهای تصویب و اجرای پروژهها نیز یکی از موانع جدی محسوب میشود. پژوهشگران اغلب زمان زیادی را صرف پیگیریهای اداری میکنند، در حالی که این زمان میتواند صرف توسعه فناوری و ورود به بازار شود.
از سوی دیگر، فرهنگ دانشگاهی در ایران نیز بیشتر بر تولید مقالات و نتایج علمی متمرکز است و کمتر به جنبههای کاربردی و تجاریسازی توجه میکند.این موضوع در حجم بالای تولیدات علمی خودش را نشان میدهد. آنقدر که بهواسطه ارائه پژوهشها و مقالات به ژورنالهای علمی اصل ماجرا که «کاربردی» بودن این تولیدات است به فراموشی سپرده میشود و به نوعی هدف از این پژوهشها صرفا محدود به تولید آثار علمی میماند، حتی اگر به لحاظ کمی تعداد این آثار رکورد بزند وقتی کاربردی در وضعیت تولید و صنعت ایران نداشته باشد آورده چندانی هم برای این سرزمین نخواهد داشت.
نبود نگاه سرمایهای به تولید علم
در کشورهای پیشرفته شبکهای گسترده از پارکهای فناوری، مراکز رشد و شتابدهندههای کسبوکار شکل گرفته است. این نهادها فضایی فراهم میکنند که پژوهشگران و کارآفرینان بتوانند ایدههای خود را به محصولات تجاری تبدیل کنند. در این مراکز، خدماتی مانندمشاوره کسبوکار،تسهیلات مالی،فضای کاری ودسترسی به شبکههای صنعتی ارائه میشودامادرکشورما هنوز این زیرساختها در مراحل اولیه قرار دارد. هرچند در سالهای اخیر برخی پارکهای علم و فناوری ومراکز رشد درکشور تأسیس شدهاند اما این زیرساختها از نظر تعداد، کیفیت و تأثیرگذاری فاصله زیادی با نمونههای موفق بینالمللی دارند. بهویژه نبود سرمایهگذاری کافی و عدم اتصال این مراکز به صنایع بزرگ از ضعفهای مهم ایران در این بخش است.
حتی پایاننامهها هم میتوانند
اکنون بسیاری تحقیقات انجام شده در دانشگاهها از جمله دانشگاه تهران مشتریمحور نیست. در ایران صنایع به منظور رفع مشکلات خود سراغ مجموعه مقالات منتشرشده نمیروند از اینرو باید مشکلات صنایع در قالب تیمهای تخصصی فناورانه شناسایی و رفع شود. تاکنون نظرسنجی از صنایع برای برآورد انتظارات این حوزه از جامعه دانشگاهی در کشور نشده است. به باور بسیاری از کارشناسان این حوزه هنوز به تعریف و راهکار عملی برای ارتباط نظاممند دو حوزه دانشگاه و صنعت دست نیافتهایم. اساتید و دانشجویان رشتههای صنعتی میتوانند درقالب برنامههایی تعریفشده در محیط واحدهای صنعتی به شکل عملی با مسائل و مشکلات فنی این واحدها آشنا شده و اثربخشی آموختههای علمی خود را در فضای صنعت از نزدیک مشاهده کنند. نکته جالب اینکه حتی برخی مشکلات صنایع در قالب پایاننامه ارشد یا رساله دکترا قابل حل است اما با نبود اطلاعرسانی لازم به حوزه صنعت واحدهای تولیدی از این نتایج کاربردی بهرهمند نشدهاند.
صنعت و دانشگاه؛ دور زدن در جاده یکطرفه
مقایسه وضعیت کشورهای دیگر در این حوزه با ایران، ضعف ما را درارتباط به این دو نهاد آشکارترمیکند.هماکنون در کشورهایی مانند آمریکا و چین تحقیقات مراکز علمی و دانشگاهی بر پایه نیازهای صنعت شکل میگیرد. به این معنا که مشکلات حوزه صنعت به دانشگاهیان سپرده میشودتا راهکاری برای آن پیدا شوداما در ایران این ارتباط به صورت جادهای یکطرفه تعریف شده است.در این کشورهاتحقیقات درمقطع دکتری بدون اسپانسر صنعتی تعریف نشده و درکشورهای پیشرفته همه اساتید وحداقل دانشجویان مقاطع دکتری میبایست خود را با شرایط حوزه صنعت انطباق داده و با نیازهای فناورانه واحدهای تولیدی آشنا باشند. همین دلیل است که حاکمیت باید با گذاشتن مزایایی در ارتباط صنعت با دانشگاه مشوق صنایع برای حل مشکلات فناورانه آنها از طریق جامعه دانشگاهی باشد.