«موسی: به وقت طلوع» یک تریلر تاریخی و مذهبی باشکوه است
اولین عاملی که در فیلم بسیار خودنمایی میکند جلوههای ویژهای است که طعنه به فیلمهای تروی و اسکندر هالیوود میزند و بیتردید این فیلم امید اول سیمرغ جلوههای ویژه است (شما برنده بدانید). فضاسازی رایانهای بسیار طبیعی و موثق به یاری هوش مصنوعی کمک شایانی به خلق اتمسفر دراماتیک فیلم کرده است، فضایی که از فیلمهای شاخص هالیوودی هیچ کم ندارد. فیلم شکوهمندی خود در جلوههای ویژه را وامدار زحمات جوانان با استعداد و خلاق این مرز و بوم است. به گفته تهیهکننده فیلم سیدمحمود رضوی این شگفتی با فناوری پیشرفته تولید مجازی Virtual Productionخلق شده است و اکنون مصر زمان فرعون بیکم و کاست، زنده مقابل دیدگان ماست. با نورپردازی و تصویربرداری قابل توجه تورج منصوری که سیمرغ بهترین فیلمبرداری را برای فیلم هامون در کارنامه خود دارد. کلام آخر در مورد جلوههای ویژه؛ مشتاقانه منتظر دیدن شکافته شدن نیل توسط موسی با این تکنولوژی جدید هستم.
اما نقطه قوت کارگردانی فیلم پیش از هر چیز، هدایت بازیگران است. بهترین بازی بهنام تشکر تاکنون آن هم در نقش مشکلی چون فرعون در این فیلم رقم خورده است. همینطور بازی قابل توجه شکیب شجره و مریلا زارعی که دیگر از او نمیتوانیم بازی بد ببینیم که همچنان با حفظ استاندارد کیفی بازیگریاش ما را ناامید نمیکند.
اما اعجاز بازیگری فیلم با فرهاد آییش در دو نقش کاملا متضاد و دو قطب مخالف با دو صداسازی کاملا متفاوت و دشوار در فیلم مشاهده میشود. یکی در نقش خوابگزار فرعون با طینتی شیطانی یا بهعبارتی تجلی شیطان وسوسهکننده فرعون و دیگری قطب مخالف آن، پیر فرزانه قوم بنیاسرائیل. هر دو نقش پختهاند، اما نقش خوابگزار شیطانی با طراحی گریم ستودنی شهرام خلج درخشانتر جلوه میکند.
آیا داوران جشنواره این جسارت را دارند که برای این بازی منحصر به فرد و صداسازیاش جایزه نقش مکمل مرد را به او بدهند یا تابوی جایزه ندادن به نقشهای غیرمتعارف و کم ارزش قلمدادکردن آنها در سینما مانند نقش جادوگر و دلقک و جلاد در جشنواره همچنان باقی خواهد ماند؟
و اما کارگردانی به منزله چیدمان سنجیده عناصر متکثر سینماتیکِ اثری عظیم و خلق فضایی باورپذیر در روایتی تاریخی ستودنی است که میتواند حاتمیکیا را نامزد سیمرغ بلورین کند. دکوپاژ در صحنه وحی به مادر موسی در چشمه قابل توجه و حضور ناشناس فرعون در میان قبطیان در چشمه یوسف نبی درخشان است، فیلم از این صحنههای نفسگیر کم ندارد.
کار حاتمیکیا در فیلمنامه نیز بسیار سخت بوده چرا که تمام داستان بر مخاطب عیان است و کارگردان نمیتواند اضافات چندانی به جهت کشش دراماتیک به داستانش اضافه کند. حاتمیکیا با ترفند ایجاد صحنههای مجزای تعلیقدار باتوالی مناسب ما را از ماجرایی به ماجرایی دیگر سوق میدهدوتا انتها و اوج داستان و به آب دادن موسی توسط مادرش، مانع جدایی مخاطب از فیلم میشود.
موسیقی توسط کارن همایونفر دارنده سه سیمرغ بلورین ساخته شده و تعریف هیچکاک از موسیقی فیلم را بهخاطر ما میآورد که گفت: موسیقی خوب برای فیلم نباید شنیده شود.
این فیلم یا سریال نهایی آن اگر با استاندارد جهانی به انگلیسی دوبله شود بیتردید مخاطبان بسیاری در سراسر جهان خواهد یافت. اثری قصهگو وقدرتمند با داستانی جهانی و آن زمان میتوانیم بگوییم:با فیلم حاتمیکیا،موسی عصایش راازهالیوودپس خواهد گرفت.
ما در مجموع دوباره شاهد تولد اثری فاخر در صداوسیما توسط کارگردانی باسابقه هستیم و به راحتی میتوان پیشبینی کرد که با پخش سریال موسی دوباره خیابانهای تهران خلوت خواهند شد.